کورالاین پرسید: «اسم تو چیه؟»
گربه جواب داد: « گربهها اسم ندارند.»
- « ندارند؟!»
+ « نه؛ شما آدمها اسم دارید، چون نمیدانید کی هستید؛ ما میدانیم کی هستیم بنابراین به اسم نیاز نداریم.»
نیل گیمن
کتاب کورالاین
@hibook
شهادت، تن به مرگ سپردن نیست، بل در حفاظت از آرمان شمشیر کشیدن است و جنگیدن و ناخواسته در مهلکه افتادن و پیوسته دست رد بر سینهی هلاکت زدن و آنگاه در لحظهیی بیبدیل، به ناگزیری مرگ رضا دادن و لبیک گفتن، یا حتی فرصت لبیک هم نیافتن.
شهادت انتخاب نوعی زندگی است، نه انتخاب مرگ.
سه دیدار: رجعت به ریشهها
ص۱۸۵ نادر ابراهیمی
@hibook
هیچ رفتی رفت حقیقی نیست، هیچ ماندی ماند ابدی نیست.
مردی در تبعید ابدی
ص۹۳ نادر ابراهیمی
@hibook
«ازین پس آنچه میخواهم پنج-شش ساعت آرامش است در اتاقم، آتشی در زمستان و دو شمعی برای شبهایم.»
برشی از نامهی گوستاو فلوبر
به آلفردو لوپواتون
#نامهها
@hibook
4_6014878488597630392.m4a
22.86M
«چه تنهایی عجیبی! پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد تنهاست.
نمیدانست که تنهایی را فقط درشلوغی میشود حس کرد.»
قسمت سوم : ادامه ی موومان یکم
تا صفحه ی ۳۶
📚#سمفونی_مردگان
📝#عباس_معروفی
@hibook
با ما بشنوید 🌙🤍
3⃣
همیشه همینطور است. انسان فرار میکند، به بیابان پناه میبرد و تازه آنجا سکوت در گوشش نعره میزند...
امریکاییِ آرام - گراهام گرین
عزتالله فولادوند
ص219
@hibook
ایمان، واحهای¹ است در میان دل، که کاروانِ تفکر را بدان راهی نیست.
جبران خلیل جبران
تصویرساز: پابلو برناسکونی
*واحه: بخشی آباد و سرسبز در میان بیابان را گویند.
@hibook
حبیب غاب عن عینی و جسمی
و عن قلبی حبیبی لایغیبُ
اگرچه کسی که دوستش داشتم از کنارم رفته است،
اما هرگز از قلبم بیرون نخواهد رفت...
_عاشقانه های حضرت امیر در فراق فاطمهش / دیوان حضرت علی صفحه ی 89
#فاطمیه
@hibook
فردایش عمو امیر ساک به کول آمد دیدنمان. بشقابی پر از شیرینی تولد برادرم دادند دستم که تعارفش کنم. داشت با بابا حرف میزد و من شیرینی به دست سرم را بالا گرفته بودم تا لبخندش را ببینم.
عمو شیرینی برداشت با لبخند. بابا گفت: «اومدی خداحافظی برای جبهه؟ بچهی توی راه دارید که.» عمو سرش را زیر انداخت و گفت: «امام حسین هم زن و بچه داشت.»
جملهاش افتاد توی بشقاب گلسرخی ملامین. برش داشتم. بویش کردم. مثل ماهی از دستم سُر خورد و افتاد روی خاک.
#کآشوب
صفحهی 107
@hibook
«کآشوب روضهی مکتوب است. میتوان در کلمه به کلمهاش همراه شد با آدمهای قصهای که تجربههایشان را نوشتهاند! تجربه از روضههایی که آنها را زیستهاند...
بخوانید کآشوب را... اگر دلتان نوشتهی مکتوب دلنشینی میخواهد از عوالم روضه و عزاداری!
#کآشوب
#معرفی_کتاب
@hibook
ما در خون چشم به دنیا میگشاییم، در خون زن میشویم، در خون وضع حمل میکنیم و همین حالا هم خون جاری است. گویی زمین آنقدر که باید خون زنان را ننوشیده است. گویی خاک عراق هنوز تشنهی مرگ است، تشنهی خون، تشنهی معصومیت. بابل به اندازه کافی خون ننوشیده است.
دجله به حال تو ناله کند
نوشتهی اِمیلییِن مَلفَتو
ترجمهی ابوالفضل اللهدادی
نشر ثالث
صفحهی۱۳
.
ahibook