eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روزی کسی در کوچه پس گردنی محکمی به ملانصرالدین زد و سپس شروع به عذرخواهی کرد که ببخشید اشتباه کردم و شما را بجای کس دیگر گرفته بودم. ملا قانع نشد ، گریبان او را گرفت و پیش قاضی برد و ماجرا را باز گفت. قاضی حکم کرد: ملا در عوض یک پس گردنی به آن شخص بزند. ملا به این امر راضی نشد. قاضی حکم کرد به عوض پس گردنی یک سکه طلا بایستی آن مرد به ملا بدهد. ناچار تسلیم شده و برای آوردن سکه از محکمه بیرون رفت. ملا قدری به انتظار نشست. بعد در حالی که داشت در محکمه قدم میزد نگاهش به پس گردن کلفت قاضی افتاد پس درنگ نکرد و پس گردنی محکمی نثار قاضی کرد و گفت: چون عیال در خانه منتظر من است و من زیاد وقت نشستن ندارم هر وقت آن مرد سکه را آورد شما در مقابل این پس گردنی آن سکه طلا را بگیرید.😁 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 بهلول سڪه طلائی در دست داشت و با آن بازی می‌نمود. شیادی چون شنیده بود بهلول دیوانه است جلو آمد و گفت: اگر این سڪه را به من بدهی در عوض ده سڪه را ڪه به همین رنگ است به تو می‌دهم!! بهلول چون سڪه‌های او را دید دانست ڪه سڪه‌های او از مس است و ارزشی ندارد به آن مرد گفت به یک شرط قبول می‌نمایم! سپس گفت: اگر سه مرتبه مانند الاغ عرعر ڪنی. شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود! بهلول به او گفت: تو با این خریت فهمیدی سڪه‌ای ڪه در دست من است از طلاست چگونه من نفهمم ڪه سڪه‌های تو از مس است؟!!! 📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 روزی سوداگری بغدادی از بهلول سوال نمود من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟ بهلول جواب داد آهن و پنبه. آن مرد رفت و مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود اتفاقا" پس از چند ماهی فروخت و سود فراوان برد. باز روزی به بهلول بر خورد. این دفعه گفت بهلول دیوانه من چه بخرم تا منافع ببرم؟ بهلول این دفعه گفت پیازبخر و هندوانه.  سوداگر این دفعه رفت و سرمایه خود را تمام پیاز خرید و هندوانه انبار نمود و پس از مدت کمی تمام پیاز وهندوانه های او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوان نمود. فوری به سراغ بهلول رفت و به او گفت در اول که از تو مشورت نموده، گفتی آهن بخر و پنبه، نفعی برده. ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بود کردی؟  تمام سرمایه من از بین رفت. بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول که مرا صدا زدی گفتی آقای شیخ بهلول و چون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی من هم از روی عقل به تو دستور دادم . ولی دفعه دوم مرا بهلول دیوانه صدا زدی، من هم از روی دیوانگی به تو دستور دادم . مرد از گفته دوم خجل شد و مطلب را درک نمود.  📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
