eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
📕 روزی دزدی از مارگيری مار قیمتی اش را دزديد اما آن دزد براثر گزش مار كشته شد. مارگير آن كشته را ديد و وقتی که فهميد از مار او كشته شده است گفت: من دعا ميكردم كه دزد را پيدا كنم و مارم را پس بگیرم. خوب شد که دعايم مستجاب نشد و گرنه مار مرا گزیده بود. خداوند ميفرمايد: ای بسا چيزها كه نا گوار ميشمريد، ولی برای شما خيراست و ای بسا چيزهایی كه گوارا ميشمريد ولي برای شما زیانبار است و خداوند به مصالح امور آگاه است و شما نا آگاهید ،آیه ۲۱۶ شکر حق را کان دعا، مردود شد من زیان پنداشتم، آن سود شد بس دعاها ،کان زیانست و هلاک وز کَرَم می‌نشنوَد یزدان پاک ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌✓ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 👈از شیخی پرسیدم: "حاجی تقلب رسوندن به بچه ها سر جلسه آزمون گناه محسوب میشه؟" گفت: اره پسرم گناه بزرگی است و شما نباید دخالت کنی و بگذاری دوستانت خودشان سنجیده شوند! گفتم: مگه این دنیا مکان آزمون الهی نیست؟ گفت: آره گفتم : پس چرا شماها توی آزمون الهی دخالت میکنید که مردم چطور زندگی کنن؟ بذارید خودشون سنجیده بشن😁👌 ✓ 📙مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 هیزم شکن پیری از سختی روزگار و کهولت ، پشتش خمیده شده بود. مشغول جمع کردن هیزم از جنگل بود. آن قدر خسته و ناامید شده بود که دسته هیزم را به زمین گذاشت و فریاد زد: دیگر تحمل این زندگی را ندارم،کاش همین الان مرگ به سراغم می آمد و مرا با خود می برد. همین که این حرف از دهانش خارج شد، مرگ به صورت یک اسکلت وحشتناک ظاهر شد و به او گفت: چه می خواهی ای انسان فانی؟ شنیدم مرا صدا کردی. هیزم شکن پیر با صدایی لرزان جواب داد: ببخشیدقربان، ممکن است کمک کنید تا من این دسته هیزم را روی پشتم بگذارم. گاهی ما از اینکه آرزوهایمان برآورده شوند، سخت پشیمان خواهیم شد پس مواظب باشیم که چه آرزویی می کنیم چون ممکن است بر آورده شود و آن وقت…… “تفکر خود را تغییر دهید تا زندگی شما تغییر کند" ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌✓ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍🍃🌸سـ☺️✋️ـلام 🍃🌸 صبح زیباتون بخیر 🍃🌸امروزتون پُراز 🍃🌸شادی و لبخند و برکت 🍃🌸در این روز زیبا 🍃🌸محفلتون گرم از عطر محبت 🍃🌸خنده هاتون تموم نشدنی 🍃🌸دلخوشی هاتون زیاد 🍃🌸دلاتون بی غصه 🍃🌸روزتون پُر از عشق ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 روزي ملانصرالدین به دهكده اي مي رفت، در بين راه زير درخت گردوئي به استراحت نشست و در نزديكي اش بوته كدوئي را ديد؛ ملا به فكر فرو رفت كه چگونه كدوي به اين بزرگي از بوته ی كوچكي بوجود مي آيد و گردوي به اين كوچكي از درختي به آن بزرگي؟ سرش را به آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا! آيا بهتر نبود كه كدو را از درخت گردو خلق مي كردي و گردو را از بوته كدو؟ در اين حال، گردوئي از درخت بر سر ملا افتاد و برق از چشمهايش پريد و سرش را با دو دست گرفت و با ترس از خدا گفت: پروردگارا! توبه كردم كه بعد از اين در كار الهي دخالت كنم؛ زير ا هر چه را خلق كرده اي،حكمتي دارد و اگر جاي گردو با كدو عوض شده بود، من الآن زنده نبودم! 🌹هیچ کار خدا بی حکمت نیست ✓ 📚کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔🤔🤔🤔 ✍ در قدیم یکی از جاها برای پنهان کردن سلاح برای مواقع دفاع از خود و حمله به دشمن ساقه کفش بود. در ساقه پوتین یا چکمه شمشیر و خنجر و سنگ و ریگ می توان پنهان کرد که دیده نشود و موجب بدگمانی نشود ولی در موقع مقتضی از آن استفاده کرد. 🔻و اما داستان این ضرب المثل: روزی روزگاری در سرزمینی بسیار دور، مرد دانا، شجاع و جنگاوری به نام سنجر زندگی می کردو او همیشه قبل از جنگیدن خوب فکر می کرد. روزی حاکم به او گفت: قرار است کاروانی از هدایای بسیار گران قیمت به نشانه ی پایان جنگ به کشورمان وارد شود. من به این کاروان اعتماد ندارم. چون سال ها با این کشور در جنگ بوده ایم. شاید آوردن هدایا حیله باشد و نقشه ی شومی در سر داشته باشند. سنجر تا رسیدن کاروان هدایا خوب فکر کرد. او به سربازان سپرد که کسی را با شمشیر و نیزه و خنجر به قصر راه ندهند. اما تازه واردان هیچ اسلحه ای همراه خود نداشتند. کاروان پادشاه کشور همسایه بدون هیچ مشکلی وارد قصر حاکم شد. درست وقتی که فرستاده ی پادشاه کشور همسایه، پشت در اتاق حاکم منتظر ایستاده بود تا نامه ی صلح و هدایا را با او تقدیم کند. سنجر از راه رسید. رو به آن ها کرد و گفت: حاکم سرزمین ما منتظر ورود شما مهمانان عزیز است؛ اما من به عنوان رئیس تشریفات از شما می خواهم که چکمه هایتان را قبل از ورود به اتاق حاکم درآورید.