❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #سی_وهفت
کمیل عصبی مشتی بر روی میز زد،امیرعلی با شتاب به سمتش رفت و بازویش را گرفت و گفت:
ــ آروم باش مرد مومن
ــ چطور آروم باشم، فرار سهرابی کم بود،این روزنانه ها و نشریه هاچیه؟؟
ــ نمیدونم والا،منم فک میکردم قضیه ی خیلی ساده ای که زودی تموم میشه میره،اما مثل اینکه اینطورنیست،اینکه دارن نشریه پخش میکنن خیلی عجیبه،همیشه فعالیت های ضد انقلابی مجازی بوده،تعجب میکنم الان دارن نشریه و سخنرانی میدن بیرون
ــ یه حدسایی میزنم اما باید یکم بیشتر تحقیق کنیم، بگو خانم شرفی ،خانم حسینی رو بیاره اتاق بازجویی
ــ به نظرم خبردار نشه بهتره؟بلاخره روحیه اشو میبازه
ــ مجبورم امیرعلی،شاید از چیزی خبر دار باشه
ــ شاید،من برم هماهنگ کنم !!
با خروج امیر علی از اتاق،سریع چند نمونه از نشریه ها را برداشت و از اتاق خارج شد،قبل از اتاق بازجویی به اتاق گروه خودش رفت و پرونده ای که امیرعلی به او تحویل داده بود ،را با توضیحات به گروه تحویل داد و روند کار را برایشان توضیح داد و بعد از اطمینان از اینکه همه ی کارها به خوبی در حال انجام هستند ،به اتاق باز جویی رفت.
با دیدن سمانه احساس کرد قلبش فشرده شد،از چشمان پف شده و سرخش ،سخت نبود فهمیدن اینکه دیشب حال بدی داشته.
با ناراحتی روی صندلی نشست،منتظر ماند سمانه حرفی بزند اما سمانه حرفی برای گفتن نداشت!
ــ سلام،خوبید؟
ــ سلام ،به نظرتون خوب به نظر میرسم؟
ــ باید باهم حرف بزنیم
ــ گوش میدم
کمیل نشریه ها را روبه روی سمانه گذاشت:
ــ در مورد اینا چی میدونی؟
سمانه نگاهی به آن ها انداخت ،با دیدن متن های ضد نظام،که کلی حرف دروغ در مورد جنایات دروغین نظام بود،چشمانش از تعجب گرد شده اند،
کمیل با این عکس العمل مطمئن شد که سمانه از این نشریه ها بی خبر هستش.
ــ اینا چین دیگه؟
ــ میدونی اینارو کجا پیدا کردیم؟؟
ــ کجا؟
ــ تو اتاق کارت....
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #سی_وهشت
امیرعلی خیره به کمیل ,که با عصبانیت در حال جابه جا کردن پروندها بود ،نگاه می کرد.
ــ متوجه شدی این دو روز چقدر عصبی شدی؟فک میکنی برات اعصابی میمونه اینطوری
کمیل نیم نگاهی به او انداخت و گفت:
ــ بی دلیل که عصبی نشدم
ــ الان دعوات با خانم شرفی سر چی بود؟؟
ــ یادم ننداز که اعصابم بیشتر خورد میشه
ــ درست بگو ببینم چی شده؟
کمیل بیخیال پرونده ها شد و به صندلی تکیه داد و گفت:
ــ اون بندی هست که برای فعالان سیاسی ضد انقلابی بود،یادته؟
ــ آره،مگه همونی نیست که دیگه اوضاع ساختمونش مناسب نبود بستیمش
ــ آره همون ،میدونی خانم شرفی دیشب خانم حسینی رو برده بود اونجا
امیرعلی شوکه به کمیل نگاهی انداخت و با حیرت گفت:
ــ چی میگی؟اونجا حتی روشنایی نداره،میدونی چقدر سرده اونجا؟
کمیل متاسفانه سرش را تکان داد و گفت:
ــ آره میدونم،وقتی هم بهش میگم چرا بردیش اونجا،میگه که بند زندانیای سیاسی اونجاست،بهش گفتم ما چند ماهه که کسیو تو این بند نمیبریم، و اینکه خانم حسینی زندانی سیاسی نیست هنوز چیزی ثابت نشده،میگه هرچی چه فرقی میکنه،نباید احساسی رفتار کنیم تو این قضیه
ــ چرا اینکارارو میکنه؟؟
ــ نمیدونم،فقط میدونم این بچه بازیا جاش اینجا نیست،اینجا جای فضولی و این مسائل بچه بازی نیست،اگر مسخواد اینطوری ادامه بده،انتقالش میدم جای دیگه ای
برگه ای به سمت امیرعلی گرفت و همزمان کتش را از روی صندلی برداشت.
