eitaa logo
سلام بر ابراهیم
2هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
345 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌺🍃 🍃🌸● شخصی در خیابان زیبا زندگی میکرد که معتاد بود. بخاطر اعتیاد، خانواده اش را خیلی اذیت می کرد. ابراهیم برای اینکه او ترک کند خیلی تلاش کرد، اما به هر حال موفق نشد. ●🍃🌺 بعد با او صحبت کرد و گفت: چرا خانواده ات را اذیت می کنی؟ او گفت: دست خودم نیست. من هفته ای فلان قدر پول برای مواد احتیاج دارم. اگر داشته باشم کاری به اونها ندارم. 🍃🌺● ابراهیم یک سال پول مواد این شخص را داد، به شرطی که این مرد خانواده اش را اذیت نکند!! یک سال خانواده و بستگان او در آرامش بودند. ●🍃🌺 بعد هم ابراهیم شهید شد. آنجا بود که این شخص معتاد، این ماجرا را برای ما تعریف کرد. او هم مدتی بعد از ابراهیم از دنیا رفت. 📚کتاب سلام بر ابراهیم2 ❤️ @hemmat_hadi
🍃❤️🍃💚 📖 سردار شهید امام رضایی 🌷 🌷 🔸🔻 در روزهای اول ازدواج، همسرم ماجرای عجیبی را ڪه برای یڪی از دوستان نزدیڪش اتفاق افتاده بود برایم این چنین نقل ڪرد: یڪی از دوستانم را ڪه قبلا با هم همڪلاس بودیم و مدتی از او بی خبر بودم در روز جمعه ای در محل برگزاری نماز جمعه شیراز ملاقات ڪردم. 🔻🔹چون تا حدودی در جریان مشڪلاتش در خصوص ازدواجش بودم، از او در این خصوص سئوال ڪردم ڪه با چشم گریان ماجرا را این چنین برایم بیان ڪرد. 🔸🔻وقتي از سوی خانواده تحت فشار قرار گرفتم تا علی رغم میل باطنی از بین چند خواستگاری ڪه داشتم یڪی را انتخاب ڪنم. از آنها اجازه گرفتم ڪه ابتدا به زیارت امام رضا(ع) مشرف بشوم و بعداً تصمیم بگیرم. 🔹🔻روز اول ڪه به پابوس آقا مشرف شدم خیلی بی تابی ڪردم و از آقا امام رضا (ع) تقاضای یاری ڪردم . 🔸🔻همان شب بود ڪه خواب ديدم در گلزار شهداء شهر شیراز بالای سر مزار شهیدی بنام -ڪوچڪ-موسوی ایستاده ام . ندایی به من می گفت آن جوانی ڪه مقابل قبر شهيد نشسته همان فرد مورد نظر برای ازدواج با شماست. 🔹🔻از سفر ڪه برگشتم چند روز بعد به گلزار شهداء رفتم. برایم خیلی عجیب بود همه چیز مثل خوابی بود ڪه دیده بودم و جوانی هم آنجا نشسته بود. 🔸🔻برای اینڪه مطمئن شوم از او سؤال ڪردم ساعت چند است، وقتی خواست جواب بدهد، چهره اش را دیدم ،خودش بود. 🔻🔹در فڪر بودم که این ماجرا چطور ادامه پیدا خواهد ڪرد، ڪه ناگهان خانمی دستش را روی شانه ام گذاشت بعد از سلام و احوال پرسی از مجرد بودنم سئوال ڪرد و هنگامی ڪه مطمئن شد مجرد هستم آدرس گرفت تا برای پسرش (همان جوان) به خواستگاری بیایید و من هم آدرس دادم و چند روز بعد آمدند و بدون هیچ مشکلی ازدواج ڪردیم. 🔸🔻نڪته جالب اینکه گفت: اگر یادت باشد من خیلی علاقه داشتم اسم همسرم رضا باشد و همين طور هم شد. ✍ نقل از: سید محمد بنی هاشمی  📎منبع: سایت شهدای فارس ❤️ @hemmat_hadi