شکست خوردن یک تجربه آموختنی‌ست که به تو "فروتنی" را می آموزاند. به تو می آموزد که باید سخت تر تلاش کنی. شکست یک "انگیزه قدرتمند" است ✍ ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 یکی ازعلمای اهل بصره می گوید؛ روزگاری به فقر و تنگ دستی مبتلا شدم تا جایی که من و همسر و فرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم خیلی برگرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم در راه یکی از دوستانم به اسم ابا نصر را دیدم و او را از فروش خانه با خبر ساختم پس دو تکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت ؛ برو و به خانواده ات بده به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم گفتم: این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد بخدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند اشک از چشمانم جاری شد و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم که ناگهان ابو نصر را دیدم که ازخوشحالی پرواز می کرد و به من گفت: ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای ! در خانه ات خیر و ثروت است ! گفتم: سبحان الله ! از کجا ای ابانصر؟ گفت: مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد و همراهش ثروت فراونی است گفتم: او کیست؟ گفت: تاجری از شهر بصره است. پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان رابی نیاز ساختم درثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد سپس یکی یکی از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند. چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت از شهوت های نفس مثل: ریاء ، غرور ،دوست داشتنِ تعریف و تمجید مردم، منت گذاشتن هنگام بخشش چیزی برایم باقی نماند و درآستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم. آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند: این برایش باقی مانده ! و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که بهش کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند ،کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت: نجات یافت خداوند هیچ عملی را بدون اخلاص از ما قبول نخواهد کرد پس بکوشیم هیچ عملی را کوچک نشماریم و هر عبادت و کارخیری را خالصانه برای خدای متعال انجام دهیم ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
هدایت شده از گسترده سامان
🛍پـــارچــــه ســــــراے أبـــریــشـم🛍 🔴اولــین و معتبر ترین پارچــه فروشی در ایتا مطمین را با ما تــجــربه کنـید🔵 تمامی جنس ها و طرح نگار ها مـانند🔸👇 💢جنس ابریشم خـالص💢 ❤️پـارچه مخصوص تشک❤️ 💯و ما بقی اجناس درجه یک💯 💎خرید مستقیم از تولیدی💎 اتمام فــوری انجاس به دلیل فروش باالا😅🌺 https://eitaa.com/joinchat/1863974994C2afc069c07 هرچه سریعتر سفارش خود را ثبت کنید😍👆🏻
هدایت شده از .
🔴پارچـه های اصل رابا قیمت های ڪم و زیبایی بالا و..🔴 💠انواع طرح هاو رنگ های مختلف مثل👇💠 💙آبـی کم رنگ و پرنگ💙 💓قرمز و صورتی❤️ 🧡خـاکستری🧡 💚ســبز💚 و مابقی طرح ها را هرچـه سریعتر از کانال زیـر انتخاب کنید و سفارشتون قطعی کنید😍👇 https://eitaa.com/joinchat/1863974994C2afc069c07 ❌قیمت ها تخفیف خـورده هست❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟🍁🍂 خالق مهربان، يگانه تکيه گاه من و توست! پس؛به"تدبيرش"اعتماد کن، به"حکمتش"دل بسپار، وبه سمت او"قدمي بردار" تا ده قدم آمدنش بسوى خود را به تماشا بنشينی 🍃 ⚜شبتان در پناه خدا⚜ ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😍فروشگاه ارگـانـیـکــا با فروش زیاد و سابقه درخشان😍 📣هدف از تأسیس این فروشگاه سلامتی و تندرستی شماست🍃💪 🌴صد درد صد طبیعی🌴 🍏🍎عسـل طــبــیـــعــی🍯 🍏🍎روغن های ارگانیک🍾 🍏🍎سویق درجــه یــک🍱 انواع سرکه و انواع شیره😍😍 ✈️ارسال با رعایت مسائل بهداشتی👇 https://eitaa.com/joinchat/1635385398C40e7e1a757 یک ڪلیڪ تا سلامتی👆🏻👆🏻👆🏻
