eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🔴تفاوت شهوت زن و مرد از زبان امام علی(ع) چهل تن از زنان عرب نزد مولا از شهوت مرد سوال کردند ، جواب گرفتند که از ۱۰ قسمت ۹ قسمت برای زن و ۱ قسم برای مرد می‌باشد. گفتند پس چگونه است که با این حساب دستور وارونه آمده .مردان میتوانند زنان متعددی اختیار کنند ولی زنان نمیتوانند. مولا علی (ع) رو به زنان کرد و به ایشان دستور داد. که هریک از زنان کاسه ای آب بیاورند و آوردند و دستور داد که همه آبها را در داخل یک ظرف بریزند و ریختند و سپس دستور داد..... ادامه داستان باز شود ادامه داستان بازشود
🌸🍃🌸🍃 روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی؟ ملا در جوابش گفت: بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم... دوستش دوباره پرسید: خب ، چی شد ؟ ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود !!! به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود... ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم ...! دوستش کنجاوانه پرسید: دیگه چرا ؟ ملا گفت: برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من میگشتم !!! @hkaitb
ابزار کاربردی ۱۳ میلیون دانش آموز اینجاست لوازم فانتزی رو از اینجا میخرم چون که ✅ تنوع بسیار بالایی از محصولات رو داره ✅ فروش عمده داره اما به صورت تک هم میفروشند ✅ بزرگترین فانتزی فروشی ایتاست کل محصولات رو یکجا ببینید🥰👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1135018178C969fb7b33d
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
801792404439.mp3
240.7K
*🎵 همه آهنگاش 🤤👇🏿 😂 شاد ☜︎︎︎ Music Download 🔊 کُردی ☜︎︎︎ Music Download 🖤 غَمگین ☜︎︎︎ Music Download 🇹🇷 تٌـرکی ☜︎︎︎ Music Download 🕺پارتی ☜︎︎︎ Music Download 💟 اینستا ☜︎︎︎ Music Download 🎧 رَپـــی ☜︎︎︎ Music Download قول میدم موزیکاشو Play کنی 😎✌️🏻
🌸🍃🌸🍃 هر گاه بخواهند کسی را به مقاومت در مقابل دشمن یا حوادث تشویق و تشجیع کنند از ضرب المثل بالا استفاده کرده یا به اصطلاح دیگر می گویند: مانند سد سکندر پایداری کن اسکندر در بازگشت از ظلمات به شهری سبز و آراسته رسید که در پای کوهی بلند واقع شده بود. بزرگان شهر به خدمت شتافتند و از خراب کاری قومی به نام یاجوج و ماجوج شکوه و زاری کردند: قالوا یا ذوالقرنین.ان یاجوج وماجوج مفسدون فی الارض. و برای توضیح بیشتر گفتند که این جانوران اندامی پرموی ودندانی چون دندان گراز دارند. گوشهایشان به قدری پهن است که در موقع استراحت یکی را بستر ودیگری را رپوش می کنند ! در فصل بهار گروه گروه از کوهسار فرود می آیند و خواب وآسایش رابر ما تباه می سازند. اسکندر چون شرح ماجرا شنید بی نهایت متأثر گردید و با گروهی از دانشمندان که در التزام بودند به گذرگاه یاجوج و ماجوج شتافت ومحل تنگه بین دو کوه را که معبر اقوام وحشی بود از نزدیک وارسی کرد. آن گاه فرمان داد دو دیوار از دو پهلوی کوه به ارتفاع پانصد ارش و پهنای یک صد ارش بنا کردند ، سپس سنگ و گچ و آهن ومس و روی و گوگرد ونفت وقیر را به وسیله حرارت آتش با یکدیگر در آمیختند و میان دو دیوار را با این دو ماده مخلوط و ممزوج به کلی پر کردند و بدین وسیله سکنه جنوبی سد از تعرض و آسیب قوم یاجوج و ماجوج برای همیشه مصون ماندند. @hkaitb
🌱ای ز نظر گشته نهان، ای همه را جان و جهان... ♥️ 🕊 🥀العجل، یا منتقم فاطمه🥀 .
🌸🍃🌸🍃 روزی طلبه جوانی که در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و کار و کاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و کسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد. شیخ گفت: بسیار خب! حالا که می روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر کجا می خواهی برو، من مانع کسب و کار و تجارتت نمی شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون کرد. پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره کرده ای؟ نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره کرد و به ریش من هم خندید. شیخ گفت: اشکالی ندارد . پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی کن با آن قدری علوفه و کاه و جو برای اسب هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان که دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف کرد. شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دکان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سکه به من قرض بده که اکنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟ شیخ گفت: امتحان آن که ضرر ندارد. طلبه جوان با این که ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دکانی که شیخ گفته بود رفت و گفت: این سنگ را در مقابل سد سکه به امانت نزد تو می سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ کرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر کنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدت کمی شاگرد با دو مامور به دکان بازگشت. ماموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه کرده ام؟ مرد زرگر گفت: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟ پسر گفت: نه، مگر چقدر می ارزد؟ زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سکه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سکه را یک جا ندیده ای، چنین سنگ گران قیمتی را از کجا آورده ای؟ پسر جوان که از تعجب زبانش بند آمده بود و فکر نمی کرد سنگی که به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با من و من و لکنت زبان گفت: به خدا من دزدی نکرده ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم که او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم. اگر باور نمی کنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم. ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص کرد و گفت: آری این مرد راست می گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد. پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آمده است! مگر این سنگ چیست که با آن کاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ده هزار سکه می پردازد. شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی که می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر کمیاب، در شب تاریک چون چراغ می درخشد و نور می دهد. همان طور که دیدی، قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند. وضع ما هم همین طور است. ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از این که می خواست از طلب علم دست بکشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید. @hkaitb
من راننده تاکسی خط فرودگاه هستم 🧕🚕 خیلی مشکل داشتم تو زندگیم و با یه پراید قدیمی خرج روزانه مو در میاوردم تا اینکه...👇🏻 یه شب مسافر داشتم که از خارج اومده بود و سوار ماشین من شد تا برسونمش تو راه دیدم یه سری اعداد رو پشت سر هم میخونه 😨 منم کنجکاو شدم و ازشون پرسیدم این اعدادی که مدام تکرار میکنید چیه‼️ بهم گفت این اعداد منو به تک‌تک خواسته‌هام رسوندن تو هم اگر تکرار‌شون کنی میتونی به همه‌چی برسی 😳 اون خانم کد جذب ثروت رو به من داد باورم نمیشه خدا شاهده بعد ۷ روز ۹۰ میلیون از جایی که فکرشو نمیکردم به حسابم واریز شد 😱 منبع تمامی کدها اینجاست کانال شونو برای شما هم میزارم حتما عضو شید 👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/356581800C196e9d5730
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
326.8K
. نتیجه ذکرهای معجزآسا گوش کن 😱 پسرشون راهی کربلا شده... اختلاف با همسرشون حل شده... دخترشون تو آزمون قبول شده... مشتری‌های مغازه‌شون زیاد شدن.. زندگیشون رو به روال شده... فقط کافیه روزی ۱۰ دقیقه وقت بزاری و ذکرهایی که برات تو این کانال گذاشتم رو بـخـونی خیلی زود به تک‌تک خواسته‌هات میرسی 😉👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/356581800C196e9d5730 .
🔴 تیزهوشی در کودکی حضرت فاطمه ی زهرا(س) همواره امام حسن (ع) را که بیش از هفت سال نداشت به مسجد می فرستاد تا آنچه را که رسول خدا (ص) در میان مسلمین مطرح می کند به خاطر بسپرد و شنیده های خود را برای مادر بازگو کند. امام (ع) نیز به صورتی شیوا و شیرین گفته های جدش را در خانه برای مادرش بیان می کرد. در آن روزها، هرگاه امیر مومنان (ع) به منزل می آمد در کمال تعجب می دید که حضرت زهرا (س) از آیات تازه ی قرآن و روایات رسول خدا (ص) آگاه است!. پس از او پرسید: این علوم و معارف را چگونه بدست آوردی؟ حضرت زهرا (س) فرمود: هر روز فرزندم حسن مرا از آیات و روایات تازه آگاه می کند. در یکی از روزها امیر مومنان (ع) در منزل مخفی شد تا سخن گفتن کودک خود را ملاحظه فرماید. پس امام (ع) طبق معمول وارد خانه شد تا آنچه از پیامبر اکرم (ص) شنیده بود، برای مادر بیان نماید ولی این بار برخلاف همیشه، هنگام تکلم وی دچار لکنت می شد و کلمات را به زحمت ادا می کرد. حضرت فاطمه (س) متعجب شد و فرمود: پسرم چرا امروز در سخن گفتن ناتوان شده ای؟ امام مجتبی (ع) فرمود: مادرجان! گویا شخص بزرگی سخنانم را می شنود، از این رو زبانم لکنت گرفته. ..! در این حال امیر مومنان علی علیه السلام از پشت پرده بیرون آمد و فرزندش را در آغوش گرفته و بوسید. (مناقب آل ابیطالب،ابن شهر آشوب،ج4،ص18) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ @hkaitb
14.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭🥰 و خدایی که برای درمان ما 🥰😭 ..🙏🙏در همین نزدیکی‌هاست🙏🙏.. 🤕دقیقا وقتی‌که از همه‌چی ناامید شده، درد همه وجودش رو گرفته بود، قدرت حرکت نداشت و خونه‌نشین شده بود،لطف‌خدا شامل حالش میشه وگویا درعمرش مشکل استخوانی نداشته👇👇 ☄️💥 معجزه عجیب درمان قطعی بیماری‌های استخوان 💥☄️ 👈👈می‌تونی همین حالا با دیدن این کلیپ از اسرار شگفت‌انگیز داروی‌پیش‌گیری‌ودرمان قطعی پوکی‌استخوان کاژوا مطلع بشی و خودت و عزیزانت رو در برابر همه این مشکلات بیمه کنی👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1527709856C0c088b8e2b
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🤩 پرافتخارترین و موثرترین داروی🤩 ..🥳 نوترکیب استخوان و مفاصل🥳.. 👏داروی دانش‌بنیان کاژوا
 به دلیل دارا بودن گلوکزامین و سولفات‌کندورایتین، بهترین‌درمان نکروز،رماتیسم مفاصل ودردهای استخوانی است👍

🙏به همین‌دلیل توانسته گواهی‌ثبت اختراع ایران‌اسلامی، مدال طلای‌آلمان ونقره ترکیه را به‌دست آورده و رکورد رضایت مشتریان را دارد
🙏 🔥🔥هدیه ویژه ما برای شما هم‌میهنان عزیز👈ویزیت رایگان، مشاوره تخصصی رایگان و سفارش ♨️ https://eitaa.com/joinchat/1527709856C0c088b8e2b