الهی به عباس .. همان که میدانی (:

:))

_

سلام عزیزِ من .. حالم خوب است این روزها بدونِ تو گرچه سخت ، ولی میگذرد این شب ها بدونِ تو با گریه میگذرد .. ولی باکی نیست ؛ عاشقیست دیگر شاید از نظر خیلیا هوسی بیش نباشد ولی نظر خیلیا مهم نیست تو این سه سال ، خیلی چیزا ازت یاد گرفتم خیلی چیزا از دلتنگیام برات یاد گرفتم درسای زیادی گرفتم از وقتایی ک دیدمتو باهات حرف زدم .. از وقتایی ک نبودی مهم نیست ؛ سه سالِ که تو خونِ رگام نفوذ کردی .. سه سالِ که شبامو با دلتنگی برات صب کردم .. سه سالِ که کلی حرفای امیدوار کننده و ناامید کننده شنیدم ولی کم نیاوردم از عشقت .. " تو اما وارد رگ هایم شدی و همه چیز تمام شد و خیلی سخت است بخواهم از تو شفا یابم "🙂💜 سه سال زود گذشت ، شنیده بودم : - زمان با کسی که دوسش داری زود میگذره ! سه سال زود گذشت سه سال خاطره سه سال پر از خوشحالیُ دلتنگیُ اشك .. یاد اون شعره افتادم ک میگف .. درد نام دیگر من است ، من چگونه خود را رها کنم 🚶‍♂ ولی بنظرم عشق درد نیست ، حتی نمیشه رهاش کرد .. امیدوارم که ، بشه که بشه ، نیاد روزی ک بگم زود دیر شد .. از نو برایت مینویسم .. حالم خوب است ؛ اما تو باور نکن ((: به وقت ِ ــ ۱۲/۲۹ 🥲❤️‍🩹

فقط ی آدمه ک میتونم پیشش بدون رودروایسی از دردام بگم .. و بدونم ک وقتی میگم حالم بده میدونه چرا و همیشه ی گوشیه برا شنیدن حرفام ((:

_🙂

وداع‌کردی‌وگفتی‌که‌بازمیگردی .. چقدرلحن‌تووقت‌دروغ ، شیرین‌است ((:

تو ک عید منی .. عین منی .. عیدت مبارک 🥲❤️‍🩹((:

- :)

دیگه سکوتم دست خودم نیست جوری ساکت میشم ک هیچکس باورش نمیشه من همون آدمِ چند دقیقه پیشم 😄🚶‍♂ در عین حالی ک میتونم بلند بلند بخندم دو ثانیه بعدش جوری ساکت میشم ک غریبه ترین آدم جمع هم متوجه سکوتم میشه !

خودمو پیدا کردم (: زیرا ک نمیتوانم ..

برایش نوشتم . . من دیگر با کوچک ترین اندوهی، به هم میریزم .. خودم میفهمم چقدر شکننده تر از سابقم ، و چقدر برای هیچ اندوهِ اضافه تری طاقت ندارم 😄💔!((: