eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 ▪️پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش ▪️پسری اشک فشان است به حال پدرش ▪️پدری جام شهادت به لبش بوسه زده ▪️پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش ▪️ (ع) و نشستن گرد یتیمی بر چهره امام زمان(عج) تسلیت باد🥀
✨﷽✨ ‍ ✅ تلاش‌های شیطان پس از ظهور حضرت مهدی( عج) ✍فعالیت‌های شیطان در آخرالزمان در این بخش نمی‌گنجد. رواج این همه گناه و شرک و آلودگی، خود گواه همین مدّعاست که شیطان، در فریب فرزندان آدم (ع)، تمام کوشش خود را به کار بسته است و دست به دست نفس امّاره، بسیاری از انسان‌ها را به از خوی انسانی‌شان جدا کرده است. پس از ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام، تلاش‌های شیطان برای وفای به عهدی که با خداوند برای گمراه کردن آدمیان بسته همچنان ادامه دارد. در آستانه ظهور، شیطان کاری انجام می‌دهد که در سرنوشت مردم بسیار تأثیرگذار است: صبح‌گاه روز بیست و سوم ماه رمضان، پیش از ظهور، جبرئیل امین با ندای اعجازگونه‌ای حجت را بر مردم تمام می‌کند و نوید ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام را به همه‌ی آنها می‌دهد. عصر گاهان، ابلیس برای مقابله با این ندا به میدان می‌آید. این ماجرا از زبان امام باقر علیه‌السلام چنین نقل شده است: «...و صدا، صدای جبرئیل روح الامین است و صدا در شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان خواهد بود. درباره‌ی آن شک نکنید. گوش فرا دهید و اطاعت کنید. در انتهای روز، صدای ابلیس ملعون [شنیده می‌شود] که ندا می‌دهد: آگاه باشید که فلانی مظلومانه کشته شد تا مردم را به شک بیندازد و آنها را مبتلا به فتنه کند.» 📚 نعمانی، غیبت، ص١٧، بحارالانوار، ج٢، ص٢٣١ ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
💌پاسخ حکیمانهٔ زنی که سبب مسلمان شدن بزرگترین دانشمند انگلیسی شد 🔹زنی سومالی‌تبار در نهایت تنگ‌دستی و فقر در انگلیس با خانواده کوچکش زندگی می‌کرد. باری، با ایستگاه رادیو تماس گرفت و درخواست کمک کرد. هم‌زمان مرد خدانشناس انگلیسی هم به این برنامه گوش می‌داد. با شنیدن صدای زن، تصمیم گرفت وی را دست بیندازد و تحقیرش کند. پس از یافتن آدرس زن، منشی‌اش را خواست و به او دستور داد تا بسته‌های هنگفتی از مواد غذایی را بخرد و برای زن ببرد. در ضمن به منشی‌اش سفارش کرد، وقتی زن پرسید این غذاها از طرف چه کسی است؟ به او بگو از سوی شیطان بزرگ است بانو! هنگامی که منشی به منزل زن رسید زن خیلی خوشحال شد و با خوشحالی تمام شروع به گذاشتن بسته‌های غذا در منزل کوچکش کرد. بدون این‌که توجهی به منشی بکند. منشی پرسید: نمی‌خواهی بدانی این غذاها را چه کسی فرستاده است؟! زن مسلمان جواب داد؛ نه، اصلا برایم مهم نیست چراکه وقتی خداوند کاری را مقدر می‌کند حتی شیاطین هم از وی فرمان می‌برند. 🕊آری، این زن فقیر بی‌سواد سبب مسلمان شدن دانشمند و دین‌شناس بزرگ انگلیسی "تیموثی وینتر" شد. تیموثی بعدها نامش را به شیخ تغییر داد ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
روزی مرد فقیری به دیدن صوفی درویشی رفت و دید که او بر روی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طنابهایش به گل میخهای طلایی گره خورده اند نشسته است فقیر وقتی این تجملات را دید، فریاد کشید، ای مرد خدا، این چه وضعیتی است؟ من تعریف های زیادی از زهد و وارستگی شما شنیده ام. اما بادیدن این همه تجملات دراطراف شما کاملا سرخورده شدم. درویش خنده ای کرد و گفت: من آماده ام تا تمامی این چیزهایی که تو را به حیرت انداخته است ترک کنم و با تو هر کجا که بگویی همراه شوم با گفتن این حرف، درویش بلند شد و جلوتر از مرد فقیر راه افتاد. اوحتی درنگ نکرد تا دمپایی هایش را به پا کند بعداز مدت کوتاهی، فقیر اظهار ناراحتی کرد و گفت: من کاسه گدایی ام را در چادر تو جا گذاشته ام. من بدون کاسه گدایی چه کنم؟ لطفا کمی صبرکن تا بروم و آن را بیاورم صوفی خندید و گفت،:دوست من، گل میخهای طلای خیمه من در زمین فرو رفته اند، نه در دل من. اما کاسه گدایی تو، هنوز تو را تعقیب میکند!!! ؟؟؟ وارستگی، تارک دنیا شدن و بریدن از اشیا و اموال و اشخاص نیست، بلکه بریدن از تعلقات و وابستگی به آنهاست است. وارستگی، به امور بیرونی تعلق نمیگیرد، بلکه مربوط به امور درونی ست. در دنیا بودن و از آن لذت بردن وابستگی نیست، بلکه وابستگی، حضور دنیا در ذهن و قلب انسان است.!!!! ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🕊 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃 فاضلی به یکی از دوستان نامه ای می نوشت تا راز خود را با او درمیان گذارد. شخصی پهلوی او نشسته بود و به گوشه چشم نامه او را می خواند. بر وی دشوار آمد. نوشت: اگر در پهلوی من دزدی ننشسته بود نوشته مرا نمی خواند، همه اسرار خود مینوشتم آن شخص گفت: به خدا من نامه تو را نمی خواندم. فاضل گفت: ای نادان پس از کجا دانستی که یاد تو در نامه است. ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌🍃 🌺🍃
