eitaa logo
شهــــــ همت ــــــید"
26 دنبال‌کننده
376 عکس
62 ویدیو
26 فایل
کانال رسمی سردار رشید اسلام شهید محمد ابراهیم همت @HEMMATNAMEH
مشاهده در ایتا
دانلود
ننگ و نفرین تا قیامت باد بر آل سعود امروز سالگرد جنایت کشتار حجاج بیت الله الحرام در سال 66 است یاد و خاطره ی شهدای مظلوم این جنایت را گرامی میداریم
4_5872821728022889175.mp3
1.92M
📚🎧 ڪتاب صوتی: عارفانه به یادشهید احمدعلی نیری ⚜قسمت یازدهم/ توی نماز بدن اش مثل بید میلرزید کانال شهید محمد ابراهیم همت @HEMMATNAMEH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پیکار کنید و بگذارید؛ دامٰان کفنِ تان بہ جاے لکہ سیاه ننگ؛ آغشتہ بہ خونِ سرختان باشد ...
سالروز شهادت جانسوز نهال گلشن دین، نور دیده زهرا، سپهر دانش و بینش، امام محمد باقر(ع) تسلیت باد▪️ غم این بی حرمی حالِ مرا میگیرد....😭
شهــــــ همت ــــــید"
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ خستگے نداشت. مے گفت؛ من حاضرم تو ڪوہ با همہ تون مسابقہ بذارم، هر ڪدوم خستہ شدين، بعدے ادامہ بدہ... اينقدر بدن آمادہ اے داشت ڪہ تو جبهہ گذاشتنش بيسيم چے. بيسيم چیِ شهيد پور احمد... اصلاً دنبال شناختہ شدن و شهرت نبود. بہ اين اصل خيلے اعتقاد داشت ڪہ اگہ واقعاً ڪارے رو براے خود خدا بڪنے، خودش عزيزت مے ڪنہ... آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عڪس شهادتش اينطور معروف بشہ. 🌷
شهــــــ همت ــــــید"
پدرش رییس جمهور ایران بود پدرش شد آقازاده نیست پست دولتی ندارد از سهمیه فرزند شهیدی استفاده نکرده در جنوب تهران مغازه دارد ایشون کمال رجایی فرزند هستن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 📌 سید محمد بعد از ازدواج ؛ با خانواده بہ اهواز رفت ، مدتها از او خبرے نداشتیم همہ بہ دنبال فرصتے مےگشتیم ڪہ بہ دیدار سید محمد و همسرش برویم . سرانجام با آمدن عید و تعطیلات سال جدید ما نیز اسباب سفر بستیم و روانہ اهواز شدیم و بعد از رسیدن به اهواز راهی خانہ محمد تقے . من از زندگی محمد تصور دیگرے داشتم و هیچگاه فڪر نمےڪردیم ڪہ زندگے او اینگونہ باشد . برای همین لحظه اے حیران شدم و بـے اختیار قطرات اشڪ از گوشہ چشمم بہ پایین لغزید . زندگے سید محمد خیلی ساده تر از آن چیزی بود ڪہ حتی بتوان تصورش را ڪرد . ڪل زندگے آقا تقے در دو پتو خلاصہ مےشد ڪہ یڪے زیر انداز و دیگری روانداز بود . آنها حتے بالشے هم نداشتند ڪہ زیر سرشان بگذارند . آقا تقے اورڪتشو براے زیر سرش استفاده مےڪرد و خانمش هم چادرشو زیر سرش مےگذاشت ۰۰۰ ✍ ... بہ روایت مادر سردار شهید ، سید محمد تقے رضوے - معاونت مهندسے رزمے قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) 🌹 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
4_6037476983011541166.mp3
3.01M
