eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸نیایش صبحگاهی 🌸پروردگارا گشایشی بر ما ارزانی کن 🌸تا از باورهای جزمی و 🌸خودخواهانه خود دست برداریم 🌸و پیام‌های قُدسی تو را در جهت 🌸منافع فردی وگروهی خویش معنانکنیم. 🌸عنایتی بر ما روانه دار 🌸تا پیام‌های تو را چنان فهم کرده 🌸و زندگی کنیم که درون ما را 🌸از معنا و دیگر دوستی بیاکند 🌸و به وصل و خویشاوندی 🌸نوع بشر راهبر باشد. 🌸قلب ما را به جانب همه‌ٔ 🌸آفریدگان بگشا 🌸و از تنگنای خودپرستی برهان. 🌺 ✓ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 بی لاخ 👎 ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽﺭﺣﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﯿﻼﺧﻮﺧﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﻪﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﻤﯽﮐﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﻧﮕﺸﺖﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻄﻊ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﻟﯿﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﺎﻣﺸﺎﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﻮﻣﭙﻪ ﺩﯾﻮﺙ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺍﻭ ﻗﯿﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻃﯽ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﻼﺧﺮﻩ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪ. ﭼﻬﺎﺭ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﻭ ﻣﯽﮔﺬﺷﺖ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ 4 ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺘﺶ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺠﻬﯿﺰ ﻗﻮﺍ، ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﯿﻼﺧﻮ ﺧﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺁﻥ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻧﺸﺴﺖ. مرﺩﻡ خوشحال از شجاعت "بامشاد" جهت پایکوبی و برگزاری یک جشن بزرگ ﺑﻪ مرکز ﺷﻬﺮ آﻣﺪﻩ ﻭ تا پایان آنروز ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ" بامشاد" که چهار انگشت خود در نبرد با بیلاخو از دست داده بود.... چهار ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ در کف دست ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺖ ﺧﻮﺩ را بهم اشاره می‌کردند و نشان می‌دادند.ﺍﺯ آﻥ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ( ﺑﯽ ﻻﺥ ) ﻧﺎﻡ ﮔﺮﻓﺖ... ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺷﺶ می‌آمد ﺑﻪ ﺍﻭ بی‌ﻻﺥ می‌داد ... اروپاییانی که در آن زمان به ایران سفر کرده بودند. ﮐﻢ ﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ را به کشور خود ﻣﻨﺘﻘﻞ کردند در تغییرات تلفظی به دلیل نبودن حرف " خ "در زبان انگلیسی، ﺑﯿ‌ﻼﺥ ﺑﻪ "بی لایک" ﻭ ﺳﭙﺲ ﻻﯾﮏ..(like ). ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮔﺮﺩﯾﺪ. و جالب است بدانیم امروزه این حرکت در تمام کشورهای جهان به وفور در زندگی روزمره مردم با معنی واحد (آفرین ).....(اوکی) مورد استفاده قرار می‌گیرد. ﺣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ‌آﯾﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟... اما در اروپا و سایر نقاط جهان به معنای " آفرین بر تو "معنی می‌دهد ... پاسخ اینجاست که: ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺗﺎ ﺳﺎل‌ها بعد از" بیلاخو خان" و" بامشاد" ﺑﺮ قسمت‌هایی از ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ. آن‌ها ﮐﻪ ﺗﺎﺏ ﺗﺤﻤﻞ ﺍﯾﻦﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯽﻻﺥ می‌ﺪﺍﺩ را می‌گرفتند ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ. ﺍﺯ ﯾﻦ ﺭﻭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ در کوچه و بازار ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻣﻐﻮﻝ ﺑﯽﻻﺥ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ می‌کردند. ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺪ که اﯾﻦ ﺭﺳﻢ آرام آرام ﺷﮑﻞ ﺑﺪﯼ ﺑﻪﺧﻮﺩ ﮔﺮﻓﺖ. ترجمه: تیمور رضایی قیری، از کتاب ( Persian Historic Story) ✓ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 ✍این نوشته بزرگان دنیا را به چالش کشید 👈نظر شما چیه؟ ✔️ﺳﻂﺢ ﺷﻌﻮﺭ اﺟﺘﻤﺎعى تصور کنید،مردی که همسرش به شدت بیمار است و چیزی به مرگش نمانده. تنها راه نجات یک داروی بسیار گران قیمت است که در شهر فقط یک نفر هست که آن را می فروشد. مرد فقیر داستان ما، هیچ پولی ندارد، هیچ آشنایی هم برای قرض گرفتن ندارد. به سراغ دارو فروش می رود و التماس می کند. به دست و پایش می افتد و عاجزانه خواهش می کند آن دارو را برای همسر بیمارش به عنوان وام یا قرض به او بدهد. دارو فروش به هیچ وجه راضی نمی شود. به هیچ وجه. حالا مرد ما دو راه دارد. یا دارو را بدزدد و یا نظاره گر مرگ همسرش باشد. مرد دارو را شبانه می دزدد و همسرش را از مرگ نجات می دهد. پلیس شهر او را دستگیر می کند. کُلبرگ، روانشناس و نظریه پرداز بزرگ قرن بیستم، با طرح این داستان از مردم خواست به دو سوال جواب دهند: ١- آیا کار آن مرد درست بود؟ ٢- آیا برای این دزدی، مرد باید مجازات شود؟ چرا؟ داستان معروف کُلبرگ تمام بزرگان دنیا را به چالش کشید. وی پس از طرح آن گفت از روی جوابی که می توانید به این سوال بدهید من می توانم میزان هوش و شعور اجتماعی شما را تشخیص دهم و مهمترین قسمت این سنجش، پاسخ به سوال "چرا" در سوال دوم بود. هر کس جواب متفاوتی می داد. حتی سیاستمداران بزرگ دنیا به این سوال پاسخ دادند: -آری، باید مجازات شود، دزدی به هر حال دزدی است. - زیر پا گذاشتن مقررات، به هر حال گناه است. فارغ از بیماری همسرش. - کار آن مرد درست نبود اما مجازات هم نشود. زیرا فقیر است و راهی نداشته. اما هنگامی که از گاندی این سوال را پرسیدند، پاسخ عجیبی داد. گاندی گفت کار آن مرد درست بوده است و آن مرد نباید مجازات شود. چرا؟ زیرا قانون از آسمان نیامده است. ما انسان ها قانون را وضع می کنیم تا راحت تر زندگی کنیم. تا بتوانیم در زندگی اجتماعی کنار هم تاب بیاوریم. اما هنگامی که قانون منافی جان یک انسان بی گناه باشد، دیگر قانون نیست. جان انسان ها در اولویت است. آن قانون باید عوض شود. گاندی گفت انسان بر قانون مقدم است. کُلبرگ پس از شنیدن سخنان گاندی گفت بالاترین نمره ای که می توان به یک مغز داد همین است. ‌‌‎‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز را در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: «نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟» پسر پاسخ داد: «عالی بود پدر!» پدر پرسید: «آیا به زندگی آنها توجه کردی؟» پسر پاسخ داد: «بله پدر!» و پدر پرسید: «چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟» پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنان چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنان رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزیینی داریم و آنان ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود، اما باغ آنان بی انتهاست! با شنیدن حرف‌های پسر، زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد: «متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!» ‌‌‎‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
👌 🌸‍ مراقب گفتارمان باشيم. - آنقدر خوب باشيم که ببخشيم، امّا آنقدر ساده نباشيم که دوباره اعتماد کنیم! 🌸 اگر احساس افسردگی داریم، درگير گذشته هستیم. اگر اضطراب داریم، درگير آینده! و اگر آرامش داریم، در زمان حال به سر می‌بریم. 🌸 یک نكته را هرگز فراموش نكنيم: لطف مکرّر، حقّ مسلّم می‌گردد! پس به اندازه لطف کنيم. 🌸 از کسی که به ما دروغ گفته نپرسيم: چرا؟‌ چون سعی می‌کند با دروغ‌های پی‌درپی، ما را قانع كند! 🌸جادّه‌ی زندگی نبايد صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان می‌برد! دست‏ اندازها نعمت بزرگی هستند.. ‌‌‎‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 کوتاه 🌐 ارزش اساطیر ایران زمین گفت فلانی این همه داستان از اساطیر ایران نوشته ایی ! واقعا چرا ؟! آیا اساطیر ما زنده می شوند و آیا اساطیر ایران ، در حال حاضر می توانند معنایی فیزیکی و حقیقی داشته باشند و ما را از هزار درد بی درمان نجات دهند ؟! و در آخر هم خیلی محکم گفت : به نظر من شما بیخود به گذشته پر افتخار ایران می پردازید ... کمی نگاهش کردم به آن دوست گفتم : به امید و قابلیت آن باور داری ؟ گفت : بله ، صد در صد گفتم : حکیم ارد بزرگ می گوید : اسطوره ها زاینده اند ! آنان برای فرزندان سرزمین خویش همواره امید به ارمغان می آورند . و بعد دوباره به آن دوست گفتم : قبول داری که جوانان نا امید بدنبال پر کردن خلاء درونیشان هستند ؟ و او گفت : بله و جمله دوم حکیم ارد بزرگ را گفتم : سرزمینی که اسطوره های خویش را فراموش کند به اسطورهای کشورهای دیگر دلخوش می کند فرزندان چنین دودمانی بی پناه و آسیب پذیرند . آن دوست اینگار یک چیز تازه یافته بود و به آرامی گفت پس برای همین بروسلی ، جومونگ ، آرنولد ، مارلون براندو و... می شوند همه چیز جوانان ما ... ✓ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚🤔🤔🤔 ✍ریشه تاریخی ضرب المثل بز به پای خود، ميش به پای خود هارون‌الرشيد مردی بود ظالم و اذيت و آزارش به مردم زياد. به همين جهت بهلول از كارهای او خيلی ناراحت بود و گاهي نمي‌شد كه كسي خنده او را ببيند. يك روز هارون علت ناراحتي او را پرسيد ولي بهلول جواب نداد تا اينكه هارون شخصي را انتخاب كرد و به او گفت: «پشت سر بهلول بدون اينكه متوجه شود راه برو و اگر خنده او را ديدي بيا به من بگو و صد درهم از من جايزه بگير». آن شخص تا چند روز همه جا ناظر كارهاي بهلول بود ولي نتوانست خنده او را ببيند تا اينكه يك روز بهلول دم دكان قصابي ايستاد و خيره‌خيره داخل دكان را تماشا كرد. درضمن نگاه كردن لبخندي بر روي لبش نشست. مرد فوري به حضور هارون رفت و هرچه ديده بود بيان كرد. هارون بهلول را خواست و گفت: «علت خنده تو در دكان قصابي چه بود؟» بهلول جواب داد: «من خيلي نگران بودم كه روزي با اين كارهايي كه تو مي‌كني مرا هم به آتش خودت بسوزاني ولي حالا فهميدم كه ـ بز را به پاي خودش مي‌آويزند، ميش را به پاي خودش». ✓ 📚کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
✍گويند: ،انسان بدى است. اما، نمی گويند كه: دزدى فقط محدود به اشيا نيست. دزدى فقط جيب برى نيست. دزدى ققط كش رفتن شكلات،از قفسه هاى فروشگاه جان لوييس نيست. من ميگويم: اگر لبخند را،از انسانى دريغ كنى،دزد محسوب ميشوى. اگر شادى كودكى را،از او بگيرى،دزد محسوب ميشوى. اگر مهر و محبت را،از اطرافيان طريغ كنى،دزد محسوب ميشوى. اگر با تمسخر يك انسان،شخصيت او را له كنى،دزد محسوب ميشوى. اگر با تزريق افكار منفى خودت به ديگرى، اميد به زندگى اش را از او بگيرى دزد محسوب ميشوى. اگر و هزاران اگر ديگر.... همه ميدانند كردن دزدها، كار پليس است، اين به كنار آيا تو، به دزدهاى كوچك و بزرگ خودت، انديشيده اى؟ آيا تو، به پليس درونِ خودت، مأموريت دستگير كردن دزدى هايت را داده اى؟ کاش کمی بیاندیشیم 🤔 ‌‌‎‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
👌 🌸‍ مراقب گفتارمان باشيم. - آنقدر خوب باشيم که ببخشيم، امّا آنقدر ساده نباشيم که دوباره اعتماد کنیم! 🌸 اگر احساس افسردگی داریم، درگير گذشته هستیم. اگر اضطراب داریم، درگير آینده! و اگر آرامش داریم، در زمان حال به سر می‌بریم. 🌸 یک نكته را هرگز فراموش نكنيم: لطف مکرّر، حقّ مسلّم می‌گردد! پس به اندازه لطف کنيم. 🌸 از کسی که به ما دروغ گفته نپرسيم: چرا؟‌ چون سعی می‌کند با دروغ‌های پی‌درپی، ما را قانع كند! 🌸جادّه‌ی زندگی نبايد صاف و هموار باشد وگرنه خوابمان می‌برد! دست‏ اندازها نعمت بزرگی هستند.. ‌‌‎‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یزدان به تو عمری دگر و روز دگر داد یک صبح دگر، ظهر دگر، شام دگر داد پس سجده و صد شکر که پیمانه نشد پر این روز مبارک که خدا لطف دگر داد... سلام صبحتون بخیر🌺 روزتون زیبا❤️ ‌‌‎‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin