eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
727 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو شبلی -قدس سره- را پرسیدند از مشاهدت. گفت: ما را مشاهدت از کجا آید! ما را شاهد حق بود، اشارت کرد به آنچه بر وی غلبه داشت از ذکر حق و آنچه حاضر بود اندر دلش دائم از ذکر حق، و هر که را دل به مخلوقی مشغول گردد، گویند شاهد اوست یعنی حاضر دل وی است که دوستی و محبت دوام ذکر محبوب و دوست واجب کند. 📚 رسالهٔ قشیریه، ص ۱۳۱ @salvatia
هو 🍃دشواری استقامت در امر خدا🍃 و قال ابن عباس: ما نزل على النبي -صلى اللّه عليه و سلم- آية كانت أشق و لا أشد من قوله تعالى «فَٱسۡتَقِمۡ كَمَآ أُمِرۡتَ» و لذلك قال -صلى اللّه عليه و سلم- لأصحابه حين قالوا: «أسرع إليك الشّيب» قال: «شيبتني هود...». ابن عباس - رضی الله عنه - می‌فرماید: آیه‌ای نازل نشد بر نبی اکرم - صلی الله علیه و سلم- که سخت تر از «فَٱسۡتَقِمۡ كَمَآ أُمِرۡتَ» باشد، و به همین دلیل آنحضرت -صلی الله علیه و سلم- هنگامیکه اصحابشان به ایشان گفتند: «پیری به سرعت به سوی شما شتافت»، در جواب فرمودند: «(سورهٔ) هود مرا پیر نمود...». @Salvatia
هو در وادیِ محبّت هر کس که جان سپارد خاکِ درِ مزارش بر عرش ناز دارد @Salvatia
هو ای آنکه قصد منازل اَبدال را بدون انجام دادن اعمال داری! در آن طمع مبند که اهل آن منازل نیستی و مزاحم حال آنان مشو. خانۀ ولایت بر چهار ستون استوار شده و سروران ما از ابدال در آن هستند: و آن چهار ستون، صُمت(سکوت) و عُزلت(گوشه نشینی) و جوع(گرسنگی کشیدن) و سَهَر(شب زنده داریِ) پاک و عالی می‌باشد. ▫️حضرت امام العارفین و قطب الموحدین الشیخ الاکبر محیی الدین ابن العربی - قدس سره- 📘 رسالهٔ حلیة الابدال @Salvatia
هو در طریق نقشبندی لازم آمد چار تَرک ترکِ دنیا، ترک عُقبا، ترک هستی، ترکِ ترک @Salvatia
هو قطب دومی از اقطابِ دوازده‌گانه بر قدمِ ابراهیم خلیل -علیه السّلام- است و سوره‌ی اخلاص به وی اختصاص دارد. هر کس این سوره را دوست داشته باشد، خداوند او را وارد بهشت می‌کند، و قرائت کننده‌ی این سوره را ثواب یک سوم از قرائت قرآن می‌رسد و وی را منازل به شمار آیات این سوره است. این سوره در شهر حلب بر من تجلّی کرد و چون آن را مشاهده کردم، به من گفته شد: این برای هیچ پری و هیچ انسانی پیش نیامده و دُرّش را نسفته، لذا از جانب آن میل عظیمی به جانب خویش می‌دیدم. شیخ الاکبر محیی الدین ابن العربی 📚 فتوحات مکیه باب ۴۶۳: معرفت دوازده قطب و باب ۳۴۵: معرفت راز اخلاص @IbnAarabi
هو ‌ خود را چو یافتی همه عالم از آن توست... - صائب تبریزی
هو ‍ ‍ ‍ پُر سَری آمد که با من سِر بگو ؛ گفتم من با کسی سِر گویم که او را در او نبینم ،             خود را در او بینم 🌹شمس تبریزی🌹