📚🎧 ڪتاب صوتی: عارفانه به یادشهید احمدعلی نیری قسمت دوازدهم/ من گرفتارم کانال شهید محمد ابراهیم همت @HEMMATNAMEH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘ ✳️ ابراهيم در اول ارديبهشت سال 1336 در محله شهيدآيت الله سعيدي حوالي ميدان خراسان ديده به هستي گشود. او چهارمين فرزند خانواده بشمار ميرفت. با اين حال پدرش، مشهدي محمد حسين، به اوعلاقه خاصي داشت. او نيز منزلت پدر خويش را به درستي شناخته بود. پدري که با شغل بقالي توانسته بود فرزندانش را به بهترين نحو تربيت نمايد. ابراهيم نوجوان بودکه طعم تلخ يتيمي را چشيد. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ، زندگي را به پيش برد. دوران دبستان را به مدرسه طالقاني رفت و دبيرستان را نيز در مدارس ابوريحان و کريم خان زند. سال 1355 توانست به دريافت ديپلم ادبي نائل شود. از همان سالهاي پاياني دبيرستان مطالعات غير درسي را نيز شروع كرد. حضور در هيئت جوانان وحدت اسامي و همراهي و شاگردي استادي نظير علامه محمد تقي جعفري بسيار در رشد شخصيتي ابراهيم موثر بود. در دوران پيروزي انقلاب شجاعت هاي بسياري از خود نشان داد. او همزمان با تحصيل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربيت بدني و بعد از آن به آموزش و پرورش منتقل شد. ابراهيم در آن دوران همچون معلمي فداکار به تربيت فرزندان اين مرز و بوم مشغول شد. او اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانان يعني ورزش باستاني شروع کرد. در واليبال وکشتي بي نظيربود. هرگز در هيچ ميداني پا پس نکشيد و مردانه مي ايستاد. ✅مردانگي او را مي توان درارتفاعات سر به فلک کشيده بازي دراز وگيلان غرب تا دشت هاي سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه هاي او در اين مناطق هنوز در اذهان ياران قديمي جنگ تداعي مي کند. در والفجر مقدماتي پنج روز به همراه بچه هاي گردان هاي کميل و حنظله درکانالهاي فكه مقاومت کردند. اماتسليم نشدند. سرانجام در 22 بهمن سال 1361 بعد از فرستادن بچه هاي باق يمانده به عقب، تنهاي تنها با خدا همراه شد. ديگركسي او را نديد. او هميشه از خدا مي خواست گمنام بماند، چرا كه گمنامي صفت ياران محبوب خداست. خدا هم دعايش را مستجاب كرد. ابراهيم سال هاست كه گمنام و غريب در فكه مانده تا خورشيدي باشد براي راهيان نور.
☘ # : محبت پدر ✔️ راوی : رضا هادی درخانه اي کوچک و مستاجري درحوالي ميدان خراسان تهران زندگي ميكرديم. اولين روزهاي ارديبهشت سال 1336 بود. پدر چند روزي است كه خيلي خوشحال است. خدا در اولين روز اين ماه، پسري به او عطا کرد. او دائماً از خدا تشكر ميكرد. هر چند حالا در خانه سه پسر و يك دختر هستيم، ولي پدر براي اين پسر تازه متولد شده خيلي ذوق مي كند. البته حق هم دارد. پسر خيلي با نمكي است. اسم بچه را هم انتخاب كرد: «ابراهيم » پدرمان نام پيامبري را بر او نهاد كه مظهر صبر و قهرمان توكل و توحيد بود. و اين اسم واقعاً برازنده او بود. بستگان و دوستان هر وقت او را مي ديدند با تعجب مي گفتند: حسين آقا، تو سه تا فرزند ديگه هم داري، چرا براي اين پسر اينقدر خوشحالي ميكني؟! پدر با آرامش خاصي جواب مي داد: اين پسر حالت عجيبي دارد! من مطمئن هستم كه من، بنده