eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
726 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو درویش را دیروز و فردا چه بود ؟ درویش در وقت است، او ابن الوقت است، تو از پدر زادی و درویش از وقت. تو در خانه نشستی و درویش در وقت. تو در مرکب سواری و وی در وقت. درویش و سالک را دیروز و فردا نبود، او به وقت قایم است و بر وقت موقوف... و گفت : وقت، آن است که جز حق در او نگنجد... @FEshragh
هو ✨﷽✨ شیخ را گفتم که رقص کردن بر چه می‌آید؟ شیخ گفت: جان قصدِ بالا کند، همچو مرغی که خواهد که خود را از قفس به در اندازد. قفسِ تن مانع آی‍د؛ مرغِ جان قوت کند و قفسِ تن را از جای برانگیزاند. اگر مرغ را قوت عظیم بود، پس قفس بشکند و برود. و اگر آن قوت ندارد، سرگردان شود و قفس را با خود می‌گرداند. ، شهاب‌الدین                         https://t.me/donyaye_darvishi       
هو عشق که جز می بقا خوردن نیست جز جان دادن دلیل جانبردن نیست گفتم که ترا شناسم آنگه میرم گفتا که شناسای مرا مردن نیست
هو ای عبد ! از آنجا كه هر دم از من راه گريز ميطلبی، پس برايم تعيين تكليف نكن ! (و تسليم باش) ! ای عبد ! حفاظت خود را از من بخواه ، كه راضی نيستم كس ديگر حافظ تو باشد ! ای عبد ! توكّل بر من ، به واقع طلب كردن از من است ! ای عبد ! جز به توكل ، اگر از من طلب كنی ، يعنی هنوز "غيبت" مابين ما باقی است ! ای عبد ! حقيقت گفتگو بر قرار نميشود مگر بين ناطق و صامت ! توضیح مترجم : ( ناطق، گوينده به حق است و صامت، شنونده به حق ! امـا "صـامت"، هر شنونده ای نيست بلكه شنونده ای است كه به سكوت درونی نائل شده است. كاملاً نرم و پذيراست . او بدون هـيچ پـيش ذهنـی ، گـوش مـيسـپارد و قبـل از شنيدن ، موضع نگرفته است. چنين كسی سخن ناطق را آنچنـان كـه هسـت بـه تمامی دريافت ميكند. او اجازه نميدهد كه دانستنی های پيشـين اش، در آنچـه اكنون ميشنود، اعوِجاج ايجاد كنند . صامت، شنونده ای است كـه تنهـا زبـانش خاموش نيست ، بلكه ذهن اش نيز در سكوت بسر مـيبـرد، بلكـه قلـب اش نيـز آرام و پذيراسـت. و ايـن را "شـنيدن متعـالی" گوينـد . جـز سـالكان فرهيختـه ، ديگران از حقيقت شنيدن باخبر نيستند. ديگران وقتی ميشنوند ، تصميم شان را از قبل گرفته اند ! اين شنيدن نيست ! ديگران ميشنوند تـا ببيننـد چـه چيـزی بـا ذهنيات شان موافق است و كدام مخـالف اسـت ! ايـن شـنيدن نيسـت ! ديگـران ميشنوند تا بهانه ای برای انكار بيابند ! اين شنيدن نيست ! ديگران ميشنوند تا به گوينده برچسبی بزنند ! اين شنيدن نيست ! يك سـالك ، بايـد هنـر شـنيدن را بـه تمامی بياموزد جز اين باشد، سلوكی در كار نخواهد بود) ! المخاطبات
هو صوفی را گفتند: سر بر آر انظر الی آثار رحمه الله. گفت: آن آثارِ آثار است، گل‌ها و لاله‌ها اندرون است.
