جان میدهد به مرده فقط "ها" ی اسم تو
"هادی" نـگفتـه از دم عیـسی لَـبـالـبـم
شاعر: محمد بختیاری
▪️شهادت امام هادی (ع) تسلیت باد▪️
@Shamim_best_gift
🌸هر دو_بدانیم
"گفتـن اَسـرار مـجردی بعـد از ازدواج؟!!!"
👈 هرگز نباید از اشتباهات و لغزشهایی که در دوران مجردی انجام دادهاید و کسی هم از آن باخبر نیست و شما نیز توبه کردهاید و یقیناً بعد از ازدواج هم همسرتان متوجه آن نخواهد شد، سخنی به میان بیاورید...!
👈 زیرا گناهان وخطاها، امری مابین ما و خدای ماست، و هیچ کس اجازه ندارد آبروی خود را جلوی دیگران ببرد.
👈 علاوه بر این هرگز از فرد مقابل نخواهید كه به اینگونه مسائل اشاره کند.
✅ ولی اگر مسئلهای قبل از ازدواج برای شما پیش آمده و شما مرتکب جرم وخطایی شدهاید و امکان بر ملاشدن آن را پس از ازدواج وجود دارد، باید حتماً به نحوی آن را برای فرد مقابل بیان کنید.
💚💓💚💓💓💚💓💚
@Shamim_best_gift
🍛 آشپزی زن در خانه یکی از دلبریهای لطیف زنانه است.
👈 و علاقه مردان به آن نه به معنای توجه به مساله گرسنگی است بلکه در جستجوی دلبریهای ظریف همسرشان هستند.
@Shamim_best_gift
🌸برای گفتگو میان خودتان، نیاز به اتفاق خاصی ندارید.
✔️حرف زدن در مورد موضوعات روزمره، عقاید و برنامه ها می تواند گفت وگوی دونفره تان را گرم کند.
@Shamim_best_gift
🌸داستان شب
🔺برای تسلیت گفتن به یکی ازخانواده هایی که فرزند جوان خودرا ازدست داده بودند رفتم..
⚡️پدر میت خدا رحمتش کند بلندشد وکنارم نشست ودستم را دردست خودش گرفت وگفت:
ای فلانی..این تقاص_ظلم وستمی هست که 30سال قبل مرتکب شده بودم..
🔸وهنوز هم دارم عواقبش و بلا و مصیبتهایش را می چشم..
30 سال قبل من در عنفوان جوانی ام بودم مغرور از جوانی و زور بازو..
ماشینی داشتم که به آن فخر میکردم و جلو مردم ویراژ و پز میدادم...
🔹یکی از روزها سگی را دیدم که چند تا ازتوله هایش هم باهاش بود..باخودم گفتم بزار یکی ازتوله هایش را جلو چشمانش باماشین زیر بگیرم تاعکس العمل وآه وناله
🔅مادرش را ببینم..
▫️وهمین کار را کردم..
توله سگ بیچاره را لت و پار کردم بطوریکه خون و تکه های گوشتش بر جسم مادرش پاشیده شد..
و مادربخت برگشته داشت پارس میکرد و فریاد وشیون سرمیداد ومن نگاهش میکردم و می خندیدم...
از آن روز همه بلاها در تعقیب من بود بدون توقف....
💠هر روز یک مصیبتی برمن نازل میشد..
و آخرین وسخت ترینش دیروز بود که محبوبترین و عزیزترین پسرانم وجگرگوشه ام که تازه ازدبیرستان فارغ شده و آماده ورود به دانشگاه بود و در او همه جوانی و آرزوهایم رامی دیدم..
درجلو چشمانم پرپرشد
ماشینم را کنار جاده متوقف کرده و او را برای گرفتن چند تا فتوکپی ازاونطرف خیابون، پیاده کردم و ازشدت حرص و محبتم به او که نگرانی سلامتی اش بودم خودم شخصا پیاده شدم و ازخلوت بودن خیابون مطمئن شدم وبهش گفتم حالا ازخیابون رد شو.
♻️ناگهان ماشینی که مثل برق رد میشد جلو چشمانم او را زیر گرفت وخون او لباسم را رنگین کرد و من نگاهش میکردم و گریه و آه و ناله سرمیدادم...
اونجا بود که به خدا قسم همان سگ جگرسوخته درجلو چشمام ظاهرشد و اون بلایی که 30 سال قبل سرش آوردم بیادم اومد..
👆قصه ای سرشارازعبرت..
که خداازظالم انتقام مظلوم رامیگیرد حتی اگر یک حیوان زبان بسته وسگی باشد.. دیر یا زود..
✨عبرت بگیریم
🌻🕊🌻🕊🍁🕊🌻🕊🌻
@Shamim_best_gift