ــ این اطلاعات اشکان بشیریه،برام پیداش کن ،و هر چی اطلاعات ر موردش هست برام بیار،منم میرم بیرون،تا برگردم حواست به اینجا باشه
بعد از خداحافظی از محل خارج شد،اول به وزارت اطلاعات رفت،و بعد از پیگیری بعضی از کارها ،به سمت خانه ی خاله اش رفت،می خواست مطمئن شود که کسی از آن هایی که این بلا را سر سمانه آوردند،به سراغ خانواده ی سمانه رفته اند،یانه...
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری
〖•🌿°.〗
امـروز
حضوردرانتـخاباتورايدادن
یڪوظیفہشرعیـست🌱!
🖇⃟📕¦⇢ #سیدنا
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ•🌿•ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ـ
#انتخابات
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
🕋📿 #قرار_دل ❤️ هنگام نماز اول وقت حاضر شو شاید آخرین دیدارت در زمین با خدا باشد .... به یاد نماز
《🌾🌻》
«نماز مثل یه چتره »
در طول روزچند بار آرامشت رو از دست میدی؟
چند بار نگران میشی؟
چند بار عصبانی میشی؟
خدا
يه چتر برای قلبت باز کرده
تا روزی پنج بار،زیرش پناه بگیری
و آروم بشی
💐 ﺍَﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﻰ ﺷَﻔﺎﻋَﺔَﺍﻟْﺤُﺴَﻴْﻦِ ﻳَﻮْﻡَﺍﻟْﻮُﺭُﻭﺩِ
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
#آثار_نماز
🦋 قدرت نماز در ریزش گناهان 🦋
🍏 آثار و برکات نماز بسیار فوق العاده است. #قرآن از نماز تعبیر به حسنات کرده و فرموده است: إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ؛ [سوره هود، آیه ۱۱۴] خوبیها بدیها را از بین میبرد.
🍏 #امیرالمؤمنین علیه السلام میفرماید: ✍
من از آن گناهی که بعد از آن خدا به من مهلت بدهد دو رکعت نماز بخوانم، خوفی ندارم.
بحارالانوار، ج ۸۸، ص ۳۸۲]
🍏 چون با خدا ارتباط برقرار کردم، این ارتباط آن ظلمت و تاریکی گناه را محو میکند. البته منظور حق الناس نیست. حق الناس و بدهی مردم را باید داد.
📚 زیبایی های نماز ؛ استاد فرحزاد ؛ خلاصه ای از صفحه ۳۷
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
❤️🧡💛💚💙💜///)))
|•°🤍🍁°•|
💓اولین تلفن بیسیم رو خدا اختراع کرد
واسمش را گذاشت دعا😍
💓نه سیگنالش رو از دست میده
ونه نیازی به شارژ دوباره اش داریم
💓هر جا هستیم ازش خوب استفاده کنیم
همیشه آنتن میده👌
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
[💜☂]
از هـر دختـر بـہ ظآهـر مذهبـی بپرسی دوست دآری شغل همسـر آیندت چی بشھ؟!
میگن طلبھ یآ بسیجـی یآ پلیـس !
ولـی یڪی شون نمیگھ شغل مھم نیست
مھم اینـہ پولی ڪھ میـآره حـلآل بآشھ
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ
#حس_خوب #گل #امام_زمان ••♡↯ [🌿]❥︎ @herimashgh
|~`🌺🍃
اِمروز راطوریبِخندکهحَتیتَقدیر شَکستَشرابِپذیرد؛)
آنچُنانعِشقبِوَرز،،،
کهحتیتَنفِر راهَشرابِگیردوبِرَود...!
وَطوریخوبزِندگیکُن؛
کهحَتیمرگازتَماشایزِندِگیَتسیرنَشَود...!
اینزندگینیستکهمیگذرد:(
ماهستیمکه #رَهگُذَریم،،،
پسباهرطُلوعوغُروب،لَبخَندبِزن،
مِهربانباشومُحبتکن...!
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh