تربیت فرزند
کودکی که اسباب بازیهایش را خراب میکند، غالبا میخواهد بداند اسباب بازیها از چه ساخته شدهاند و چه چیزهایی در درونشان دارند. در حقیقت یکی از مهمترین دلایل شکستن اسباب بازی توسط کودک، حس کنجکاوی اوست.
کودکان پرخاشگر، اسباب بازیهایشان را میشکنند تا شاید به آرامش برسند.
کودکان بیش فعال از بازی کردن با اسباب بازیها زود خسته میشوند. بنابراین، به خراب کردن اسباب بازیهایشان میپردازند، زیرا با این کار احساس لذت بیشتری میکنند. جلب توجه و حسادت میتواند دلایل دیگر آن باشد.
💌
https://eitaa.com/hodhof
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 گناهی که بچهها زود یاد میگیرند!
🔻 مزه #ایمان را آدم نمیچشد تا اینکه #دروغ را ترک کند،جدی یا شوخی.
🔹️ بعضیها دروغ میگویند، میگویی چرا دروغ گفتی میگویند #شوخی کردم.
یک زمانی یک پدری جلوی #رسول_خدا به بچه گفت بیا قاقا بدهم. حضرت فرمود این چیست در دستت که میخواهی به بچه بدهی باز کرد دید خرماست. حضرت گفت خیلی خوب عیب ندارد اما اگر چیزی در دستت نبود و به بچه میگفتی بیا قاقا بدهم
که او را بگیری دو گناه کردی.
♨️ یک #گناه این است که دروغ گفتی یک گناه هم این است که به بچه دروغگویی را یاد دادی. یعنی بچه میفهمد که میشود خلاف واقع هم گفت. از آن موقع بچهام #دروغگو میشود.
🔴 اینکه میگویند #پدر و #مادر بچه رو خراب میکند. مزه ایمان را آدم نمیچشد تا اینکه دروغ را ترک کند، جدی یا شوخی.
🎙آیت الله مجتهدی(ره)
#تربیت_فرزند
#تربیت_دینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭 #چی_چی_بازی 🤔
لذت مادری
#کاردستی✂️
بهار اینجاست🌸🌸🌸🌸
یه کاردستی ویژه بهار
#بازی_با_وسایل_ساده
#همبازی خوب_نه_اسباب بازی
#کارگاه-مادر و کودک - هدهدفاطمی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/hodhof
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💭 #چی_چی_بازی 🤔
لذت مادری
#بازی🤩
یه تمرین تقویتی
برای هماهنگی عضلات💪😍
#بازی_با_وسایل_ساده
#همبازی خوب_نه_اسباب بازی
#کارگاه-مادر و کودک - هدهدفاطمی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
https://eitaa.com/hodhof
💡#قصه_چی_بگیم 🤔
📚قصه امشب:
#یک_قصه_یک_حدیث
💭پول💸
ماه رمضان بود و عاصم برای فراهم کردن نان مورد نیاز زمان افطار به نانوایی رفته بود. صفی طولانی در مقابل نانوایی بود. هنگامی که زمان افطار نزدیک میشد مردم بیش از پیش تحمل خود را از دست میدادند.
نانوا نگران مردم حاضر در صف بود. سریع کار کردن، مطمئن شدن بابت این که همه نان گرفته اند و اینکه پول بیش از حد از کسی نگرفته، برای او کار آسانی نبود. نانوا در آن زمان واقعا خسته بود و اشتباها از عاصم کمتر از معمول پول گرفت. در
ابتدا عاصم درنگ کرد و به چهرهی نانوا با تعجب نگاه کرد.
نانوا پرسید: "مشکلی وجود دارد؟"
عاصم گفت: "نه" و پولش را گرفت. او از نانوایی به طرف خانه دوید.
زمان شام عاصم نگران و پریشان بود. زمانی که آن شب به خواب رفت ناراحت تر هم شد. او احساس میکرد که مردی نامرئی دارد از او میپرسد:
"چرا این کار را کردی؟ چرا پولی را گرفتی که مال تو نبود؟"
او فکر کرد که باید همه چیز را به مادرش بگوید، سپس او نظرش را عوض کرد و چیزی نگفت. او میدانست که مادرش عصبانی خواهد شد و او را سرزنش خواهد کرد.
در تمام طول شب او کابوس میدید. زمانی که صبح بیدار شد حالش بهتر نبود.
او به تقویم روی دیوار نگاه کرد. آنجا حدیثی نوشته شده بود که در ادامه آمده است:
«الاثم ما حاک فی صدرک و کرهت ان یطلع علیه الناس»
🍃گناه چیزی است که قلب شما را ناراحت میکند و چیزی است که شما نمی خواهید دیگران بدانند. "
عاصم احساس کرد که صورتش قرمز شده گویی که پیامبر دوست داشتنی این حدیث را فقط برای او گفته است. فورا به نانوایی رفت و پول نانوا را پس داد و به خاطر اینکه نتوانسته بود پول را زودتر پس دهد عذرخواهی کرد.
💌
https://eitaa.com/hodhof