🌺 رو همیشه شمرده شمرده و می خوندبهمون می گفت: اشکال کار ما اینه که برای وقت می ذاریم، جز برای 🔸🌺نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم کردیم اما یادمون می ره اونی که به وقت ها برکت می ده، فقط خود 🍃❤️🍃 ❤️ @hemmat_hadi
🌟✨ساده نگذر از کنار پوتینهای که پاهایشان را برای جا گذاشتند ... ! 💢تا پای ⇜به کوچه و خیابان ⇜به شهر، روستا ⇜و خانه‌های ماباز نگردد 🌹 🌺 ❤️ @hemmat_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽انتشار برای اولین بار 📖قرآئت قرآن و همزمان بغل گرفتن بچه اش🍃❤️🍃 علی هم چه خوابی رفته🍃🌺🍃 ❤️ @hemmat_hadi
💕 🍃💞🍃هیچ گاه برای خودش چیزی نمی گرفت. تمام ها و حتی کفش? را من برای ایشون میگرفتم. 🍃💞🍃برای اینکه منو خوشحال کنن یک تکه برای خودشون میگرفتن. چون میدونست از این کار خیلی خوشحال میشدم حتی بیشتر از چیزهایی که برای من میگرفت. 🍃💞🍃تو نشد من چیزی بخوام و ایشون بگه نه البته هیچگاه چیزی که در ایشون نبود را طلب نمیکردم. 🍃🌹🌷 ❤️ @hemmat_hadi
✨↫دوباره دلتنگی💔 ✨↫دوباره ✨↫دوباره آه 🌾میترسم آخرحاجت خودرا نگیرم ✨ ناکام و از ره مانده در بستر ✨ آه ای !! هردم به یادت!! 🔹تا کِی بسازیم و بسوزیم آخر این‌سان 🔸چون شمع جامانده به 🌾نگاه کنید به حال ما 🍃شما رو به خاک جبهه‌ها 🍃ان‌شاءالله ماهم بریم🕊 مثل 🍃🌹🌹 🥀 🌙 ❤️ @hemmat_hadi
🌱 می آید مرا جان می دهد 🌸شعرهایم، بوی باران می دهد 𑨵بحـ می آید تازه تر از بوی گل🔆 🌸رو نمایی می کنم از روی گل🌷 🌱صبح ها، سرشار است 🌸جاده های عشق♥️ را پیمودن است 🌺 ❤️ @hemmat_hadi
◀ نباید مدیونش بشیم! 🍂همیشه یک تسبیح گِلی دستش بود. بهش گفتم: آقا محسن، هی با این چی میگی لب می جنبونی⁉️ 🍂به خودم میگفتم اگه به من بود، این سی و سه تا را ظرف دو دقیقه قِرش می دادم و می رفت؛ نیست که این همه مشغولش شده است. 🍂 -دارم برای زمین ذکر می گم! تا دید نزدیک است چشمانم از حدقه بزند بیرون گفت: روی این زمین ، راه می ریم نباید مدیونش بشیم! ❤️ @hemmat_hadi
🔰خواب شهیدحاج همت که تعبیرشد 🔹حاج ابراهیم همت، محسن را خواست و به او گفت: محسن، تو به می‌رسی، محسن كه كمی جا خورده بود گفت: چطور مگه حاجی⁉️ حاج همت ادامه داد: من ديدم كه تو به شهادت ميرسی، شهادتت هم طوری است كه اول اسيرت می‌كنن و بعد از اينكه و شكنجه‌ات دادن و تو خواسته‌های اونها رو برآورده نكردی، تو رو تيرباران می‌كنند و به شهادت می‌رسی 🔸سه روز بعد خواب تعبير شد، در عمليات والفجر ۳ در مرداد ۶۲ و در آزاد سازی ، ماشين تويوتايی كه سرنشينان آن نورانی، برقی، پكوك و چند نفر ديگر از پاسداران لشگر ۲۷ بودند در منطقه به كمين منافقين خورد، پس از آن منافقين ناجوانمردانه سرنشينان تويوتا را به رگبار بستند همه سرنشينان جزء جلوی چشم يكديگر در حاليكه زخمهای عميق گلوله برداشته بودند با تير خلاص، به رسيدند ❤️ @hemmat_hadi
