eitaa logo
,*هےچ*,
1.1هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
4.8هزار ویدیو
36 فایل
‹بہ‌وقٺِ ²⁶ ⁰⁴ ⁹⁹› ●ادمین { @SsS_mf } کانالتون👇 @hich_99
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️🍃 چشم خود بستم که دیگر بر غم و درد ننگرم، ناگهان دل داد زد؛ دیوانه آنها بر سرخیه خون چشمانت مینگرند @hich_99
♥️🍃 درنبرد‌ سخت ‌با داعش‌ بودند اومد پیشش و گفت: فرمانده..! تانکر آب ‌به ‌سمت‌ِ داعشی‌ها میره اگه ‌منفجرش‌ نکنیم داعش ‌نفس‌ تازه ‌میکنه ‌و نبرد‌ ما سخت‌تر میشه در جواب‌ گفت: امام‌حسین ‌در کربلا ‌اسبانِ ‌سپاه عمرسعد هم ‌سیراب کرد..:) @hich_99
♥️🍃 اگر محجبه ها از سر شوق حجاب داشته باشند وشوق آنها به حجاب دیده شود حجاب افزوده می‌شود.. @hich_99
♥️🍃 وقتی... ذوالفقار حیدر باشی، تیغ نگاهک، دل دوستان می بَرد و سر دشمنان می بُرد... @hich_99
♥️🍃 دݪ نبستـݦ بهـ جھانے کهـ همهـ وسوسهـ است از همـهـ ارث جھــان یک "تــۅ" برایـم کافیســـــت !
♥️🍃 ‏به اینا باشه الان یه دلار و یه ده هزارتومنی میگیرن دست میان تو خیابونا جشن میگیرن! فکر کردین اینا آدم میشن؟ *مجید قربانی @hich_99
💕🍃 مسئول ثبت نام گفت شمارو ثبت نمیکنم 😊😊 مسئول ثبت نام یه آقا بود -چراااا جناب اخوی 😡😡😡😡 مسئول ثبت نام: خواهرمن چه خبرته پایگاه گذاشتی سرت آخه ؟؟😕😕 -ببین جناب برادر یا مارو ثبت نام میکنی یا این پایگاه را رو سرت خراب میکنم 😡😡 مسئول ثبت نام: یعنی چی خواهرم 😡😡 مودب باشید 😡😡😡 -ببین جناب برادر خود دانی باید مارو ثبت نام کنی جناب مسئول : ای بابا عجب گیری کردیم شوهر فاطمه وارد پایگاه شد گفت : آقای کتابی ثبت نامشون کنید همشون رو بامسئولیت من ثبت نام کن بعد رو به من گفت : خانم معروفی ۷فروردین ساعت ۵صبح پیش امامزاده صالح باشید با لحن مسخره ای گفتم: ۵صبح مگه چ خبره میخایم بریم کله پاچه ای 😂😂 اصلا امامزاده صالح کدوم دره ایه ؟😂😂 اون آقای مسئول ثبت نام ک فهمیدم فامیلش کتابیه با عصبانیت پاشد گفت : خانم محترم بفهم چی میگین 😡😡😡 الله اکبر 😡😡😡 سید محسن(شوهرفاطمه): علی جان آرام برادرمن خانم معروفی آدرس را خانم حسینی بهتون میدن ۷فروردین منتظرتون هستیم یاعلی -ههه ههه یاعلی 😂😂😂 اونروز تو پایگاه کسانی و جایی را مسخره کردم که یکسال بعد مامن آرامشم بودن .. @hich_99
💕🍃 فرودین ۸۷ بازم من رفتم عشق حال دبی البته این بار کیشم رفتم بالاخره ۶ فروردین شد سال 87 آغاز اتفاقات عجیب غریب تو زندگیم شد سوار اتوبوس شدیم ما ۱۵نفر قر و قاطی هم بدون توجه و رعایت محرم و نامحرم پیش هم نشستیم 😔😔 اتوبوس برای بسیج محلات بود ولی اکثر مسافران بچه مذهبی بودن نزدیکای لرستان یکی از پسرا بلند شد آب بخوره منم پشتش بلند شدم آب یخو ریختم توپیراهنش 😁😁😁 بنده خدا یخ زد یه جای دیگه یکی از دخترای محجبه بلندشد از باکسای بالای سر سرنشین ها چیزی برداره و برای مامانش چای بریزه من براش زیرپای انداختم طفلک چای ریخت رو دستش 😫😫 پدرش بلندشد بیاد سمتم اما دختره نذاشت یه جا که وقت نماز بود همه بیدار شدن نماز بخونن من شروع کردم به مسخره کردنشون که برای کسی که نیست وجود خارجی نداره خم و راست میشید 😌😌 بدبختا دربرابر تیکه های من جیکشونم درنمیاد تا بالاخره رسیدیم اهواز مارو بردن ........ .. @hich_99
♥️🍃 ویـــران شدم‌ و هیــــــــچ نگفتم ڪه نگویے اين مـَرد عجب عاشقِ ڪم حوصله‌اى بود...! @hich_99
♥️🍃 برگی از خاطرات عملیات خیبر انقدر سخت و سنگین بودڪه بعداز گشت هفت شب در جزیره مجنون، وقتے به شهیدڪلهر گفتم:ڪه این هفت شب چگونه گذشت؟ پاسخ داد؛ نگوهفت شب،بگوهفت هزارسال وضعیت وحشتناڪی بودتعداد انگشت شمارے باقے مانده بودند به اضافهـ یڪ تیربارودو اسلحه.. به اقامهدے گفتم چهـ بایدڪرد؟ باخونسردے گفت: صدمترتاانجام تڪلیف باقے ماندهـ. ماتڪلیف خود را انجام مے دهیم؛ ادامه راهـ بآ آنان ڪه باقے مآنده اند.. @hich_99
فایل صوتی شب پنجم کربلایی امیر برومند - آسمون زندگیم.mp3
11.26M
شب جمعه 🍃 آسمون زندگیم تاریک وتار چی بگم گریه های هرشبم بی اختیارِ چی بگم @hich_99