12.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خییییلی جالبه حتما ببینید 👌
@hkorshidmehr
هر چقدر هم که دنیا مدرن بشه
بازم یه وقتایی دوس داری رو فرش قرمز روی زمین بشینی
تکیه بدی به دیوار و تو نور آفتاب از فضا لذت ببری...😍
@hkorshidmehr
.
میدونی یکی از علت های مهم
کندنویسی و بدخطی بچه ها چیه؟
چون قلم رو درست تو دســـتشون
نمیگیرن زود خسته و بی حوصله
میشن و تا نصف شب پای تکلیفن
@hkorshidmehr
.
اگر مداد رو درست نگیرن
یا دستاشون رو اشتباه بذارن
نوشتن تکالیف براشون سخته
و باعث بدخطی میشه !!
@hkorshidmehr
|مجموعهخورشیدمهر|
داستان کودکانه:
گرگی در لباس ميش
یكی بود یكی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.
روزي روزگاري يك گرگ بدجنس براي پيدا كردن غذا دچار مشكل شد. چون گله اي كه براي چرا به آن كوه و چمنزار مي آمد يك چوپان دلسوز و يك سگ دقيق داشت. آنها مواظب هر اتفاقي در گله بودند.🐈🐏🐕👲
گرگ گرفتار شده بود و نمي دانست چكار بكند تا اينكه يك روز اتفاق عجيبي افتاد. او يك پوست گوسفند را پيدا كرد. گرگ آنرا برداشت و بسرعت فرار كرد.🐕🐏
روز بعد گرگ با دقت پوست را روي خودش انداخت و خودش را به شكل يك گوسفند درآورد و هنگاميكه گله در صحرا مشغول چرا بود به ميان آنها رفت.🐑
گوسفندها متوجه وجود گرگ نشدند. يكي از بره ها به كنار او آمد گرگ ناقلا به او گفت: كمي آنطرفتر علف هاي خوشمزه تري وجود دارد و بره بيچاره به دنبال گرگ از گله دور شد. خلاصه آن روز گرگ بدجنس توانست شكار خوبي را پيدا كند.😔
تا مدتها گرگ به گله مي آمد و به روش هاي مختلف گوسفندان را فريب مي داد. و گوسفندها هم فريب ظاهر گرگ را مي خوردند و حرف هاي او را قبول مي كردند.😳🐏
اين ماجرا مدتها ادامه پيدا كرد. البته چوپان و سگ گله بعد از مدتها توانستند به علت ناپديد شدن گوسفندها پي ببرند و گرگ بدجنس را حسابي ادب كنند. ولي...ولي حيف كه يك عده گوسفند ساده گول گرگ را خورده بودند و ديگه در ميان گله نبودند.
و گوسفندان فهمیدن که باید همیشه حواسشون به گله باشه و تا وقتی با هم باشن در امان هستن.!
@hkorshidmehr
صبح بوی زندگی🍎🍂
بوی راستگویی
بوی دوست داشتن🍎🍂
وبوی عشق ومهربانے مےدهد
الهی :
زندگیتون مثل صبح🍎🍂
پراز عطر خوش مهربانی باشد
سلامروز خوبی داشته باشین🍎🍂
@hkorshidmehr