eitaa logo
......... حیرانی✨
27 دنبال‌کننده
7 عکس
15 ویدیو
0 فایل
ای بر سر و پا گشته داری سر حیرانی با حلقه عشاقان رو بر در حیرانی در زلف چو چوگانت غلطیده بسی جان‌ها وز بهر چنان مشکی جان عنبر حیرانی از کون حذر کردم وز خویش گذر کردم در شاه نظر کردم من چاکر حیرانی من یوسف دلخواهم چاه زنخت خواهم هم مؤمن این راهم هم کافر...
مشاهده در ایتا
دانلود
خوش امدی به دلم که حریمِ خانه‌ی توست."
"آن روز که رفتی ،آمدنت را باورداشتم."
فکر می کردم نباشم ، بی قـرارم میشوی از خزان میگیری ام ، باغ و بهارم میشوی بین دعوایی که راه انداختی در هر طرف از همه دل میکنی و تک سوارم میشوی فکر می کردم برایم ، عـاشقی آواره ای در میان این همه بدخواه یارم میشوی مژده دادم این دلم را بعد عمری آمدی واقعا عاشق شدی آسِ قمارم می شوی گفته بودی سالها رویای خوابت بوده ام بـاورم شد مونس شبهای تارم می شوی قـول های تو هنوز از خاطرم بیرون نشد اینکه همراه و ، رفیق و رازدارم میشوی! هر چه بد دیدم از این دنیای پررنگ و ریا؛ کهکشانی عشق ، بر روی مدارم می شوی سینه ام زخمی گمان کردم برای زخم دل با نوای ساز باران ، کوکِ تارم میشوی ‌ 
روئیدی در قلب من به سان گل‌کوچکی که کنار دیوار می‌روید همین‌قدر ناخواسته عاشقت شدم..♥ - غاده السمان
🤍✨
هرچی رویا دوخت حقیقت پاره کرد !
. ‌محبوبم! شما مثل جوانه‌ی گل‌ها حالِ زندگی را خوب میکنید ..🌱
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه بماند بین ما این رازها بینی وبین الله سید_حمید_برقعی
رهایم در تو . . چه بی‌رحمانه رهایم کردی
به ضعف و قوت بازوی عشق حیرانم که کوه میکند و دل نمی‌تواند کند.... تٲثیر تبریزی
هوس دارم که دوزم چاک دل از تار گیسویش ولی چندان گِره دارد که در سوزن نمی‌آید
نه کسی منتظر است، نه کسی چشم به راه… نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه! بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟ وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه...! فریدون مشیری
غربت جاییست میونِ آدم‌های نفهم...
هر که دلارام دید، از دلش آرام رفت چشم ندارد خلاص، هرکه در این دام رفت یاد تو می‌رفت و ما، عاشق و بی‌دل بُدیم پرده برانداختی، کار به اتمام رفت ماه نتابد به روز، چیست که در خانه تافت؟ سرو نروید به بام، کیست که بر بام رفت؟ مشعله‌ای برفروخت، پرتو خورشید عشق خرمن خاصان بسوخت، خانگهِ عام رفت عارف مجموع را، در پس دیوار صبر طاقت صبرش نبود، ننگ شد و نام رفت گر به همه عمر خویش، با تو برآرم دمی حاصل عمر آن دمست، باقی ایام رفت هر که هوایی نپخت، یا به فراقی نسوخت آخر عمر از جهان، چون بِرود خام رفت ما قدم از سر کنیم، در طلب دوستان راه به جایی نبُرد، هر که به اَقدام رفت همت سعدی به عشق، میل نکردی ولی مِی چو فرو شُد به کام، عقل به ناکام رفت سعدی
مادر بزرگم همیشه میگه: "خدا بدون احوال‌ پُرست نذاره" ازش می‌پرسم حالا چرا این دعا؟ میگه: نمی‌دونی چقدر قشنگه که یکی توی شلوغی‌های روزانه‌ش به یادت باشه و با یه احوال‌پرسی ساده هم حال خودشو خوب کنه، هم حال تورو :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🍃 وَشهریور عاشقی بود مُردد بین ماندن و رفتن مسافری که با یک چمدان می آید و با یک چَتر می رود ..
در سرم نیست دگر غیر تو رویای کسی قبلا هرگز نشدم این همه شیدای کسی آنچنان در همه جای دل من جا شده ای که به غیر از تو نباشد دل من جای کسی همه دنیای مرا برده نگاهت نکند بشوی خیره بلرزد دل و دنیای کسی من تماشاگر تصویر توام ماه منیر این چنین هیچ نبودم به تماشای کسی پای تو هستم و پا پس نکشم از دل تو نگذارم به دلت باز شود پای کسی تو تمنای من و جان من و یار منی پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی من بهشتم همه در دیدن خندیدن توست تا تو باشی نشوم خیره به لبهای کسی ! من سراپا همه یک جلوه ای از عشق توام عشق را جزتو ندیدم به سراپای کسی   شاعر : مجید احمدی
چادر بـــه ســرت داری و مـــن دل نگرانم سخت اسـت کــــه پشتِ سرت آرام بمانم تو ذکر به سر داری و من پشتِ سرِ تـــــو "لاحـــــول و لا قــــــوة الا" بـــــه زبانم خوش‌صحبتی‌و پیشِ‌تو‌ من یک کر و لالم "ای جان نفسم" گفتنت افتاده بــــه جانم ایـــن عشــقِ قدیمی نشود کهنه خلاصـــه جان هــــم که بـــه جانم بکنی بنده همانم این سجده‌ی طولانیــــم از روی ریا بــــود در بندِ همانـــــم که تـــو را کرده بـــه نامم
تا کی ز مصیبت غمت یاد کنم آهسته ز فُرقت تو فریاد کنم وقت است که دست از دهن بردارم از دست غمت هزار بیداد کنم 📜 @
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو به اندازه حرفایی که نمیتونی به کسی بگی تنهایی...
في الْحُبّ وَ في الحَرب... یُقتَلُ الأبْرِياء... دائماً! در عشق و جنگ... همیشه بی‌گناهان کشته می‌شوند...!
قريبٌ من القلب و لو بيننا ألف بلد به قلبم نزدیکی حتی اگر بینمان هزار شهر فاصله باشد...
من گمان می‌کردم که برای دلباخته کردنش باید لبخند بر لبانش بنشانم، ولی هربار که می‌خندید این من بودم که عاشقش می‌شدم..♥ - ماریانو رومور