با شنیدن این حرف، افراد تازه وارد و سردسته ی آنان به همدیگر نگاهی انداختند. رنگ صورتشان سرخ سرخ شد. یکی از آن ها بهانه آورد: ولی قربان! این لباس رسمی ماست. ما نمی توانیم بدون آن به حضور حاکم برسیم سنجر گفت: اما این قانون حاکم و قصر اوست. کسی نمی تواند آن را زیر پا بگذارد. حالا چکمه هایتان را درآورید. آن چند نفر وقتی اصرار خود را بی فایده دیدند، ناگهان خم شدند و خنجرهای کوچک زهرآگین را از چکمه های خود بیرون آوردند. آن ها با سنجر درگیر شدند. سنجر که از قبل حیله ی آن ها را فهمیده بود و آمادگی جنگ را داشت، باشجاعت با آن ها جنگید و همه را دست بسته به ماموران کاخ تحویل داد. حاکم به هوش و درایت سنجر آفرین گفت و به او هدیه داد. از آن روز به بعد به افرادی که در ظاهر خطرناک نیستند ولی در سرشان پر از نقشه است می گویند: حتماً ریگی به کفشش دارد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده 📕 @Bohlol_Molanosradin
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن ✍حافظ ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
✍🌹 به خودت برس! هیچکس تو این دنیا تو رو اندازه خودت دوست نداره تو تنها کسی هستی که به خودت دروغ نمیگی به خودت خیانت نمیکنی خودتو هیچوقت تنها نمیذاری تو تنها کسی هستی که دلتو نمیشکنی! ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه آهنگ زیبا از معین عزیز عالیه ببینید👌 ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
✍📔 وقتی یک نفر پولش را خرج می کند تا برای خود چیزی بخرد ، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج می کند و چه چیزی می خرد. وقتی یک نفر پولش را خرج می کند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد ، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج می کند ، اما درباره اینکه پولش را صرف خرید چه چیزی کرده است کمتر دقت می کند. وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج می کند تا برای خودش چیزی بخرد ، بسیار مراقب است که چه چیزی می خرد ، اما درباره اینکه چه مقدار خرج می کند ، چندان مراقب نیست. و وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج می کند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد ، نه به مقدار پولی که خرج می کند و نه به آن چیزی که برایش پول خرج کرده است توجهی نمی کند. و این کار دولت است برای شما ! ✍ 🔹اقتصاددان و نويسنده ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴𝑮𝒐𝒐𝒅 𝑵𝒊𝒈𝒉𝒕 🌹دعامیکنم 🌟در فراسوی این شب 🌹تاریک وسیاہ،خداوند 🌟نورعشق بی حدش را 🌹بتاباند بر خوشه‌ی آرزوهای شما 🌟تاصدهاستارہ بروید برای اجابت آنها 🌹شبتان در پناه خدا🌹 ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
✍📔 وقتی یک نفر پولش را خرج می کند تا برای خود چیزی بخرد ، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج می کند و چه چیزی می خرد. وقتی یک نفر پولش را خرج می کند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد ، بسیار مراقب است که چه مقدار خرج می کند ، اما درباره اینکه پولش را صرف خرید چه چیزی کرده است کمتر دقت می کند. وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج می کند تا برای خودش چیزی بخرد ، بسیار مراقب است که چه چیزی می خرد ، اما درباره اینکه چه مقدار خرج می کند ، چندان مراقب نیست. و وقتی یک نفر پول فرد دیگری را خرج می کند تا برای فرد دیگری چیزی بخرد ، نه به مقدار پولی که خرج می کند و نه به آن چیزی که برایش پول خرج کرده است توجهی نمی کند. و این کار دولت است برای شما ! ✍ 🔹اقتصاددان و نويسنده ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin