خلاصه داستان #حرز_امام_جواد علیه السلام
روزی زنی بر همسر #امام_جواد که دختر #مأمون بود وارد شد و گفت من همسر شوهر تو هستم او ابتدا خشمناک شد ولی کم کم با مقداری وسایل او را بدرقه نمود آنگاه به سراغ پدر خود مأمون رفت و قضیه را شرح داد #مأمون که مست بود از این واقعه بسیار غضبناک گردید و در حالت مستی به سراغ #امام_جواد آمد و حضرت را با #ضربات_شمشیر چندین بار زد و چون فردای آن روز به خود آمد دختر و خادم #مأمون قضیه را برای وی تعریف کردند. او که از رسوایی میترسید غلام خود را برای خبرهای بیشتر به خانه #امام_جواد فرستاد ولی در کمال تعجب حضرت را صحیح و سالم در حال مسواک زدن دید و برای اطمینان لباس حضرت را به بهانه تبرک گرفت. چون شرح ماوقع برای #مأمون عباسی گفت #مأمون حضرت را احضار و علت عدم آسیب رسیدن را از آن امام بزرگوار جویا شد، که حضرت ضمن توصیه به همراهی #حرز به او فرمودند: به حکمت الهی گزندی از تو به من نرسید چون این #حرز به #بازوی من بود و از آن پس بود که راز این #حرز باعظمت بر همگان برملا گردید.
#جهت ثبت سفارش👇
➡️@Foorosh110
🔵داستان حــرز امام جــواد(علیه السلام)
🔴استاد احمد عابدی می گویند:
🔵 #حــرز امام جواد (علیه السلام) در اصل اینگونه است که امام (علیه السلام) با دختر خلیفه ازدواج کرده بود که البته زن خوبی نبود و امام جواد (علیه السلام) را اذیت می کرد.
روزی ام عیسی گفت که زنی نزد من آمد و احوالپرسی کرد و گفت که من زن امام جواد (علیه السلام) هستم. ام عیسی خیلی ناراحت می شود و نزد مامون می رود و به پدرش می گوید که امام (علیه السلام) ازدواج کرده است، مامون ناراحت شده و با #شمشیر به خانه امام (علیه السلام) می رود و شروع به #شمشیرزدن می کند ام عیسی بنا به گریه می گذارد و اظهار ندامت می کند بعد مامون در حال مستی بود و بر می گردد و ام عیسی هم به خانه نمی آید فردا صبح وقتی مامون به هوش می آید، ام عیسی به او می گوید تو فرزند رسول خدا (علیه السلام) را #کشتی.
مامون ناراحت می شود و می گوید که ننگ ابدی را برای خاندان خود خریدیم. دستور می دهند که دنبال تشییع جنازه باشید. خادمی می آید و می گوید من از نزد امام(علیه السلام) می آیم. اینها تعجب کرده و می بینند که امام جواد (علیه السلام) سالم است. یاسر به امام(علیه السلام) می گوید که یابن رسول الله (علیه السلام) این #لباس که پوشیدی به من بده که برای کفن خود داشته باشم.
امام علیه السلام وقتی لباس را از تن خود در می آورد می بیند هیچ آثاری از #زخم به تن ایشان نیست. امام جواد می فرماید من #حرزی همراه خود دارم.
مامون می گوید آن #حرز را به من بده و امام
جواد (علیه السلام) آن حرز را به #مامون می دهد.
#شـــروع_حرز_از_همین_جاست
✅جهت ثبت سفارش ⬇️
➡️@Foorosh110
خلاصه داستان #حرز_امام_جواد علیه السلام
روزی زنی بر همسر #امام_جواد که دختر #مأمون بود وارد شد و گفت من همسر شوهر تو هستم او ابتدا خشمناک شد ولی کم کم با مقداری وسایل او را بدرقه نمود آنگاه به سراغ پدر خود مأمون رفت و قضیه را شرح داد #مأمون که مست بود از این واقعه بسیار غضبناک گردید و در حالت مستی به سراغ #امام_جواد آمد و حضرت را با #ضربات_شمشیر چندین بار زد و چون فردای آن روز به خود آمد دختر و خادم #مأمون قضیه را برای وی تعریف کردند. او که از رسوایی میترسید غلام خود را برای خبرهای بیشتر به خانه #امام_جواد فرستاد ولی در کمال تعجب حضرت را صحیح و سالم در حال مسواک زدن دید و برای اطمینان لباس حضرت را به بهانه تبرک گرفت. چون شرح ماوقع برای #مأمون عباسی گفت #مأمون حضرت را احضار و علت عدم آسیب رسیدن را از آن امام بزرگوار جویا شد، که حضرت ضمن توصیه به همراهی #حرز به او فرمودند: به حکمت الهی گزندی از تو به من نرسید چون این #حرز به #بازوی من بود و از آن پس بود که راز این #حرز باعظمت بر همگان برملا گردید.
#جهت ثبت سفارش👇
➡️@Foorosh110
خلاصه داستان #حرز_امام_جواد علیه السلام
روزی زنی بر همسر #امام_جواد که دختر #مأمون بود وارد شد و گفت من همسر شوهر تو هستم او ابتدا خشمناک شد ولی کم کم با مقداری وسایل او را بدرقه نمود آنگاه به سراغ پدر خود مأمون رفت و قضیه را شرح داد #مأمون که مست بود از این واقعه بسیار غضبناک گردید و در حالت مستی به سراغ #امام_جواد آمد و حضرت را با #ضربات_شمشیر چندین بار زد و چون فردای آن روز به خود آمد دختر و خادم #مأمون قضیه را برای وی تعریف کردند. او که از رسوایی میترسید غلام خود را برای خبرهای بیشتر به خانه #امام_جواد فرستاد ولی در کمال تعجب حضرت را صحیح و سالم در حال مسواک زدن دید و برای اطمینان لباس حضرت را به بهانه تبرک گرفت. چون شرح ماوقع برای #مأمون عباسی گفت #مأمون حضرت را احضار و علت عدم آسیب رسیدن را از آن امام بزرگوار جویا شد، که حضرت ضمن توصیه به همراهی #حرز به او فرمودند: به حکمت الهی گزندی از تو به من نرسید چون این #حرز به #بازوی من بود و از آن پس بود که راز این #حرز باعظمت بر همگان برملا گردید.
#جهت ثبت سفارش👇
➡️@Foorosh110
خلاصه داستان #حرز_امام_جواد علیه السلام
روزی زنی بر همسر #امام_جواد که دختر #مأمون بود وارد شد و گفت من همسر شوهر تو هستم او ابتدا خشمناک شد ولی کم کم با مقداری وسایل او را بدرقه نمود آنگاه به سراغ پدر خود مأمون رفت و قضیه را شرح داد #مأمون که مست بود از این واقعه بسیار غضبناک گردید و در حالت مستی به سراغ #امام_جواد آمد و حضرت را با #ضربات_شمشیر چندین بار زد و چون فردای آن روز به خود آمد دختر و خادم #مأمون قضیه را برای وی تعریف کردند. او که از رسوایی میترسید غلام خود را برای خبرهای بیشتر به خانه #امام_جواد فرستاد ولی در کمال تعجب حضرت را صحیح و سالم در حال مسواک زدن دید و برای اطمینان لباس حضرت را به بهانه تبرک گرفت. چون شرح ماوقع برای #مأمون عباسی گفت #مأمون حضرت را احضار و علت عدم آسیب رسیدن را از آن امام بزرگوار جویا شد، که حضرت ضمن توصیه به همراهی #حرز به او فرمودند: به حکمت الهی گزندی از تو به من نرسید چون این #حرز به #بازوی من بود و از آن پس بود که راز این #حرز باعظمت بر همگان برملا گردید.
#جهت ثبت سفارش👇
➡️@Foorosh110
خلاصه داستان #حرز_امام_جواد علیه السلام
روزی زنی بر همسر #امام_جواد که دختر #مأمون بود وارد شد و گفت من همسر شوهر تو هستم او ابتدا خشمناک شد ولی کم کم با مقداری وسایل او را بدرقه نمود آنگاه به سراغ پدر خود مأمون رفت و قضیه را شرح داد #مأمون که مست بود از این واقعه بسیار غضبناک گردید و در حالت مستی به سراغ #امام_جواد آمد و حضرت را با #ضربات_شمشیر چندین بار زد و چون فردای آن روز به خود آمد دختر و خادم #مأمون قضیه را برای وی تعریف کردند. او که از رسوایی میترسید غلام خود را برای خبرهای بیشتر به خانه #امام_جواد فرستاد ولی در کمال تعجب حضرت را صحیح و سالم در حال مسواک زدن دید و برای اطمینان لباس حضرت را به بهانه تبرک گرفت. چون شرح ماوقع برای #مأمون عباسی گفت #مأمون حضرت را احضار و علت عدم آسیب رسیدن را از آن امام بزرگوار جویا شد، که حضرت ضمن توصیه به همراهی #حرز به او فرمودند: به حکمت الهی گزندی از تو به من نرسید چون این #حرز به #بازوی من بود و از آن پس بود که راز این #حرز باعظمت بر همگان برملا گردید.
#جهت ثبت سفارش👇
➡️@Foorosh110