📣📣مفتکده 📣📣 تمام اجناس به قیمت عمده💯 شروع قیمتها از ۸۰۰ تومان 😱😱😱 هرچی بخوای داریم😍😍😍😍 مبل راحتی و سلطنتی 😍 ناهارخوری😍 بوفه😍 جاکفشی😍 ست های جهیزیه😍 ضمانت و ارسال رایگان 🚛🚛🚛🚛🚛 بدو حراجیمونو از دست نده👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4177002507C2cf47525e6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی 🙏 در این روزها سلامتی را نصیب خانواده هایمان دلخوشی را نصیب دلهایمان صداقت و پاکی را نصیب عشق هایمان و آرامش را نصیب خانه هایمان بگردان🙏🌹 🌹صبح همگی به خیر وخوشی🌹 ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
✴️تفاوت ها ✍تفاوت میان خودپسندی و غرور در این است که غرور، اعتقاد راسخ به ارزش فوق‌العاده‌ی خویش در زمینه‌ای خاص است، اما خودپسندی، خواستِ ایجاد چنین اعتقادی در دیگران است و معمولاً با این آرزوی نهان همراه است که در نهایت، خود نیز بتوانیم به همان اعتقاد برسیم. بنابراین، غرور از درون انسان نشأت می‌گیرد و در نتیجه، قدردانی مستقیم از خویشتن است. اما خودپسندی کوششی است برای جلب قدردانی از بیرون، یعنی دستیابی غیرمستقیم به قدردانی است. از این رو خودپسندی، آدمی را پرگو و غرور کم‌گو می‌کند ... ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 😀اومد ابروشو درست كنه، زد چشمشم كور كرد!!! 💥وقتی کسی قصد داره کاری رو درست کنه ولی خرابترش میکنه، از این ضرب‌المثل استفاده میشه که: «اومد ابروشو درست کنه، زد چشمشم کور کرد» 👈همچنين وقتى “بد اقبال” باشی يا اقبال بدى داشته باشی كاربرد دارد. ⭕️«ضرب المثل» سخن کوتاه و مشهوری است که به مفهومی عبرت آمیز یا گفتاری نکته آموز اشاره می‌کند و جای توضیح بیشتر را می‌گیرد. 📕 این مثل داستانی دارد. در قدیم آرایشگران موهای اضافه ابروی زنان را با وسایل و ابزار خاصی برمی‌داشتند که ممکن بود به صورت و چشم مشتری آسیب برساند. در یکی از همین روزها خانمی برای تمیز کردن ابرویش نزد آرایشگری رفت. آرایشگر که در کارش زیاد وارد نبود، موقع تمیز کردن ابرو، با ابزار کارش به چشم مشتری‌اش آسیب رساند و او را کور کرد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده 📚 @Bohlol_Molanosradin
❣" جهان حساس و هوشمند " در نظام عالم آنچه مشهود است این است که هر عملی را عکس العملی است مناسب با آن. حال اگر عملی عکس العمل نامطلوب داشته باشد همان نامطلوب بودنش دلالت می کند به اینکه از آن عمل بپرهیزیم و اگر کارها عواقبی نمی داشت ما هیچگاه کسب تجربه نمی کردیم و به بدی و خوبی مطمئن نمی‌شدیم اما وقتی نتایج کارها را به چشم خود می بینیم و نمی پسندیم و به سختی و عذاب مبتلا می شویم این خود نعمتی است از نعمت های الهی و شیوه ای است برای ایجاد آگاهی و نهایتاً حرکت تکاملی انسان. و امروز بیش از هر زمان در جهان فساد و تباهیِ حاصل از خطاها و اشتباهات آدمیان بیداد می کند و این بیداد را باید جدی گرفت و چاره اندیشی کرد تا از میزان فساد کاسته شود.🍃🍃🍃🍃 برگرفته از کتاب " در صحبت قرآن " به قلم حسین الهی قمشه ای ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
