eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
727 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی به دلبری نظری کرد چشم من زان یک نظر مرا دو جهان از نظر فتاد
هو به هوش بودم ازاول که دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه صبرماند ونه هوشم
هو دوستان عیب‌کنندم که چرا دل به‌تو دادم باید اول به‌تو گفتن که‌چنین‌خوب چرایی
هو هر کو به همه عمرش سودای گلی بودست داند که چرا بلبل دیوانه همی‌باشد
هو گویند تمنایی از دوست بگو سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی
هو دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلست
هو دمی با دوست در خلوت به از صدسال در عشرت من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم
هو هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم من رمیده‌دل آن به که در سماع نیایم که گر به پای درآیم به در برند به دوشم بیا به صلح من امروز در کنار من امشب که دیده خواب نکرده‌ست از انتظار تو دوشم مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم به زخم‌خورده حکایت کنم ز دست جراحت که تندرست، ملامت کند چو من بخروشم مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم؟ به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم  
هو فدای جان تو گر من فدا شوم چه شود