🌱🕊 ⭕️✍تلنگر 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃 لطفا همه با تامل بخونن خصوصا متاهلین محترم !! روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویانش گفت: "امروز میخواهیم بازی کنیم!" سپس از آنان خواست که فردی به صورت داوطلبانه به سمت تخته برود. خانمی داوطلب این کار شد. استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد. ان خانم اسامی اعضای خانواده، بستگان، دوستان، هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت. سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند. زن، اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد. سپس استاد دوباره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند. زن اسامی همسایگانش را پاک کرد. این ادامه داشت تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند; نام مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش... کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود. چون حالا همه می دانستند این دیگر برای ان خانم صرفا یک بازی نبود. استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند. کار بسیار دشواری برای ان خانم بود.او با بی میلی تمام,نام پدر و مادرش را پاک کرد. استاد گفت:"لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!" زن مضطرب و نگران شده بود.با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد.و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست.... استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید:"چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!" والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا اوردید.شما همیشه می توانید همسر دیگری داشته باشید!! دوباره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت. همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند. زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد:"روزی والدینم از دنیا خواهند رفت.پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری,ترکم خواهد کرد" پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم می کند ,همسرم است!!! همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن، حقیقت زندگی را با انان در میان گذاشته بود برایش کف زدند. با همسر به از آن باش، که با خلق جهانی‌‌ ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘ 🍃 🌺🍃 ‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎
💎💎💎💎♥️ 💟 داستان کوتاه 💎زن نابینا کنار تخت پسرش در بیمارستان نشسته بود و می گریست. فرشته ایی فرود آمد و رو به زن گفت: ای زن من از جانب خدا آمده ام رحمت خدا برآن است که تنها یکی از آرزوهای تو را برآورده سازد, بگو از خدا چه می خواهی؟ زن رو به فرشته کرد و گفت: از خدا می خوام پسرم رو شفا بده. فرشته گفت: پشیمان نمی شوی؟ زن پاسخ داد: نه! فرشته گفت: پسرت اینک شفا یافت ولی تو می توانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی! زن لبخندی زد و گفت: تو درک نمی کنی! سالها گذشت و پسر بزرگ شد. او آدم موفقی شده بود و مادر موفقیت های فرزندش را با عشق جشن می گرفت. پسر ازدواج کرد و همسرش را بسیار دوست داشت. روزی رو به مادرش کرد و گفت: مادر نمی دونم چطور بهت بگم ولی زنم نمی تونه با شما یه جا زندگی کنه می خوام یه خونه برات بگیرم تا شما برید اونجا. مادر رو به پسرش گفت: نه پسرم من می خوام برم خونه ی سالمندان زندگی کنم , آخه اونجا با هم سن و سالای خودم زندگی می کنم و راحت ترم. و زن از خانه بیرون آمد , کناری نشست و مشغول گریستن شد. فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت: ای زن دیدی پسرت با تو چه کرد؟ حال پشیمان شده ایی؟ می خواهی او را نفرین کنی؟ مادر گفت: نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخه تو چی می دونی؟ فرشته گفت: ولی باز هم رحمت خداوند شامل حال تو شده است و می توانی آرزویی بکنی. حال بگو؟ می دانم که بینایی چشمانت را از خدا می خواهی , درست است؟ زن با اطمینان پاسخ داد: نه! فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟ زن جواب داد: از خدا می خوام عروسم زن خوب و مادر مهربونی باشه و بتونه پسرم رو خوشبخت کنه آخه من دیگه نیستم تا مراقب پسرم باشم. اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و از اشک هایش دو قطره در چشمان زن ریخت و زن بینا شد. هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید: تو گریه کردی؟ مگه فرشته ها هم گریه می کنن؟ فرشته گفت: بله , ولی تنها زمانی اشک می ریزیم که خدا گریسته باشد! زن پرسید: مگه خدا هم گریه می کنه؟! فرشته پاسخ داد: خدا اینک از شوق آفرینش موجودی به نام مادر در حال گریستن است ☘☘@Bohlol_Molanosradin☘☘
تسبیح زمین و آسمان یا مهدی ذکر همه‌ی فرشتگان یا مهدی حالا که رسیده روز بیعت با عشق لبیک بگو: از دل و جان یا مهدی 🌟تعجیل در ظهورشان 🌟 🌺 (عج)🌺 ✨🌺✨