جوانی با دوچرخه اش به پیرزنی برخورد کرد، به جای عذرخواهی و کمک کردن به پیرزن شروع کرد به خندیدن و مسخره کردن، سپس راهش را ادامه داد و رفت، پیرزن صدایش زد و گفت: چیزی از تو افتاده است، جوان به سرعت برگشت و شروع به جستجو نمود، پیرزن به او گفت: مروت و مردانگی ات به زمین افتاد، هرگز آن را نخواهی یافت! "زندگی اگر خالی از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هیچ ارزشی ندارد" زندگی حکایت قدیمی کوهستان است! صدا می کنی و می شنوی، پس به نیکی صدا کن تا به نیکی به تو پاسخ دهد ... 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 بهلول بعد از طی یک راه طولانی به حوالی روستایی رسید و زیر درختی مشغول به استراحت شد.او پاهای خود را دراز کرد و دستانش را زیر سرش قرار داد.پیرمردی با مشاهده او به طرفش رفت و با ناراحتی فریاد کشید:تو دیگر چه کافری هستی؟بهلول که آرامش خود را از دست داده بود جواب داد:چرا به من ناسزا می گویی؟به چه دلیل گمان می کنی که من کافر و گستاخ هستم؟ پیرمرد جواب داد:تو با گستاخی دراز کشیده ای در صورتی که پاهایت به طرف مکه قرار دارند و به همین دلیل به خداوند توهین کرده ای! بهلول دوباره دراز کشید و در حالی که چشم های خود را می بست گفت:اگر می توانی مرا به طرفی بچرخان که خداوند در آن جا نباشد. 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔🤔🤔🤔 🔻داستان ضرب المثل ✍فرستادنش دنبال نخود سیاه هرگاه بخواهند کسی از مطلب و موضوعی آگاه نشود و او را به تدبیر و بهانه بیرون فرستند و یا به قول علامه دهخدا:"پی کاری فرستادن که بسی دیر کشد." از باب مثال می گویند: "فلانی را به دنبال نخود سیاه فرستادیم." یعنی جایی رفت به این زودیها باز نمی گردد. اکنون ببینیم نخود سیاه چیست و چه نقشی دارد که به صورت ضرب المثل درآمده است. به طوری که می دانیم نخود از دانه های نباتی است که چند نوع از آن در ایران و بهترین آنها در قزوین به عمل می آید. انواع و اقسام نخودهایی که در ایران به عمل می آید همه به همان صورتی که درو می شوند مورد استفاده قرار می گیرند یعنی چیزی از آنها کم و کسر نمی شود و تغییر قیافه هم نمی دهند مگر نخود سیاه که چون به عمل آمد آن را در داخل ظرف آب می ریزن تا خیس بخورد و به صورت لپه دربیاید و چاشنی خوراک و خورشت شود. مقصود این است که در هیچ دکان بقالی و سوپر و فروشگاه نخود سیاه پیدا نمی شود و هیچ کس دنبال نخود سیاه نمی رود، زیرا نخود سیاه به خودی خود قابل استفاده نیست مگر آنکه به شکل و صورت لپه دربیاید و آن گاه مورد بهره برداری واقع شود. فکر می کنم با تمهید مقدمۀ بالا ادای مطلب شده باشد که اگر کسی را به دنبال نخود سیاه بفرستند در واقع به دنبال چیزی فرستادند که در هیچ دکان و فروشگاهی پیدا نمی شود. ‌‌‎‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
زندگی هرگز به "اگر" و "اما" های تو پاسخ نمی دهد.. زندگی هیچ نمیگوید؛ نشانت میدهد پس ؛ سلطان باید ها باش نه بنده شاید ها.. 👤الهی قمشه ای ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌸سلام ای یار دور از ما نشسته. 🌿سلام ای بدتر از ما دل شکسته. 🌸سلام ای آشنا همچون غریبان. 🌿سلام ای عشق من ای بهتر از جان. 🌸سلام سالار گلهای بهاری. 🌿سلام ای برتر از صوت قناری. 🌸سلام خورشید من در روز سردم. 🌿سلام ای مرهم و داروی دردم. 🌸سلام ای با وفا ای با مروت. 🌿سلام ای ساز و گیتار محبت. 🌸سلام کردم نگی در یاد ما نیست. 🌿سلام کردم نگی اهل وفا نیست. 🌸سلام کردم نگی تو بی وفایی. 🌿سلام کردم بگم خوب نیست جدایی. 🌸سلام جانا صبحت به عشق عزیزم ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
