پسرانش را جمع کرد؛
دست انداخت گردن عباس(ع) و فرمود:
با حسین میروید،با حسین برمیگردید،
به او برادر نمیگویید ...
حسین پسر زهرا(س)است :)
جلوتر از حسین راه نمیروید ...
یک لحظه با کف دست زد به سینه ی عباس،
و عباس را از خودش جدا کرد!
عباس فرمود:مادر جان چه شد؟
فرمودند: یه لحظه دیدم حسینم دارد نگاه میکند،
حسینم مادر ندارد :) 💔
هِنَاء " ¹⁸⁰ "
الحق که به تو ، نام ِقمر میآید . . . ای ماه ترین عموی دنیا عباس :)
- آسمان هرچه که زیباست،قمر میخواهد!