هو
از آتش عشق تو جوانی خیزد
در سینه جمالهای جانی خیزد
گر میکشیم بکش حلالست ترا
کز کشتهٔ دوست زندگانی خیزد
#مولانای_جان
هو
🔹ادبیات
نه هفت طبقه آسمان و نه هفت طبقه زمین برای جا دادن خداوند کافی نیست، ولی #قلب انسان بهتنهایی میتواند او را در خود جای دهد. پس، آلکسیس، خیلی مواظب باش تا هیچگاه #دل کسی را نشکنی.
📙زوربای یونانی
🖊نیکوس کازانتزاکیس
@kunstphilosophie
هو
✨
منصور حلاج نقش عشق و شوق خود را چنین بیان میکند
پروردگار می داند که عضوی در وجود من نیست جز این که یاد تو در آن نباشد از هر چه که آن انباشته است
هیچ دمی نمی زنم مگر آنکه تو در آن دم باشی و روح سرشار تو از مجرای قلب من آن نفس بیرون بیاید
اگر دیده ی من بی خبر از من به سوی دیگری بنگرد پس دیده من خیانت در حفظ و نگهداریم کرده است
یا اگر وجود من پس از دوری دیگری را جایگزین مهر تو کند هرگز به آرزوی خویش دست نیابد
پس آن گاه ندا می دهد در حالیکه دلش از هوا ی نفس خالی و درونش از شعله وجد سوزان است
آن گاه در معراج طریقت قدم گذاشت و از غیر خداوند فانی و از همه چیز جز خدای سبحان جدا گشت....
https://t.me/Analhaghhoo
هو
✧ ✧ ✧
قدح شکست و شرابم نماند و من مخمور...
#مولانا
⊰━━━⊰≼ِ✺≽♡≼ِ✺≽⊱━━━⊱
@nimbeytchanel
هو
من نه آنم که ز سودایِ تو دل بردارم...
#فیض_کاشانی
⊰━━━⊰≼ِ✺≽♡≼ِ✺≽⊱━━━⊱
@nimbeytchanel
هو
خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند
دیوانه کجا خسبد دیوانه چه شب داند
#حضرت_مـــولانـــا
@MouLanayjan
──═ ⸙ ═──
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هو
کیستم من؟
اوی ِ از هُو کم شده
چیستم این من کز او آدم شده
#حضرت_مـــولانـــا
@MouLanayjan
──═ ⸙ ═──
هو
عالم بر مثالِ کوه است.
هر چه گویی از خیر و شر، از کوه همان شنوی.
و اگر گمان بری که من خوب گفتم و کوه زشت جواب داد، محال باشد
که بلبل در کوه بانگ کند،
از کوه بانگ زاغ آید،
یا از بانگ آدمی، بانگ خر...
مولانا
فیهمافیه
هو
شبلی عارف معروفی به مسجدی رفت كه دو ركعت نماز بخواند. در آن مسجد كودكان درس می خواندند و وقت نان خوردن كودكان بود. دو كودك نزدیك شبلی نشسته بودند.
یكی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری.
در زنبیل پسر ثروتمند پاره ای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشك.
پسر فقیر از او حلوا میخواست.
آن كودك می گفت: اگر خواهی كه پاره ای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ كن.
آن بیچاره بانگ سگ كرد و پسر ثروتمند پاره ای حلوا بدو می داد. باز دیگر باره بانگ میكرد و پاره ای دیگر می گرفت. همچنین بانگ می كرد و حلوا می گرفت.
شبلی در آنان می نگریست و می گریست. كسی از او پرسید:
ای شیخ تو را چه رسیده است كه گریان شده ای؟
شبلی گفت: نگاه كنید كه طمع كاری به مردم چه رسانَد؟
اگر آن كودك بدان نان تهی قناعت می كرد و طمع از حلوای او برمی داشت، سگ همچون خویشتنی نمی شد....
📕برگرفته از کشکول شیخ بهایی
هو
بدانکه نماز زیاد خواندن، کار پیرزنان است.
و روزه فزون داشتن، صرفه نان است.
و حج نمودن، تماشای جهان است.
اما نان دادن، کار مردان است.
خواجه عبدالله انصاری
هو
مرحمتی حضرت قلندر عشق پیر ثانی بحر علیشاه طهرانی رسید و دلم روشن شد بخوانید تا دلتان روشن شود
هو١١٠
پس از سی سال روشن گشت بر خاقانی این معنی
که سلطانی است درویشی و درویشی است سلطانی
( به حقيقت معني دقت كنيد )
پس از چهل سال روشن گشت بر خاقاني اين معني
كه يك شب با خدا بودن به از ملك سليماني
يا حق و يا ذوالفقار
https://t.me/jamaleshgh
هو
این مستی من ز بادهٔ حمرا نیست
وین باده به جز در قدح سودا نیست
تو آمدهای که بادهٔ من ریزی
من آن باشم که بادهام پیدا نیست
#مولانای_جان