‍ ‍ 📚! بر اساس یک افسانه محلی در منطقه‌ای به نام «ماناستاش ریج»‌ در نزدیکی ایالت واشینگتن، چاه مرموزی وجود دارد که داستان آن به یک معما تبدیل شده است. مردم این منطقه برای سال‌ها از این چاه به عنوان یک زباله‌دان استفاده می‌کردند. - در سال 1997، مالک جدید زمین که «میل» نام داشت، متوجه شد هرچقدر هم که زباله داخل این چاه می‌ریزد، نه تنها چاه پر نمی‌شود، بلکه صدای برخورد زباله با انتها چاه را هم نمی‌شنود! حتی او وقتی به دهانه چاه می‌رفت و فریاد می‌کشید، پژواک صدای خودش هم نمی‌شنید. - همین‌ امر باعث شد او تصمیم به متر کردن ارتفاع چاه کند. میل که ماهیگیر بود، یک وزنه به سر قلاب بست و آن را به داخل چاه انداخت. وقتی نخ هر قرقره تمام می‌شد، قرقره جدیدی به انتهای آن گره می‌زد. او تمام ۱۸ قرقره ۱۵۰۰ متری نخ ماهیگیری‌ که داشت را به هم وصل کرد. ولی باز هم به انتها چاه نرسید! - بعد این ماجرا بود که میل متوجه شد چرا هرموقع حتی نزدیک این چاه می‌شد، ناخودآگاه احساس رعب و دلشوره به او دست می‌داد. و یا اینکه چرا سگ خانگی او نزدیک چاه نمی‌شد و وقتی هم که خود او نزدیک چاه می‌رفت، سگش پارس‌های بلندی می‌کرد. - میل در یک مصاحبه خبر این چاه را منتشر کرد و بعد از مدتی چاه بسیار معروف شد و نهایتاً کل منطقه و حتی خانه‌ی میل در اختیار ارتش آمریکا قرار گرفت و کسی به هیچ‌ عنوان اجازه نزدیک شدن به آن را ندارد. ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 مهاجمان ترک به روستایی حمله کردند و دو نفر از ثروتمندان را اسیر کردند وچون محل گنج خود را نگفتند، مهاجمان تصمیم گرفتندیکی از آن دو را بکشند تا دیگری به محل مخفی زر و سیم خود اعتراف کند. اسیری که در معرض کشته شدن بود به مهاجمان گفت :او که مال و مکنتی ندارد که جای آن را به شما نشان دهد. مهاجمان گفتند: او صاحب صاحب زر و سیم فراوان است ولی خود را به فقر زده است. اسیر گفت : حال که وضعیت حقیقی من و او مورد تردید است، شما رفیقم را بکشید تا من از قتل او بترسم واز سرنوشت او عبرت بگیرم و جای گنج خود را نشان دهم ! آن غزان ترک خون ریز آمدند بهر یغما ، در یکی ده در شدند دوکس از اعیان آن ده یافتند در هلاک آن یکی بشتافتند چیست حکمت؟چه غرض درکشتنم؟ چون چنین درویشم و عریان تنم ؟ گفت :تا هیبت بر این یارت زند تا بترسد او و، زر پیدا کند گفت چون وهم است ،ماهردو یکیم در مقام احتمال و در شکیم خود ورا بکشید اول ای شهان تا بترسم من، دهم زر را نشان مولانا در این حکایت توصیه میکند اگر از فرجام دیگران، نیک عبرت آموزی شود آدمی را از تباهی می رهاند ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
آنکه هوای بهشت داشته باشد مرد نیست، مرد آنست که بهشت آرزوی دیدن وی را داشته باشد.... ✍بایزید بسطامی ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
کردم از عقل سوالی که بگو ایمان چیست عقل بر دوش دلم گفت که ایمان، ادب است آدمیزاد اگر بی ادب است، انسان نیست فرق مابین بنی آدم و، حیوان ادب است... ✍سعدی ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
اولین گواهینامه رانندگی در سال ۱۳۰۸ سیف الله خان اولین ایرانی است که موفق به دریافت گواهی نامه رانندگی در 1308 شده است. این گواهینامه روی کاغذی به قطع کاغذ A3 است که در بالای آن با خط درشت نگاشته شده است "کورس شوفری ایران" و کمی پایین تر با خط نازک تری عنوانی به نام "تصدیق نامه " روی آن درج شده است. این گواهینامه به دو زبان فارسی و انگلیسی به نام آقای سیف الله خان در 9 مرداد ماه 1308 صادر شده است . در تصدیق نامه قید شده است که فرد مذکور در 3 مرحله با نمره خوب موفق به دریافت گواهی نامه شده است. از نکات برجسته این گواهی نامه این است که اولین گواهی نامه بعد از گذراندن مرحله فنی اعطا شده است کاری که جدیدا به مرحله آزمون رانندگی در عصر حاضر اضافه شده است. ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 شخصی نزد شیخی رفت تا از زبان‌ درازی و سرکوفت های زنش شکایت کند و مشورتی بگیرد شیخ گفت بابت هر کاری که زنت برایت انجام می‌دهد از او تعریف و تمجید کن هنگام شام زن سفره را پهن کرد. مرد با اولین لقمه‌ای که خورد شروع کرد از دستپخت زنش تعریف ‌کردن و گفت تا حالا چنین غذای لذیذی نخورده ام. زن گفت: زهرمار بخوری، چندین سال برایت غذا پختم اما یکبار هم تعریف نکردی حال که خواهرت برای اولین بار غذا برایمان فرستاده، تعریف و تمجید میکنی!😂 ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 شیخی در میان گروهی از عوام، اندر فواید سحر خیزی سخن می راند که ای مردم همانند من که همواره صبح زود از خواب برمی خیزم عمل کنید که فواید بسیاری بر آن است. بهلول که در آن جمع بود گفت؛ ای شیخ!!؟تو از خواب بر نمی خیزی، از رختخواب بر می خیزی! و میان این دو، تفاوت از زمین است تا آسمان درک درست از یک پند سرآغاز یک تغییر درست است ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📘 پادشاهی در بستر بیماری افتاد. پزشکی حاذق بر بالین وی حاضر کردند. پزشک گفت: باید کل خون پسر جوانی را در بدن تو تزریق کنند تا ضعف و کسالتت برطرف گردد. شاه از قاضی شهر فتوی مرگ جوانی را برای زنده ماندن گرفت. پدر و مادری را نشانش دادند که از فقر در حال مرگ بودند. پولی دادند و پسر جوان آنها را خریدند. پسر جوان را نزد پادشاه خواباندند تا خون او را در پادشاه تزریق کنند. جوان دستی بر آسمان برد و زیر لب دعایی کرد و اشکش سرازیر شد. شاه را لرزه بر جان افتاد و پرسید چه دعایی کردی که اشکت آمد؟ جوان گفت: در این لحظات آخر عمرم گفتم، خدایا، والدینم به پول شاه نیاز دارند و مرگ مرا رضایت دادند. و قاضی شهر به مقام شاه نیاز دارد که با فتوای مرگ من به آن می‌رسد، با مرگ من، پزشک به شهرت نیاز دارد که شاه را نجات می‌دهد و به آن می‌رسد. و شاه با خون من به زندگی نیاز دارد که کشتن من برایش نوشین شده است. گفتم: خدایا تمام خلایقت برای نیازشان می‌بینی مرا می‌کشند تا با مرگ من به چیزی در این دنیای پست برسند. ای خالق من، تنها تو هستی که مرا برای نیاز خودت نیافریدی و از وجود بنده‌ات بی‌نیازی، تنها تو هستی که من هیچ سود و زیانی به تو اگر بخواهم هم، نمی‌توانم برسانم. ای بی‌نیاز مرا به حق بی‌نیازی‌ات قسم می‌دهم، بر خودم ببخشی و از چنگ این نیازمندانت به بی‌نیازی‌ات سوگند می‌دهم رهایم کنی. شاه چون دعای جوان را شنید زار زار گریست و گفت: برخیز و برو . من مردن را بر این گونه زنده ماندن ترجیح می‌دهم. شاه با چشمانی اشک‌آلود سمت جوان آمده و گفت: دل پاکی داری دعا کن خدای بی‌نیاز مرا هم شفا داده و بی‌نیازم از خلایقش کند. ❣جوان دعا کرد و مدتی بعد شاه شفای کامل یافت . ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin