رفتم بالای سر ريحانه ناگهان بوی عطری در خانه پيچيد. عطری كه هر لحظه زياد و زيادتر ميشد. ناگهان من صدای عبدالمهدی را شنيدم گفت همسرم بخواب من بالای سر ريحانه هستم. خوابيدم وقتی بلند شدم ديدم ريحانه تبش پايين آمده و از من آب ميخواهد.
شهید عبدالمهدی کاظمی
#عاشقانه_شهدایی😍
حکایت
@hkaitb
چراغ اگر بالایی طلبد، برای خود طلب نکند
غرض او منفعت دیگران باشد
تا ایشان از نور او حظ یابند
و اگر نه هر جا که چراغ باشد
خواه زیر خواه بالا
او چراغ است ...
👤 مولانا
📙فیه ما فیه
حکایت
@hkaitb
مبرا:
املای این کلمه در فارسی و انگلیسی مبرا است لذا مبری غلط است
#غلط_ننویسیم
حکایت
@hkaitb
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
مولانا
حکایت
@hkaitb
📚 عـــادت دیرینه روزگـــار
پادشاهی از دانایی پرسید،
کدام یک از پادشاهان را کاملتر و کدام عهد و روزگار را بهتر شناختهای؟
دانا پاسخ داد:
پادشاه هرچند به کمال و خرد و پارسایی نزدیک باشد، فارغ از ناسپاسی برخی بدگویان نیست،
به عبارتی دیگر اگر بیشتر مردم
ستایشش کنند برخی نیز سرزنشش میکنند،
اما روزگـــــار که به عادت همیشگی برخی را سرافراز میکند و گروهی را
خوار می کند، همه کسان در هر مقام
که باشند بر او سرزنش و نفرین میکنند، بدین جرم که جوانان نیرومند
و برومند را پیر و فرسوده میکند
و همه کس و همه چیز را سرانجام نابود میسازند.
حکایت
@hkaitb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ادبیات ایران درس زندگی میآموزد
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از طرفـداران حـامد آهنگـی
زنـدگی پـس از زنـدگـی
این بار #پژمان_بازغی
داستان عجیب و تکان دهنده از
#مـرگ_مـوقـت_پـژمـان_بـازغی
ماجرای مرگ موقت پژمان که باعث شد
این کار زشت رو برای همیشه کنار بذاره👇
http://eitaa.com/joinchat/597426210Cb150e92607
با دیدنش همه توبه کردن 😓👆
هدایت شده از طرفـداران حـامد آهنگـی
4_5877367542883816940.mp3
3.24M
اقا دیروز تو اسنپپ طرف انقدر #مداحیاش خفن و بروز بودددد🥺🎧 نگم براتون اصلا دلم میخاست تا آخر دنیا مسافرش باشم😌🥺 آخر دلم طاقت نیورد ازش پرسیدم آقا پلی لیست مداحیات از کجا دان کردی بهم ایدی این کانالو داد👇🏾😍😍
👈 💽 دانلود مداحی
✍️ازماست که برماست
درخت جوانی نزد درخت پیری رفت و گفت: «خبر داری که چیزی آمده که ما را میبُرد و از پایمان میاندازد؟»
درخت پیر گفت: «برو ببین از ما هم چیزی همراه او هست؟»
درخت جوان رفت و دید سری از آهن و دستهای از چوب دارد. پس نزد درخت پیر برگشت و گفت: «سرش آهن و تنهاش چوب است.»
درخت پیر آهی کشید و گفت: «از ماست که بر ماست.»
حکایت
@hkaitb
حس كردم كه عبدالمهدی در كنارم است. حسش ميكردم. همه حرفهايم را با عبدالمهدی زدم. او به قولش عمل كرده بود. آمده بود تا كمكم كند، بحق فرمودهاند كه شهدا عند ربهم يرزقونند(زنده اند ونزد پروردگار روزی میخورن).
شهید عبدالمهدی کاظمی
#عاشقانه_شهدایی😍
حکایت
@hkaitb
بدترین چیز دنیا به هیچ عنوان رنج کشیدن یا تنهایی نیست؛ یک ترکیب است:
تنهایی رنج کشیدن.
📖 ریگ روان
استیو تولتز
حکایت
@hkaitb