و هم از جعفر (صادق) - رضی الله عنه- می‌آید که روزی نشسته بود با موالی خود، و مر ایشان را می‌گفت: بیائیت تا بیعت کنیم که، هر که از ما فردای قیامت رستگاری یابد، در قیامت همه را شفاعت کند. گفتند: یا ابن رسول الله - صلی الله علیه و سلم- تو را به شفاعت ما چه حاجتست که جد تو شفیع همهٔ خلایق است. فرمود: «با این افعال خود شرم دارم که به قیامت در روی جد خود - صلی الله علیه و سلم- نگرم»، و این جمله رؤیتِ عیوب نفس است؛ و این صفت از اوصاف کمال است. و جمله متمکنان در حضرت خداوند -تبارک و تعالی و تقدس و تعظم- برین بوده‌اند از انبیاء -صلوات الله و سلامه عليهم اجمعين- و رسل و اولیاء -رضى الله عنهم اجمعین- که رسول -صلی الله علیه و سلم- فرمود: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً بصّرهُ بعيُوبِ نَفْسِهِ». و هر که از روی تواضع و عبودیت سر فرود آرد، خداوند تعالی ذکر وی در دو جهان بر آرد. 📗 فصل الخطاب لوصل الاحباب تصنیفِ قطب العارفین حضرت خواجه محمّد پارسا - قدس الله سرّه العزیز- @salvatia
🍃اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَی سَیِّدنَا مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِهِ وَ سَلِّم🍃 ای دل چون محبّت محمّد داری می‌دان که سعادتِ مؤبّد داری از آتش دوزخت گذشتن چه عجب چون مهر محمّدی تو در دل داری @salvatia
هو حکایات مکتوبات مولانا ذره‌ای عمل خیر در راه دین ضایع نگردد. شخصی را گرگ فرزندش ربوده بود و در آن آشوب درویشی آمد، نان خواست. نانِ گرم از تنور برآورد، در آن سالِ قحط به درویش داد و آنگه به سوی کوه روی نهاد که از فرزندش از خوردنِ گرگ استخوانی مانده باشد، آن را جایی دفن کند و گوری سازد و نوحه‌گاهی کند. چون پیشتر آمد، دید فرزندِ خود را که از کوه فرود می‌آمد به سلامت، نعره‌ای زد و بیهوش شد. فرزند پای پدر را مغمّزی۱ می‌کرد. چون به هوش آمد، احوال می‌پرسید. گفت: گرگ مرا بر سر راه آورد و بنهاد به سلامت و گفت: لقمةٌ بلقمةٍ و بازگشت. و یقین است که هیچ ذرّه‌ای خیر در راهِ دین ضایع نیست. خنک آن کس که از این درگاه ناامید نشود. ۱- مشت و مال ۲- لقمه‌ای در مقابل آن لقمه
هو 💠"عتاب" با دوستان کنند، با بیگانه عتاب نکنند پس مادام که در خود دردی و پشیمانی‌ای می‌بینی " دلیل عنایت و دوستی حق است".... 💠فیه ما فیه
هو روزی مگفت الله الله الله بسی بر زبان همی رفت جوانی سوخته دل گفت چرا لااله الا الله نگویی ؟ شبلی آهی بزد و گفت از آن میترسم که چون گویم لا به الله نرسیده نفسم بریده شود و در وحشت فرو شوم این سخن در ان جوان کار کرد بلرزید و جان بداد و اولیای جوان بیامدند و شبلی را به دارالخلافة بردن و شبلی در غلبات وجد خویش چون مستی همی رفت پس به خون بر او دعوی کردن . خلیفه گفت ای شبلی تو چی مگویی .؟ گفت یا امیرالمومنین جانی بود از شعله آتش عشق در انتظار لقاء جلال حق ، پاک سوخته و از همه علایق بریده ، از صفات و آفات نفس  فانی گشته ، طاقتش طاق اماده ، صبرش گم شده ، متقاضیان حضرت در سینه و باطنش متواتر شده ، برقی از جمال مشاهده این حدیث بر نقطهء جان او جست . جان او مرغوار از قفس قالب بیرون پرید شبلی را ازین چی جرم و گناه ...؟ خلیفه گفت شبلی را زودتر به خانه اش باز فرستید که صفتی  و حالتی از گفت او بر دلم ظاهر گشت که بیم آنست که ازین بارگاه در افتم .. 📚 ــ تذکرة الالیاء @salvatia
هو بر دلت زنگـــــار بر زنگـــارها جمع شد تا کور شد ز اسرارها