eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
726 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو ✨پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند : ✨ سه چيز است كه خداوند به واسطه آنها جز خوبى نمى افزايد: ✨ فروتنى، كه خداوند به واسطه آن جز بر رفعت نمى افزايد ✨ و ذلّت و خوارى نفْس، كه خداوند به سبب آن جز بر عزّت نمى افزايد ✨ و مناعت طبع و عزت نفس، كه خداوند به سبب آن جز بر بى نيازى نمى افزايد. 📚بحارالانوار
هو اُویس قرنی .... چون شب در آمدی یا به رکوع یا به سجود شب به سر آوردی ! یاران گفتند؛ ای اویس چگونه طاقت داری شب باین درازی بر یک حال مانی ؟ گفت ؛ کجا است شب دراز ! کاشکی از اَزل و اًبد یک شب بودی تا ما سجودی به آخر آوردمی ! ما هنوز یک بار تسبیح نگفته باشیم که روز آید ! نسخه کشف الاسرار
هو ‏شیخ ما گفت: ما آنچه یافتیم ‏به بیداری شب  و بی داوریِ سینه و بی دریغیِ مال یافتیم ... اسرارالتوحید
هو نقل است که یک روز یارانش، او (ذالنون مصری) را دیدند که می‌گریست! گفتندسبب چیست گریه را؟ گفت دوش در سجده، چشم من در خواب شد؛ خداوند را دیدم،گفت: «یا ابا الفیض! خلق را بیافریدم، بر ده جزو شدند! "دنیا" را بر ایشان عرضه کردم، و نُه جزو از آن ده جزو، روی به دنیا نهادند!  ...یک جزو ماند! آن یک جزو نیز بر دَه جزو شدند. "بهشت" را بر ایشان عرضه کردم، نُه جزو روی به بهشت نهادند! ...یک جزو بماند! آن یک جزو نیز دَه جزو شدند. "دوزخ" پیش ایشان آوردم، همه برمیدند، و پراگنده شدند از بیم دوزخ. (به جز یک جزو) پس یک جزو ماند که نَه به دنیا فریفته شدند و نَه به بهشت میل کردند، و نه از دوزخ بترسیدند! گفتم: بندگانِ من! به دنیا نگاه نکردید، به بهشت میل نکردید و از دوزخ نترسیدید! ...چه می‌طلبید؟ همه سر برآوردند و گفتند: "انْت تَعَلّم ما نُرید" یعنی تو می‌دانی که ما چه می‌خواهیم...! »
هو بی کبر و نفاق و بی ریا شو آیینه ی ذات کبریا شو @nasimipersianpoet
هو دلِ دوستان خدای جایِ سِرّ خدای است وخدای سِرّ خود را در دلی ننهد که در وی دوستی دنیا بود. شیخ الطائفه جنید بغدادی
هو و گفت : هر که مبتلای او شد ، هر چه داشت بدو بخشید . سلطان العارفین بایزید بسطامی
هو چون دل ذاکر شود هر چه غیر حق تعالی باشد ، فراموش کند ... و چون اندرون صافی شود ، حقایق در لباس خیال بر او متجلّی شود . شیخ شهاب الدین سهروردی عوارف المعارف
هدایت شده از راهِ صواب
🔸 سیر إلی اللّٰه (۱۶) 📌 اشعار مرحوم آیة اللّٰه بهجت (۱) 🔹 ... در سال‌های اخير بخش عمده‌ای از اوقات شريفه‌شان صرف نوشتن کتابی با نام «النور الساطع و البرهان القاطع» می‌شد که سه جلد از آن تنظيم گرديد. محتوای اين کتاب، اشعاری است به سبک مثنوی که به موضوعات گوناگون پرداخته؛ عمدهٔ آنها در زمينهٔ «سير إلی اللّٰه و معرفت حقّ متعال» و ديگر امور مربوطه به همين مقصد والا است، و نيز در موضوعات «اعتقادی» به‌خصوص مبحث «امامت»، و اثبات حقّانيّت خلافت امير مؤمنان (علیه السّلام)، و بيان فضائل و مناقب حضرات معصومين (علیهم السّلام) و مطاعن و مثالب معاندين آنها، و نيز اظهار عشق به امام زمان (علیه السّلام)، بيانات بلندی به روش و برداشت ويژهٔ خودشان دارند، و همه را خود ايشان می‌سرودند و می‌نوشتند و به اين امر اهتمام داشتند. 🔺 ... در جايی با صراحت، وصول خود به مقام معرفت شهودی خداوند متعال ـ که قرّة العين سالکان و اولياء حقّ است ـ را اين‌گونه بيان می‌فرمايند: مـا خــدا را بـا خــدا بـشـنـاخـتـيـم بعد از آن دل را به او پـرداخـتـيـم چون معرِّف، هم معرَّف کامل است احـتـيـاجِ ما به غيرش باطـل است ✔️ اشاره است به روايت معروف از امام صادق (علیه السّلام) که در کتب متعدّده (اصول کافی، توحيد صدوق و ...) آمده که فرمود: «... فَكَيْفَ يُوَحِّدُ مَنْ زَعَمَ أنَّهُ عَرَفَهُ بِغَيْرِهِ؟ إِنَّمَا عَرَفَ اللّٰهَ مَنْ عَرَفَهُ بِاللّٰهِ؛ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ بِهِ فَلَيْسَ يَعْرِفُهُ؛ إِنَّمَا يَعْرِفُ غَيْرَهُ». [چگونه موحِّد است کسی که می‌پندارد خدا را به غیر او شناخته است؟ جز این نیست که خدا را کسی شناخت که او را به خودش شناخت؛ بنابراین کسی که او را به خودش نشناخت، او را نشناخته؛ بلکه غیر او را شناخته است.] 🔺 ... در بيان اينکه «خداوند هميشه برای همه مشهود است اما به واسطهٔ توجّهات و اشتغالات دنيوی، از شهود و علم خود غافلند» فرمود: چند گويی: يوسفا، يوسف کجاست؟ گـويـدت: چشـمانت آلـوده چـراست؟ 📚 یادنامهٔ حضرت آیة اللّٰه حاج شیخ محمدتقی بهجت، نوشتهٔ حجة الإسلام والمسلمین سیدمجتبی جزائری (مخطوط) 🔹 @rahesavab
هو بنده باید بر این اعتقاد باشد که اعمالش او را به مقامات واصل نمی‌گرداند بلکه رحمت خدا باعث وصول او به مقامات است که به بنده توفیق عمل و توانایی بر انجام آن را عطا می‌کند. همانا داخل شدن به بهشت نیز به‌وسیلهٔ رحمت خدا ممکن است. رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم می‌ فرمایند: «احدی بوسیلهٔ اعمالش به بهشت داخل نمی‌گردد.» پرسیدند: حتی شما یا رسول الله؟ فرمودند: «و حتی من، مگر اینکه خداوند به رحمتش مرا در بر می‌گیرد.» شیخ الاکبر محیی‌الدین ابن العربی قدس سره مواقع النجوم
هو رخ بنمای پیر من چند بخانقاه تن نعره‌ های ها زنم مستیِ هوی هو کنم
هو [ذكر لا اله الا الله شیخ (حسن بلغاری) و تجربه به سدره بردن روح شیخ ] و می فرمودند - قدس سره - که از اینجا که ناف من است دهانی پیدا شد و الله الله گفتن آغاز کرد، همچو آواز کودکان و آن ذکر همچنان زیاده می شد تا به جایی که همه ذرات وجود بدین ذکر الله گویا شدند. بعد از آن به زبان آمد و لا اله الا الله گفتن آغاز کرد و در این حال ستانا خفته بودم و آواز ذکر خواندن من همچنان بلند شده بود که غلغله در لشکرگاه افتاده بود، چنانک همه مغولان از آواز من هیبت خوردندی و در آن حال دو مغول بهادر را فرستادند تا مرا فرو گیرند. در آن حال من دستی افشاندم. ایشان هر یکی به طرفی افتادند و از پیش من بگریختند و به نزدیک مغولان دیگر رفتند و گفتند که ما او را می دانیم و بارها آزمودیم این قوت او از جایی دیگر است و سه شبانه روز این ذکر لا اله الا الله میگفتم به آواز بلند که هیچ قطع نکردم و هر بار که لا اله الا الله می گفتم گوینده ای از سوی آسمان می گفت هان! تا نبُری که خواهی رسید؛ و من همچنان می گفتم و آن گوینده در مقابله هر ذکری همچنان می گفت که هان تا نبُری که خواهی رسید. بعد از سه شباروز آوازی شنودم که می خواهی که روح تو را همچنانک موی را از خمیر بیرون آرند، ببریم یا همچنانک فصّادی فصد کند بده تا ببریم. و روح مرا چنان بردند که فصّادی فصد کند و به مقدار آن حلق من درد کرد و روح من از دهان به در آمد و می بردند، اما من دستی نمی دیدم که او را برد و همچنین روح مرا از آسمان ها گذرانیدند و به سدرة المنتهی بردند. روح من از هیئتی که داشت از نور همچون هیئت انسان و از روح من تا دهان من نوری به مانند ریسمانی متصل بود و من در آن حال جسم خود را می دیدم و چون از سدره در گذرانیدند، بیش قالب را ندیدم و آن قالب انسانی که داشت از روح خلع کرد و بعد از آن روح گوهری بود همه بینایی و همه شنوایی و همه گویایی و همه دانایی چنانک از فرض عدم یکی است صفات فرض عدم لازم آید. }(کتاب مقامات شیخ حسن بلغاری صص ۴۸ و ۴۹)