هدایت شده از KHAMENEI.IR
🖤 لوح| بصیرت اباالفضل العبّاس
◾ حضرت آیتالله خامنهای: «بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟ در روز تاسوعا، به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان برخورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما. ۷۹/۱/۲۶
🖨 سایر کیفیتها👇
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=37810
هدایت شده از KHAMENEI.IR
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببينيد| روضه حضرت عباس علیهالسلام از زبان رهبر انقلاب
#تاسوعا
🏴 @Khamenei_ir
قدردانی روسای دانشگاههای علوم پزشکی از رهبر انقلاب
🔹روسای ۶۵ دانشگاه و دانشکده علوم پزشکی سراسر کشور در نامهای به مقام معظم رهبری، از رهنمودها و حمایتهای ایشان تقدیر و آمادگی خود را جهت پیمودن ادامه مسیر اعلام کردند.
@hizbollahsyberi
سید حسن نصرالله یکشنبه آینده به مناسبت سالروز عاشورای حسینی سخنرانی خواهد کرد
@hizbollahsyberi
خانوادهای اهل نوشآباد از توابع شهرستان آران و بیدگل، هزینه سالانه نذری شب هفتم محرم خود را برای آزادی یک زندانی محکوم مالی اختصاص دادند.
مددجوی ۵۰ سالهای که نزدیک به ۹ سال از عمر خود را به علت ضرب و جرح در زندان گذرانده بود توسط عباسعلی عظیمی و فرزندش منوچهر آزاد شد.
*محمد مالی*
چندین هیئت حسینی #دماوند با تغییر وضعیت امسال شیوه عزاداری و پذیرایی، یک دستگاه #آمبولانس خریدند و به یکی از مراکز درمانی هدیه کردند.
*تقی دژاکام*
توئیتگرام
@hizbollahsyberi
شعر روضه حضرت ابالفضل العباس (ع)
شب نهم ( تاسوعا ) محرم الحرام
مسجد ارك تهران ۹۸
یاعلی! پهلوان ما رفته
ماه از آسمان ما رفته
جان نداریم جان ما رفته
ساقی خاندان ما رفته
رفته تا با شتاب برگردد
آب با مشک آب برگردد
فک و فامیل زحمتش دادند
نیمه شب برگ دعوتش دادند
آشناهاش غربتش دادند
پیش زینب خجالتش دادند
یک امان نامه شرمسارش کرد
تا خود صبح بیقرارش کرد
تا شنیده عمو عموها را
زده بر دوش آرزوها را
تا کمی تر کند گلوها را
بخرد کل آبرو ها را
بچه ها آمدند راهی شد
آنقدر رو زدند راهی شد
تیرها ریختند بر بدنش
از نوک پا گرفته تا دهنش
پاره پاره شدست پیرهنش
سوختم پا به پای سوختنش
شک ندارم که او نظر خورده
شاخ شمشاد ما تبر خورده
تکیه قرص من زمین افتاد
با چه وضعی ز صدر زین افتاد
رد نیزه روی نگین افتاد
روی پیشانیش که چین افتاد
گرزی آمد سرش چه غوغا شد
گره ى بین ابرویش وا شد
ای علمدار من چه کم شده ای
سرو بودی چقدر خم شده ای
بروی نیزه ها علم شده ای
روضه باز این حرم شده ای
مادرم مادرت شده عباس
چادرش بسترت شده عباس
بی تو فکر اسارتند همه
بچه ها بی حمایتند همه
زخمی از هتک حرمتند همه
لشکری فکر غارتند همه
امنیت دور خواهرم رفته
چشمهاشان سوی حرم رفته