🌿🌻🌿🌻 حال غریبے دارم واز داغ لبریزم محتاج تغییر هوایے در خودم هستم... ای شهید اے ڪہ مرا خوانده اے راه نشانم بده.... 💟 ❤️ @hemmat_hadi 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
خداوند؛ هر دو را به شهید سلیمانی🌷 داد به هر دو "حُسنیَین" رسید ⇜هم پیروز میدان منطقه بود ⇜هم شد .... ❤️ @hemmat_hadi
🌴 هجوم چشم های وقتی ناگهــان در شعری می شوید به وسعت طلـــوع یک زندگی را دوست دارم وقتی، سرآغازش شما 🌷 باشید. 🌺 ❤️ @hemmat_hadi
✨🍃می گفت: یادگار حضرت زهرا(س) است ✨🍃و ایمان یک زن وقتی کامل می شود← که حجاب و حیا را به خوبی خصوصا" در مقابل نامحرم در رفتار و عملش رعایت کند . .🍃🌸🍃 🌷شهید ابراهیم هادی🌷 ❤️ @hemmat_hadi
🌸🍃🌺🍃 🍃🌺🍃 🌺🍃 ✅ ابراهیم در همه حال به دیگران کمک می کرد... یک روز ابراهیم را دیدم در کوچه راه می رفت ، مرتب به آسمان نگاه می کرد و سرش را پایین می انداخت... رفتم جلو و پرسیدم : چیزی شده ؟ ⚡️ اول جواب نداد ، اما با اصرار من گفت : هر روز تا این موقع حداقل یکی از بندگان خدا به ما مراجعه می کرد و هر طور شده مشکلش را حل می کردیم... 💥 اما امروز از صبح کسی به من مراجعه نکرده.. 🔰 می ترسم کاری کرده باشم که خدا توفیق خدمت را از من گرفته باشد... 🌹🌹شهید ابراهیم هادی ❤️ @hemmat_hadi
📜 ♦️خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که دردل مامحبتـ را انداختی. 👈تا بیاموزیم درس را درس اینکه یزید‌های دوران را و جلوی آنها سرخم نکنیم ❤️ @hemmat_hadi
دادن بچه‌های گردان شهادت ... 📆جمعه ۲۵ مرداد ۱۳٦٤ اردوگاه کوزران انتخابات‌ چهارمین دوره ریاست‌جمهوری مسئول‌ صندوق" شهید سیدمهدی تهرانی‌نژاد"🌷 📸عکاس: حمید داوود آبادی ۲۷_حضرت‌_رسولﷺ ❤️ @hemmat_hadi 🍃🌸🌸🍃🌺🌺🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب، صبح امروز پس از رای دادن: 🔹روز انتخابات جشن ملی است. این جشن را تبریک می‌گویم. 🔸روز انتخابات روز احقاق حق مدنی ملت است. 🔹انتخابات متضمن منافع ملی کشور است 🔹همه با همت حرکت کنند و بیایند و به اشخاص مورد نظر خودشان رای بدهند و این کار را هر چه زودتر انجام بدهند. ❤️ @hemmat_hadi 🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃🍃🌸
🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🍃🌺 🌐ابراهيم ميگفت: اگر قرار است انقلاب پايدار بماند و نسل هاي بعدي هم انقلابي باشند بايد در مــدارس فعاليت کنيم، چرا كه آينده مملکت به كســاني ســپرده ميشود که شرايط دوران طاغوت را حس نكرده اند! 💠وقتي ميديد اشــخاصي که اصلا انقلابي نيستند، به عنوان معلم به مدرسه ميروند خيلي ناراحت ميشد. ميگفــت: بهترين و زبده ترين نيروهاي انقلابي بايد در مدارس و خصوصا دبيرستان‌ها باشند! 🌐براي همين، کاري کم دردسر را رها کرد و به سراغ کاري پر دردسر رفت، با حقوقي کمتر! امــا به تنها چيــزي که فکر نميکرد ماديات بود. ميگفــت: روزي را خدا ميرساند. برکت پول مهم است. کاري هم که براي خدا باشد برکت دارد. 🌹 ابراهیم هادی ❤️ @hemmat_hadi 🍃🌸🍃🌺🍃🌺
ابراهیم مےگفت: اگه جایے بمانی ڪہ دست احدے بهت نرسہ کسے تو رو نشناسہ خودت باشے و آقا مولا هم بیاد سرتو روی دامن بگیره، این خوشگلترین شهـادتہ... ❤️ @hemmat_hadi ─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─
🌾یک دسته گل💐 برای چیدم نیامدی با یاد تو ز هرچه بریدم 🌾هر وقت سر زدن خوشه های نور💫 از شوق تو𓼨 به کوچه دویدم 🌺 ❤️ @hemmat_hadi 🍃🌹🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🍃🌺🍃🌸🍃 🌸🍃🌺 🍃🌺 💖خندید و گفت: (دیدی بالاخره به دلـــ❤️ــت نشستم!) زبانم بند آمده بود✨، من که همیشه بودم و پنج تا روی حرفش میگذاشتم و تحویلش میدادم لال شده بودم🔆 💖خودش جواب خودش را داد: (رفتم یه دهه متوسل شدم حالا که بله نمی گی امام رضا از توی دلم بیرونت کنه✨، پاکِ پاک✨ که دیگه به یادت نیوفتم. 💖نشسته بودم گوشه که سخنران گفت: اینجا جاییه که میتونن چیزی رو که خیر نیست، کنن و بهتون بدن نظرم عوض شد✨ دو دهه دیگه دخیل بستم که برام خیـر بشی💞 💖حالا فهمیدم الکی نبود که یه دفعه نظرم عوض شد🔆 انگار دست علیه السلام بود و دل من✨✨... 📚 گزیده ای از زندگی نامه شهید محمدحسین محمدخانی به روایت همسر ❤️ @hemmat_hadi 🍃💚🍃❤️🍃💚🍃🍃
🕊♥️🕊♥️🕊 💞✨ در جلسه ی اول خواستگاری با هماںْ شرم و حیای✨ همیشگی پرسید: حوصله ی بزرگ کردن فرزند شهید🌷 را داری؟ میتوانی شوی⁉️ 🌷 🌙 ❤️ @hemmat_hadi
💠لباس پلنگی پوشیده بود. خیلی زیبا شده بود. رفت و بدون لباس پلنگی برگشت. گفتم لباست کو؟ گفت یکی خوشش اومد منم دادمش به اون! ابراهیم همیشه بهترین چیزهای خودش رو میداد به دیگران.. ❤️ @hemmat_hadi 🔻🔻🔻🔻✨✨✨🔻🔻🔻
🔸هیچ‌ وقت نگفت را تیغ نزن، آهنگ🎶 گوش نکن، یا شلوار پاره نپوش ...❌ اگر با او می‌گشتی اول وقت‌خوان می‌شدی، ناخودآگاه؛ بدون این که یک کلمه به تو بگوید، نمی‌کردی. 🔹هر وقت قرار بود ببینمش از روز قبل ریش‌هایم را نمی‌زدم𓼨 و لباس می‌پوشیدم، بس که حضورش بود👌 📚منبع:کتاب عمار حلب ❤️ @hemmat_hadi ✨✨✨✨🔻🔻🔻🔻🔻✨✨
🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼 🍃🍂🌼🍃🍂 🍂🌼🍂 🌼 چه آرام و بی صدا بودی و اکنون پس از سالها گمنامی ، گویا هنوز آن عظمت واقعی شما بدرستی و حقیقت ، روزگار نتوانسته است به نمایش بگذارد. گمنام بودن ، رسم مردان خدایی ست و ما در جمع این بندگان خوب خدا بیگانه ای بیش نیستیم . چه بسا خلوت شیرین آنها را بر هم زنیم. اینک با دستان خسته و رنجورو قلب های مجرو ح مان از شما شهید والا مقام مدد می جوییم. دوست دارم از آن چشمه زُلال معرفت خویش جرعه ای نیز بر ما بنوشانید که ما تشنگان حقیقت سیراب گردیم. و لحظه ای از دامان پاک شما دور نگردیم. بار خدایا : می شود روزی پرده از راز هستی برداشته شود ، ونشانی از نام بی نشانتان پیدا گردد ؟ آیا می شود روزی از گمنام بودن شما ، یک عدد پلاک و یک زنجیر و چند تکه لباس خاکی که بر تن آن جسم آسمانی تان پوشانده شده پیدا شود؟ نمی دانم وسخت متحیر مانده ام و مدهوش گشته ام از این همه سوال های بی جوابی که ذهنم را آزار می دهند. گویی در هاله ای از ابهام قرار گرفته ام. در دنیایی که مرا در فضای این گمگشتگی محدود می کند. اما این را می دانم که اراده ای فوق اراده ها در کار هست و تا خود راضی نباشی هرگز نشانی از شما پیدا نخواهد شد ، بدون شک باید مادرت زهرا (س) اذن دهد که روزی از روزها از این مسافر غریب یک نشانی سوی سرزمین یاران نمایان گردد . تا گرد غُربت و تنهایی از او پاک گردد. و براستی حقیقت ناشناخته از چهره اش زدوده گردد. به امید آن روز .... 🌼 🍂🌼𓭤️@hemmat_hadi 🍃🍂🌼🍃🍂 🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼🍃🍂🌼
می آییم چون می آیی ✊ همه جا بودی ⇜در جنگ💥 ⇜ ، سیل، زلزله، ⇜⇜تحریم دارو ⇜در ناآرامی ها تو نگران بودی... درست همان وقتهایی که یا حرف زدیم یا خواب بودیم𓼨 مرد و میدان بوده ای. میدانیم که در کنارمان هستی مثل همیشه چون زنده و حاضرند👌 این بار میخواهیم باز هم از آن نگاهی کنی به ما و روی لبت لبخند دلنشین✨ همیشگی بنشیند عزیز ما... ❤️ @hemmat_hadi
🌺یادم میاد مقداری از اطراف سرش کمی سفید شده بود. هر وقت جلوی آینه می ایستاد و خودش را می دیدآه می کشید و میگفت: ?🌸 🌺 آنقدر با حسرت ونگرانی این جمله را بیان میکرد که 🌺 را در کلامش میدیدم، او با این جملات مرا آماده میکرد و خودش مهیا میشد برای پرواز🕊... راوے : ❤️ @hemmat_hadi 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
أیـن الـرجبیـون... سلام بر مـ🌙ـاه رجب سلام بر بهار مناجات و بندگی حلول و (؏)مبارڪ باد🌼 یڪبار دیگه خدا بهمون فرصت بندگی داده🌹🍃 🙏 🌺پیشاپیش ماه رجب برشما مبارک🌺 ❤️ @hemmat_hadi 🍃🌺🍃🍃🍃🌸🍃🍃
سخت است 💥اما ... گذشتند از هر آنچہ که قلبشان♥️ را زمین میکرد! این قانون پــ🕊ـرواز است گذشتن شدن.. رسیدن🌷 آرے ❤️ @hemmat_hadi