🌸🍃❤️
♦️یکی از روزها ناخدای یک کشتی و سرمهندس آن دراینباره بحث میکردند که در کار اداره و هدایت کشتی کدامیک نقش مهمتری دارند. بحث بهشدت بالا گرفت و ناخدا پیشنهاد کرد که یک روز جایشان را با هم عوض کنند. قرار گذاشتند که سرمهندس سکان کشتی را بهدست گیرد و ناخدا به اتاق مهندس کشتی برود. هنوز چند ساعتی از جابهجایی نگذشته بود که ناخدا عرقریزان با سر و وضعی کثیف و روغنمالی بالا آمد و گفت: «مهندس سری به موتورخانه بزن. هرقدر تلاش میکنم، از موتورخانه سر درنمی اورم و کشتی حرکت نمیکند.»
سرمهندس فریاد کشید: «البته که حرکت نمیکند، کشتی به گِل نشسته است!»
#نویسنده: جان ماکسول
#داستان_شب
🌸🍃❤️
@harfdl
ﺑﺮﺍﯼ "ﺁﺩﻣـــها"
ﺧــﺎﻃﺮات ﺧـــﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ
ﺁﻧﻘـــــــﺪﺭ
ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ بــاش
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ
ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘــﯽ ﺭﻓـﺘﯽ
ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸـــﺎﻥ
ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ
ﺗﺎ ﻫﺮ اﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ:
"ﮐــــﺎﺵ ﺑـــﻮﺩ"
#متن_خاص #داستان_کوتاه
🌸🍃❤️
@harfdl
#امام_زمانم
💚باز دلم هوای #جمکران دارد
✨هوای آن گنبد بیکران دارد
💚به یاد حرم سبز و زیبایت
✨اشک در چشمان من مکان دارد
💚چه درد غریبی ست درد دل تنگی!
✨دل تنگم هوای صاحب الزمان(عج)دارد
🌸🍃❤️
@harfdl
هـمهی قـافـیـه هـا، تـابـع زلفــش بـودنـد
چادرش را که به سر کرد، غزل ریخت به هم!
#حمیدرضا_برقعی
🌸🍃❤️
@harfdl
واقعا دنیا خیلی کوچیکه از هر دستی بدی از همون دست میگیری و جالب تر اینه که زمین گرده و مواظب باش اون سنگی که زدی به شیشه دنیای کسی تو دور بعدی برنگرده سمت خودت ...🙂🌱
#عکس #عکس_نوشته #عکس_طبیعت
🌸🍃❤️
@harfdl