eitaa logo
شهــــــ همت ــــــید"
26 دنبال‌کننده
376 عکس
62 ویدیو
26 فایل
کانال رسمی سردار رشید اسلام شهید محمد ابراهیم همت @HEMMATNAMEH
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید حسن آبشناسان
شهید حسن آبشناسان: آرزو داشتم، حج را در زمان حیات انجام دهم، چنانچه شهید شوم، انجام شده است/ از فرزندانم می‌خواهم در کسب دانش و خدمت به اسلام، کوشا باشند 🇮🇷کجایند آن مردان بی ادعا🇮🇷 @HEMMATNAMEH منتظر قدوم سبزتان هستیم پیام رسان ایتا https://eitaa.com/hemmatnameh پیام رسان سروش http://sapp.ir/hemmatnameh
خوندن داره 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 فک کن بری سوریه...... به همه بگی فردا میرم پیش بی بی...... بری تو صحن....... پرچم یا عباس............ سربند کلنا عباسک یا زینب....... بری تو حرم رو به روی ضریح.... دست تو بزاری رو قلبت با زبون بی زبونی بگی.. خانوم جات اینجاست اونجا چیکار میکنین... بگی خانوم اجازه میدین برم دفاع کنم از حرمتون...... بعد............ یه پلاک.............. یه لباس ارتشی................ یه کلاشینکف............... یه کلت................ یه کلش............ یه بیابون............... بیابون ن بهشت............... پشتت يه گنبد........... انگار خانوم داره نگات میکنه...... خانوم نگات میکنه........... حس میکنی کنارته............... بهت :افتخار میکنه بهت لبخند میزنه...... یه نگاه به پشت سرت به پرچم یا عباس میندازی میگی ارباب تا اسم شما رو گنبد هست....... مگه کسی میتونه به حرم چپ نگاه کنه.. خم شی بند پوتینتو سفت میکنی.... سربندتو سفت میکنی... کلشتو سفت میچسبی... کلشتو میگیری میگی یا عباس....... بعد از اینکه چندتا داعشی حرومی رو به هلاکت رسوندی ببینی یه ضربه خورده به قلبت........... قلبت شروع میکنه به سوختن..... از خون دستت میفهمی مجروح شدی.... میگی بی بی ببخشید شرمندم...... دیگه توان ندارم........ دوستات جمع شن دورت نفسات به شمارش میوفته چشمات تار ميبینه.......... بی بی بیاد بالا سرت برا شفاعت........ خون زیادی ازت رفته....... . دوستات پاهاتو بلند کنن تا خون به مغزت برسه... اما ميگی پاهامو بذارین زمین سرمو بلند کنین... بی بی اومده میخوام بهش سلام بدم...... چند دقیقه بعد چشماتو ببندی....... چند روز بعد به خانوادت خبر بدن شهید شدی....... عجب رویایی.......   شهادت فی سبیلک بحق بی بی زینب کلیک روی لینک زیر👇👇👇 https://eitaa.com/hemmatnameh کانال "شهــــــ همت ــــــید" کانالی متفاوت برای آدمای متفاوت😉 🇮🇷🔺کجایند آن مردان بی ادعا🔺🇮🇷 @HEMMATNAMEH منتظر قدوم سبزتان هستیم
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا بهشت داعشیا بود اگر ... ❌ 🇮🇷کجایند آن مردان بی ادعا🇮🇷 @HEMMATNAMEH منتظر قدوم سبزتان هستیم پیام رسان ایتا https://eitaa.com/hemmatnameh پیام رسان سروش http://sapp.ir/h