منكريِن جاهل و ظالم . شيعيانِ سلفى، چون "احساسى" هستند؛ ابايى از توهين و فحاشى به هر كسى را ندارند؛ خواه آن كس، سنى باشد، خواه شيعه دوازده امامى آنچه براى آنها مهم است، كشفِ دقيق و صحيح وقايع "تاريخى _ دينى" نيست؛ بلكه تصور آن چيزى است كه علاقمند هستند به تاريخ تحميل كنند. آنها خيال مى‌كنند كه هر چه وصف يك واقعه تاريخى را "دردناک‌تر و ناراحت‌كننده‌تر" بيان و تصور كنند، خدمت و محبت به خاندان اهل‌بيت(ع) نموده‌اند. آنها، منكرِ عقيده و تصورات خود را، حتى انسان نمى‌دانند؛ و هر چه لايق فكرشان است، به منكرين افكار خود، حواله مى‌كنند. . نكته خب، كارى ندارد؛ به راحتى مى‌توان "سلفى‌تر" از آنها شد؛ و گفت: «شخصى در بصره، كتابى را به چشم خود ديده كه در آن نسخه، "قاسم يمنى" نامى، به سال ١٠ هجرى نقل كرده است كه: " عمر بن خطاب در جريان پس از سقيفه و بيعت خلافت، وقتى به خانه على(ع) هجوم آوردند، جداى از ضرب و شتم فراوان حضرت على و دخترِ پيامبر(ص)؛ چادر از سر ايشان و دختران على(ع) برداشت، و ده‌ها فحش ركيك به پيامبر و خاندان پيامبر حواله کرد؛ و همچنين دستور داد تا همه مردم، هر روز خاكستر و شکنبه احشام به خانه على(ع) بپاشند، مگر زمانى كه وی بيعت كند" . با توجه به این روایت، اکنون چون من يك شيعه خیلی ولایی و "خيلى سلفى" هستم؛ و از همه مردم، بيشتر محب اهل‌بيت(سلام الله عليهم) و حامى ولايت آنها مى‌باشم، می‌گویم: هر كس گزاره تاريخى بالا را منكر شود، او را «بی‌دین، احمق و جاهل» می‌دانم؛ و حتی معتقدم بايد در نطفه او، و همه همشهريانش، شك كرد. منکر روایت بالا، حتماً روزى، چوب ظلم عظيمى كه به حضرت زهرا (سلام الله عليها) و حضرت امیر(ع) نموده را، خواهد خورد. حتی بعید نیست که خون و جانش نيز مباح باشد؛ چرا؟ به خاطر اينكه: ستم‌ها و ظلمى كه به خاندان نبوت (صلوات الله علیهم) شده را منكر است؛ و گزاره‌اى كه من قبول دارم را قبول ندارد؛ و حامى ولايت اهل‌بيت (سلام الله عليهم) نيست؛ و از عمر (عليه ما عليه) و دشمنان اهل‌بيت (سلام الله عليهم)، حمايت كرده است. . به همين سادگى، من معیار درست و غلط تاریخم. حالا، كى جرأت داره منكر روايت من بشه؟ بسم الله . https://t.me/kazimustadi
یاهو بایزید بسطامی در پس امام جماعتی نماز خواند. پس از نماز، امام جماعت پرسيد: يا شيخ، تو که كسبی نمی كنی و چيزی هم از كسی نمی خواهی؛ از كجا می خوری!؟ بايزيد گفت: صبر كن تا اين نماز را دوباره به قضا بخوانم. گفت: چرا ؟ بایزید گفت: نماز از پس كسی كه روزی دهنده را نداند و نشناسد، روا نبود...
هو روزی شیخ ـ ابوسعید ابوالخیر  قدس‌الله روحه‌العزیزـ در نیشابور به تعزیتی می‌شد. معرِّفان پیش شیخ بازآمدند و خواستند که آواز دهند، چنانک رسم ایشان بود و القاب برشمرند. چون شیخ را بدیدند، فروماندند و ندانستند که چه گویند. از مریدان شیخ پرسیدند که: «شیخ را چه لقب گوییم؟» شیخ آن فروماندگی در ایشان بدید، گفت: «درروید و آواز دهید که: هیچ کس بن هیچ کس را راه دهید.» معرفان دررفتند و به حکم اشارت شیخ آواز دادند که: «هیچ‌کس بن هیچ کس را راه دهید!» همه بزرگان سر برآوردند؛ شیخ را دیدند که می‌آمد، همه را وقت خوش گشت و بگریستند. -اسرار التوحید ‎
هو گوهر تو را درد فراق درخور بود! شادى وصال تو را به چه كار آيد؟ مکتوبات، صفحه‌ی 342