خوب خدا م يشود، اين پسر نام من را هم زنده مي كند! راست مي گفت. محبت پدرمان به ابراهيم، محبت عجيبي بود. هر چند بعد از او، خدا يك پسر و يك دختر ديگر به خانواده ما عطا كرد،اما از محبت پدرم به چيزي كم نشد. ابراهيم دوران دبستان را به مدرسه طالقاني در خيابان زيبا رفت. اخلاق خاصي داشت. توي همان دوران دبستان نمازش ترك نميشد. يكبار هم در همان سال هاي دبستان به دوستش گفته بود: باباي من آدم خيلي خوبيه. تا حالا چند بار امام زمان (عج) را توي خواب ديده. وقتي هم كه خيلي آرزوي زيارت كربلا داشته، حضرت عباس را در خواب ديده كه به ديدنش آمده و با او حرف زده. زماني هم كه سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود: پدرم مي گه، آقاي خميني كه شاه، چند ساله تبعيدش كرده آدم خيلي خوبيه. حتي بابام مي گه: همه بايد به دستورات اون آقا عمل كنند. چون مثل دستورات امام زمانه(عج) می مونه. دوستانش هم گفته بودند: ابراهيم ديگه اين حرف ها رو نزن. آقاي ناظم بفهمه اخراجت ميكنه. شايد براي دوستان ابراهيم شنيدن اين حرف ها عجيب بود. ولي او به حرفهاي پدر خيلي اعتقاد داشت.
☘ : روزی حلال ✔️ راوی : خواهر شهید پيامبراعظم ميفرمايد: «فرزندانتان را در خوب شدنشان ياري كنيد، زيرا هر كه بخواهد ميتواند نافرماني را از فرزند خود بيرون كند. » بر اين اساس پدرمان در تربيت صحيح ابراهيم و ديگر بچه ها اصلاً كوتاهي نكرد. البته پدرمان بسيار انسان با تقوائي بود. اهل مسجد و هيئت بود و به رزق حلال بسيار اهميت ميداد. او خوب ميدانست پيامبر ميفرمايد: «عبادت ده جزء دارد كه نه جزء آن به دست آوردن روزي حلال است » براي همين وقتي عده هاي از اراذل و اوباش در محله اميريه(شاپور)آن زمان، اذيتش كردند و نميگذاشتند كاسبي حلالي داشته باشد، مغاز هاي كه از ارث پدري به دست آورده بود را فروخت و به كارخانه قند رفت. آنجا مشغول كارگري شد. صبح تا شب مقابل كوره ميايستاد. تازه آن موقع توانست خانه اي كوچك بخرد. ابراهيم بارها گفته بود: اگر پدرم بچه هاي خوبي تربيت كرد. به خاطر سختيهائي بود كه براي رزق حلال ميكشيد. هر زمان هم از دوران كودكي خودش ياد ميكرد ميگفت: پدرم با من حفظ قرآن را كار ميكرد. هميشه مرا با خودش به مسجد ميبرد. بيشتر وقتها به مسجد آيت الله نوري پائين چهارراه سرچشمه ميرفتيم. آنجا هيئت حضرت علي اصغر بر پا بود. پدرم افتخار خادمي آن هيئت را داشت. يادم هست كه در همان سالهای پاياني دبستان، ابراهيم كاري كرد كه پدر عصباني شد و گفت: ابراهيم برو بيرون، تا شب هم برنگرد. ابراهيم تا شب به خانه نيامد. همه خانواده ناراحت بودند كه براي ناهار چه كرده. اما روي حرف پدر حرفي نمي زدند. شب بود كه ابراهيم برگشت. با ادب به همه سلام كرد. بلافاصله سؤال كردم: ناهار چيكار كردي داداش؟! پدر در حالي كه هنوز ناراحت نشان مي داد اما منتظر جواب ابراهيم بود. ابراهيم خيلي آهسته گفت: تو كوچه راه مي رفتم، ديدم يه پيرزن كلي وسائل خريده، نمي دونه چيكار كنه و چطوري بره خونه. من هم رفتم كمك كردم. وسايلش را تا منزلش بردم. پيرزن هم كلي تشكر كرد و سكه پنج ريالي به من داد. نمي خواستم قبول كنم ولي خيلي اصرار كرد. من هم مطمئن بودم اين پول حلاله، چون براش زحمت كشيده بودم. ظهر با همان پول نان خريدم و خوردم. پدر وقتي ماجرا را شنيد لبخندي از رضايت بر لبانش نقش بست. خوشحال بود كه پسرش درس پدر را خوب فرا گرفته و به روزي حلال اهميت ميدهد. دوستي پدر با ابراهيم از رابطه پدر و پسر فراتر بود. محبتي عجيب بين آن دو برقرار بود كه ثمره آن در رشد شخصيتي اين پسر مشخص بود. اما اين رابطه دوستانه زياد طولاني نشد! ابراهيم نوجوان بود كه طعم خوش حمايت هاي پدر را از دست داد. در يك غروب غم انگيز سايه سنگين يتيمي را بر سرش احساس كرد. از آن پس مانند مردان بزرگ به زندگي ادامه داد. آن سال ها بيشتر دوستان و آشنايان به او توصيه مي كردند به سراغ ورزش برود. او هم قبول كرد. 📚 ادامه دارد ... ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
کتاب «یادت باشد» عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم توسط نشر شهید کاظمی به چاپ سیزدهم رسید. @HEMMATNAMEH
✍لنز دوربینش بہ سوے ماست مےدانے این یعنے چہ.‌؟؟ امروز میخواهد روایتگر روایت فتح براے جهاد اڪبر ما باشد ... @HEMMATNAMEH
دوست دارم شبیه تــــــــــــو شوم شبیہ کلمه‌اے که خدا دوستـش دارد شهـــید @HEMMATNAMEH
جهـــان ... از نگاه لنز دوربین تو دیـدنـــی تـر اسـت . . . 🌷 @HEMMATNAMEH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لحظه دریافت مدال نقره مرجان سلحشوری و دست ندادن با رییس جمهور اندونزی این قهرمان مدالشو به شهید گیتی نما تقدیم کرد ✏حسن یزدانی(که امروز تصویر زیبای نمازخواندنش قبل از مسابقه را دیدیم) و علیرضا کریمی هم در کشتی دو مدال خوشرنگ طلا کسب کردند. لینک عضویت کانال: 💠@hizbolah
4_6037476983011541163.mp3
3M
📚🎧 ڪتاب صوتی: عارفانه به یادشهید احمدعلی نیری ⚜قسمت سیزدهم/ خوابیدن بین الطلوعین ممنوع کانال شهید محمد ابراهیم همت @HEMMATNAMEH
💢هرکس در خود را بشناسد و بتواند در قربان از خود بگذرد، آنگاه در غدیر به ولایت علی بن ابیطالب (ع) خواهد رسید و کسی که به ولایت اهل بیت برسد، پس از آن در عاشورا از قافله عاشوراییان خواهد بود...
شهــــــ همت ــــــید"
💢هرکس در #عرفه خود را بشناسد و بتواند در قربان از خود بگذرد، آنگاه در غدیر به ولایت علی بن ابیطالب (
دوستان فردا سه شنبه روز عرفه هست بلیط سینما ها هم نیم بهاء است حالا دیگه خودتون میدونید و انتخاب تون فقط یه کاری نکنید که تا سال دیگه دنبال یه عرفه تو سه شنبه های نیم بهاء بگردید التماس دعای خیر
💢بخشی از اعمال روز عرفه ✅غسل قبل از زوال آفتاب ✅زیارت امام‌حسین(ع) ✅پس از نماز عصر، و قبل از آن که دعاهاى روز عرفه را بخواند، دو رکعت نماز در زیر آسمان، بجا آورد و به گناهان و خطاهاى خود اعتراف کند، که امام صادق(ع) فرمود: هر کس چنین کند، پاداش کسانى که در سرزمین عرفاتند، را خواهد داشت و گناهانش گردد. ✅خواندن دعای عرفه