شهــــــ همت ــــــید"
از سوال شد چرا اسم لشکری که تشکیل داده است را (ص) گذاشته است؟! در جواب گفت: به این دلیل که هر وقت اسم ۲۷ برده می‌شود ذکر را به‌ همراه داشته باشد. 🇮🇷🔺کجایند آن مردان بی ادعا🔺🇮🇷 @HEMMATNAMEH منتظر قدوم سبزتان هستیم پیام رسان ایتا https://eitaa.com/hemmatnameh پیام رسان سروش http://sapp.ir/hemmatnameh
شهــــــ همت ــــــید"
زیاد اهـ👇ـل براے خودٺ نبودے°😕° اما تولدهاے دیگران برایٺ مهم بود°😌° اینـ به آن دَر !❤️ 1374/01/26 کلیک روی لینک زیر👇👇👇 https://eitaa.com/hemmatnameh کانال "شهــــــ همت ــــــید" کانالی متفاوت برای آدمای متفاوت😉 🇮🇷🔺کجایند آن مردان بی ادعا🔺🇮🇷 @HEMMATNAMEH منتظر قدوم سبزتان هستیم
شهــــــ همت ــــــید"
حضور خانواده بر مزار شهید و دیدار با خانواده این 🇮🇷کجایند آن مردان بی ادعا🇮🇷 @HEMMATNAMEH منتظر قدوم سبزتان هستیم پیام رسان ایتا https://eitaa.com/hemmatnameh پیام رسان سروش http://sapp.ir/hemmatnameh
شهــــــ همت ــــــید"
هر وقت کوچه‌ی شهادت باران می‌بارد، یاد روز اعزام عبدالمجید می‌افتم به منطقه! بسیجی ۱۷ ساله‌ای که پنج‌شنبه‌ای از پنج‌شنبه‌های دهه‌ی شصت، جلوی در خانه‌ای جنوب‌شهری، منتظر دوستانش بود تا بیایند دنبالش و با هم بروند اروند! نام قرار عاشقان «والفجر هشت» بود! زمستان ۶۴ بود! عبدالمجید در سکوی جلوی در خانه، منتظر هم‌رزمانش نشسته بود که ناگهان باران می‌بارد! مادر دوباره می‌آید دم در! برای خداحافظی بار چندم، نمی‌دانم؛ اما خوب می‌دانم این بار آخری، دستش یک بارانی سورمه‌ای بود: «مگر باران ببارد، بفهمم چی را برداشتی، چی را جا گذاشتی، عبدالمجید! این را اما در ساک نگذار! همین‌جا، زیر باران، جلوی چشم خودم بپوش! فدای اون قد و بالای پسرم! بیا مجیدجان! آخ که چقدر خوشگل می‌شی، توی این بارونی!» از آن‌روز به بعد، هروقت «کوچه‌ی شهادت» باران می‌بارد، عزیز می‌آید جلوی در... می‌آید جلوی در و از قطره‌های باران، سراغ پسرش را می‌گیرد؛ هم‌چین ملتمسانه‌ها! ۳۲ سال است! ۳۲ سال است که از هم‌سنگران مجید، خبر شهادت مجید را شنیده، بی‌آن‌که آن قد و بالای رعنا را، فقط یک‌بار دیگر، درون آن بارانی سورمه‌ای ببیند! عبدالمجید را، امواج خروشان اروند، در حالی تا دم در بهشت مشایعت کردند که یک بارانی سورمه‌ای، تنش بود! اما خب! مادر است دیگر! ۳۲ است که هروقت «کوچه‌ی شهادت» باران می‌‌بارد، عزیز می‌آید جلوی در... می‌آید جلوی در، مگر باز هم پسرش را، زیر همان باران، درون همان بارانی سورمه‌ای ببیند؛ «آخ که چقدر خوشگل می‌شی، توی این بارونی! آری! شرح عکس «کوچه‌ی شهادت» را همان به‌ که بنویسد ... 🇮🇷🔺کجایند آن مردان بی ادعا🔺🇮🇷 @HEMMATNAMEH منتظر قدوم سبزتان هستیم پیام رسان ایتا https://eitaa.com/hemmatnameh پیام رسان سروش http://sapp.ir/hemmatnameh