موضوع انشاء: خوش بختی …
به نام خدا
خوش بختی یعنی قلب مادرت بتپد …
پایان !!!
📝 کانال#حس_زیبای_زندگی
@hese_zibaye_zendegi
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨
پادشاهان در ورودی حرم زانو زدند
خودپرستیها میان این حرم گم میشود
آنقَدَر ضامن شدی آخر حسابش گم شده
باز هم گفتی بیا..این بارِ چندم میشود؟
بس که حاجت داده شد پشت در باب الجواد
بیشتر از هر دری اینجا تراکم میشود
هر سؤالی که نکیر و منکر از ما میکنند
استناد ما فقط بر اصل هشتم میشود
مثل سلمانی نیشابور،وقت احتضار
پیش ما آقا بیا با یک تبسم..میشود؟
📝 کانال#حس_زیبای_زندگی
@hese_zibaye_zendegi
عباس ۲سال بود که وارد سپاه شده بود، مدتی به عنوان تیرانداز نمونه انتخاب شده بود، وقتی اعتراض مرا از خطرناک بودن کارش می شنید می گفت: مادر جان غصه نخور، من به عشق کسی می روم که اگر تیر بخورم، خودش برای بردن من خواهد آمد.
عباس حرفی از سوریه با من نزد و تنها گفت برای یک ماموریت ۴۵ روزه خواهد رفت، من طاقت دوری از او را نداشتم برای همین زمانی که ساکش را می بست بیرون رفتم تا خداحافظی کردن و رفتنش را نبینم، آن شب چند بار تماس گرفت وقتی متوجه حال خراب من شد از مسئولان مربوطه اجازه گرفت و به منزل آمد و گفت: مادر هر زمان که جنگی رخ دهد و من در آن حاضر شوم شهید خواهم شد چون آن را از امام حسین (ع) خواسته ام پس بعد از شهادت من گریه نکن و هر زمان که به یاد من افتادی و دلتنگ شدی به یاد علی اکبر امام حسین (ع) گریه کن، میگفت کسانی که برای دفاع ازحریم اهل بیت به سوریه میروند در حقیقت می روند تا دشمن به کشور ما نیاید چرا که هدف اصلی دشمنان ایران است از این رو ما با حضور در سوریه دشمن را در پشت مرزهای سوریه نگه داشته ایم تا امنیت در کشور ما همچنان ادامه یابد.
🌷شهید عباس آسمیه🌷
📝 کانال#حس_زیبای_زندگی
@hese_zibaye_zendegi
🌷رفتن به سوریه
احمد در هفده سالگی مفتخر به عضویت در حزب الله شد و دوره های آموزشی متعددی را گذراند. همزمان با اعزام مدافعان حرم، در سال 1393، برای دفاع از حریم آل الله راهی سوریه شد و با عشق و علاقه ای که به عمه سادات داشت، جانانه می جنگید. احمد حب دنیا را از قلبش خارج کرد و راه جهاد در پیش گرفت. او می گفت: اگر در خانه بنشینیم و منتظر ورود تکفیری ها باشیم، به هلاکت خواهیم رسید.
احمد شجاع و بی باک بود و ترس برایش معنی نداشت. همه فکر و ذکرش جهاد و شهادت بود و همیشه می گفت: دنیا زندان مؤمن است. احمد شجاعت و بصیرت را با هم داشت. در شرایط مختلف درست فکر می کرد و تصمیم می گرفت.
حضور در سوریه اخلاق او را تحت تأثیر قرار داده بود و نورانیت خاصی در صورتش دیده می شد.
📝 کانال#حس_زیبای_زندگی
@hese_zibaye_zendegi
شهید نظر میکند به وجه الله
از آن زمانی که نگاهم
به نگاه تو گره خورد
تمام آرزویم
این شده است که
کاش میشد دنیا را از قاب
چشم های تو دید
همان چشم هایی که
غیر از خدا را ندید
برادرم محمد مهدی من رو دریاب
📝 کانال#حس_زیبای_زندگی
@hese_zibaye_zendegi
در محفل عاشقان بخوان مهدی را
تبریک بگو از دل و جان مهدی را
در سجده پس از ولادتش دخت نبی
میگفت که یارب برسان مهدی را
امشب که نبی خنده به لبها دارد
دامان خدیجه عطر زهرا دارد
می بوید و می بوسدش و از همه بیش
بوسیدن دست او تماشا دارد
جبریل به عرش نقش کوثر زده است
طوبی گل تسبیح به پیکر زده است
از خانه ی کوچک محمد امشب
خورشید زمین و آسمان سر زده است
امشب که خدیجه روی خندان دارد
از عالم قدس چهار مهمان دارد
زهراست به دامنش و یا در دل شب
خورشید درون خانه پنهان دارد
امشب همه آیات جلی سجده کنند
بر درگه لطف ازلی سجده کنند
از بعد ولادتش به شکرانه ی دوست
زهرا و محمد و علی سجده کنند
#سیدرضامؤید
📝 کانال#حس_زیبای_زندگی
@hese_zibaye_zendegi