eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 روزی بهلول در قبرستان بغداد کله های مرده ها را تکان می داد ، گاهی پر از خاک می کرد و سپس خالی می نمود شخصی از او پرسید : بهلول! با این سر های مردگان چه می کنی ؟ گفت : می خواهم ثروتمندان را از فقیران و حاکمین را از زیر دستان جدا کنم لکن می بینم همه یکسان هستند. به گورستان گذر کردم صباحی شنیدم ناله و افغان و آهی شنیدم کله ای با خاک می گفت که این دنیا ، نمی ارزد به کاهی به قبرستان گذر کردم کم و بیش بدیدم قبر دولتمند و درویش نه درویش بی کفن در خاک خفته نه دولتمند، برد از یک کفن بیش 📗کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 اسکندر مقدوني در سي و سه سالگي در گذشت روزي که او اين جهان را ترک ميکرد مي خواست يک روز ديگر هم زنده بماند- فقط يک روز ديگر- تا بتواند مادرش را ببيندآن 24 ساعت فاصله اي بود که بايد طي مي کرد تا به پايتختش برسد. اسکندر از راه هند به يونان بر مي گشت و به مادرش قول داده بود وقتي که تمام دنيا را به تصرف خود درآورد باز خواهد گشت و تمام دنيا را يکپارچـه به او هديه خواهد کردبنابراين اسکندر از پزشکا نش خواست تا 24 ساعت مهلت براي او فراهم کنند و مرگش را به تعويق اندازند. پزشکان پاسخ دادند که کاري از دستشان بر نمي آيد و گفتند که او بيش از چـند دقيقه قادر به ادامهء زندگي نخواهد بود اسکندر گفت:"من حاضرم نيمي از تمام پادشاهي خود را - يعني نيمي از دنيا را در ازاي فقط 24 ساعت بدهم" آنها گفتند:"اگر همهء دنيا را هم که از آن شماست بدهيد ما نمي توانيم کاري براي نجاتتان صورت بدهيم امري غير ممکن است" آن لحظه بود که اسکندر بيهوده بودن تمامي کوششهايش را عميقا" درک کرد با تمام داراييش که کل دنيا بود نتوانست حتي 24 ساعت را بخرد. سي و سه سال از عمرش را به هدر داده بود براي تصاحب چـيزي که با آن حتي قادر به خريدن 24 ساعت هم نبود. از قناعت هیچکس بی جان نشد از حریصی هیچکس سلطان نشد ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 آدمی بد کار به هنگام مرگ فرشته ای را دید که نزدیک در دروازه های جهنم ایستاده بود. فرشته ای به او گفت: یک کار خوب در زندگیت انجام داده ای و همان به تو کمک خواهد کرد. خوب فکر کن چی بوده! مرد به یاد آورد که یک بار هنگامی که در جنگل مشغول رفتن بود عنکبوتی را سر راهش دید و برای آنکه آن را زیر پا له نکند مسیرش را تغییر داد. فرشته لبخند زد و تار عنکبوتی از آسمان پایین آمد و با خود مرد را به بهشت برد. عده ای از جهنمی ها نیز از فرصت استفاده کرده تا از تار بالا بیایند. اما مرد آنها را به پایین هل داد مبادا که تار پاره شود. در این لحظه تار پاره شد و مرد دوباره به جهنم سقوط کرد. فرشته گفت: افسوس! تنها به فکر خود بودن همان یک کار خوبی را که باعث نجات تو بود ضایع کرد ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
🎬ماجرای عجیب و تکان دهنده از زنده شدن جنازه پسر جوان پس از گذشت چند ساعت و شفاعت او به دست حضرت ابوالفضل العباس (ع) 🎥 http://eitaa.com/joinchat/3333685270C48bbcc01d2
📚😁 عیال ملانصرالدین مُرد. ملا هم رفت و زن بیوه ای گرفت. زن مرتب از شوهر سابقش حرف می زد و ملا هم از زن سابقش. شبی ملا زنش را از روی تخت به پایین انداخت. زن با چشم و چالی کبود پیش پدرش رفت و از ملا شکایت کرد. پدر زن ملا، او را صدا کرد و از او درباره کارش توضیح خواست. ملا گفت: من بی تقصیرم؛ تخت ما دو نفره است اما ما چهار نفریم؛ من و زن سابقم، دختر شما و شوهر سابقش. روی تخت جا تنگ بود، عیال از روی تخت پایین افتاد.😄 📙حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔✍ زمين بهشت مي شود روزي‌كه مردم بفهمند : _ هيچ چيز عيب نيست، جز قضاوت و مسخره كردن ديگران ! _ هيچ چيز گناه نيست، جز ضایع کردن حق مردم ...! _ هيچ چيز ثواب نيست، جز خدمت به ديگران ...! _ هيچ كس اسطوره نيست، الا در مهربانى و انسانيت ...! _ هيچ چيز جاودانه نمي ماند، جز عشق ...! _ هيچ چيز ماندگار نيست، جز خوبى ...! ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
⚡️📕 ﺩﺭ ﻋﺠﺒﻢ، ﺑﺮﻫﻨﮕﯽ ﺯﻧﺎﻥ ﻋﺮﯾﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﺍﻣﺎ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﻬﺮﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭ ﺳﮑﻮﺕ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﺍﻩ ﺩﺭﺍﺯﯼ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻔﻬﻤﯿﻢ ﮐﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﺮﻫﻨﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﻧﻮﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﭘﺎﻫﺎﯼ ﺑﺮﻫﻨﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺎ ‍ زیر خط فقر تو نان و پنیری خورده ای؟ کودکت را دست خالی سوی دکتر برده ای؟ زیر خط فقر در سرما شبی خوابیده ای؟ دست پینه بسته یک کارگر را دیده ای؟ زیر خط فقر از درمانده گی خندیده ای؟ با شکست عزت نفست، مدام جنگیده ای؟ زیر خط فقر در سطل زباله گشته ای؟ با خجالت و نداری سوی خانه رفته ای؟ زیر خط فقر با فقر تفکر ساختی؟ زیر دست قلدران زندگی ات را باختی؟ چشم امید ز یاری خلایق بسته ای؟ حس نمودی از تضاد طبقاتی خسته ای؟ زیر خط فقر از پل خودکشی تو کرده ای؟ زیر دست کارفرما حس نمودی برده ای؟ کمی به یادکودکان خیابانی باشیم .  📙 مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📒 اصطلاح حرف مفت زدن داستانی داره که خالی از لطف نیست! در زمان ناصرالدین شاه اولین تلگراف‌خانه تأسیس شد اما مردم استقبالی نکردند و کسی باور نداشت پیامش با سیم به شهر دیگری برود. به ناصرالدین شاه گفتند تلگراف‌خانه بی‌مشتری مانده و کارمندانش آنجا بیکار نشسته اند. ناصرالدین شاه دستور داد به مدت یک ماه مردم بیایند مجانی هر چه می‌خواهند تلگراف بزنند و چون مفت شد همه هجوم آوردند و بعد از مدتی دیدند پیام‌هایشان به مقصد می‌رسد و به همین خاطر هجوم مردم روز به روز زیادتر شد در حدی که دیگر کارمندان قادر به پاسخگویی نبودند! سرانجام ناصرالدین شاه که مطمئن شده بود مردم ارزش تلگراف را فهمیده‌اند، دستور داد سر در تلگراف خانه تابلویی بزنند بدین مضمون: «بفرموده شاه از امروز حرف مفت زدن ممنوع!» و اصطلاح حرف مفت زدن از آن زمان به یادگار مانده است. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 بهلول هارون را در حمام دید و گــفت: به من یڪ دیـــنار بدهڪاری طلب خود را می خـــواهــم.​ هارون گـفت: اجازه بده از حمام خارج شوم من ڪه اینجا عـریانم و چــیزی ندارم بدهــم. 👌​بهلول گفت: در روز قیامت هم این چـنین عریان و بی چیز خواهی بود پس طلب دنــــیا را تا زنده ای بده ڪه حــمام آخــرت گـرم است و دسـتت خالـــی 📗کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 مُلانصرالدین از دهی عبور میکرد. دزدی آمد و خورجین خرش را ربود. مُلا پس از نیم ساعت متوجه جریان شد و فریاد زد و خطاب به اهالی ده گفت: زود دزد خورجین را پیدا کنید وگرنه کاری را که نباید بکنم خواهم کرد. دهاتی ها بلافاصله جستجو را شروع کردند و خورجین او را از دزد مزبور گرفتند و پس دادند. یکی از آنها پرسید: خوب، حالا که خورجینت پیدا شده بگو اگر آنرا پیدا نمی کردیم چی می کردی؟ مُلا سرش را تکان داد و در حالی که سوار خرش می شد تا از آنجا برود گفت: هیچ... گلیمی را که در خانه دارم پاره می کردم و و خورجین دیگری از او می ساختم! 📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
🎥کلیپ زنده شدن کودک یک ساله کنارضریح امام حسین علیه السلام😱 ❌فوق العاده زیباست حتماببینید❌ بقرآن فیلمش درکانال موجود هست 🔴توصیه میکنیم حتما ببینید🔴👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3333685270C48bbcc01d2 سنجاق شده در کانال
📔✍ امیر کبیر چه زیبا گفت: دوران افول و عقب ماندگی ملت ها زمانی شروع شد که ؛ جای اندیشیدن را " تقلید " جای تلاش و کوشش را " دعا " جای فکر کردن به آرزوهای بزرگ را " قناعت " جای اراده برای رفتن و رسیدن را " قسمت " و جای تصمیم عقلانی را " استخاره " گرفت ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin