eitaa logo
کانال تبلیغی حجت الاسلام حبیبی
260 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 حدیثی که باید آن را با طلا نوشت! ... قَالَ اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبیلِ اللّهِ. ثَمَّ قالَ اَبُو عَبدِاللّهِ علیه السّلام: یَجِبُ اَنْ یُکْتَبَ هذا الْحَدیثُ بِالذَّهَبِ. امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند : نَفَس کسى که بخاطر مظلومیّت ما اندوهگین شود ، تسبیح است و اندوهش براى ما ، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست ، سپس امام صادق علیه السلام افزودند : این حدیث را باید با طلا نوشت! 📚امالى شیخ مفید، ص 33
🟢 ✅حاجات خود را با چه کسانی در میان بگذاریم؟ 🔸مردی از انصار نزد امام حسین علیه السّلام آمد و می خواست حضرت مشکل مالی او را حل نماید. حضرت فرمود: ای برادر انصاری! آبرویت را با درخواست حضوری [از تباه شدن ] نگهدار و درخواست خود را به صورت کتبی عرضه کن و من نیز طوری عمل خواهم کرد که تو را شاد سازد ان شاء اللَّه. آن مرد به حضرت چنین نوشت: ای ابا عبد الله! فلانی از من پانصد سکه طلا طلبکار است و برای دریافت آن پافشاری می نماید، لطفا با او گفتگو فرمایید تا فراهم شدن پرداخت آن به من مهلت بدهد. چون امام حسین علیه السّلام این نامه ملاحظه فرمود، به منزل خود تشریف برد و کیسه ای که در آن هزار سکه طلا بود آورد و به او داد و سپس فرمود: پانصد سکه آن را به قرضت بده و پانصد سکه دیگر را کمک خرج زندگی خود ساز. وَ لاَ تَرْفَعْ حَاجَتَكَ إِلاَّ إِلَى أَحَدِ ثَلاَثَةٍ إِلَى ذِي دِينٍ أَوْ مُرُوَّةٍ أَوْ حَسَبٍ فَأَمَّا ذُو اَلدِّينِ فَيَصُونُ دِينَهُ وَ أَمَّا ذُو اَلْمُرُوَّةِ فَإِنَّهُ يَسْتَحْيِي لِمُرُوَّتِهِ وَ أَمَّا ذُو اَلْحَسَبِ فَيَعْلَمُ أَنَّكَ لَمْ تُكْرِمْ وَجْهَكَ أَنْ تَبْذُلَهُ لَهُ فِي حَاجَتِكَ فَهُوَ يَصُونُ وَجْهَكَ أَنْ يَرُدَّكَ بِغَيْرِ قَضَاءِ حَاجَتِكَ . 🔹و حاجت خود را فقط با این کس در میان بگذار و کمک طلب: «دیندار، جوانمرد و ریشه دار». ▫️امّا دیندار برای حفظ دین خود حاجت تو را برآورده می سازد ▫️و جوانمرد از مردانگی خود شرم می کند ▫️و ریشه دار می داند که تو با این رو انداختن به او از آبرویت مایه گذاشتی، لذا با برآوردن نیازت آبروی تو را حفظ می کند. 📚 تحف العقول عن آل الرسول صلی ال، ج 2، ص 247
⁣اَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللَّهُ الشِّفاءَ في تُرْبَتِهِ... سلام بر كسى كه خداوند شفا را در خاك قبرش قرار داد... :
محرم است خوش بحال کسانی که هم زنجیر میزنند !! و هم  زنجیری از پای گرفتاری باز میکنند .. هم سینه میزنند !! و هم سینه ی دردمندی را  از غم و آه نجات میدهند .. هم اشک میریزند !! و هم اشک از چهره ی انسانی پاک میکنند .. هم سفره می اندازند !! هم نان از سفره کسی نمیبرند .. آنوقت با افتخار میگویند :             " " ‎ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موبد زرتشتیان میگه خانواده زرتشتی در طول محرم و صفر مراسم عروسی و نامزدی نمیگیره! مقایسه کنید با تخریب محرم توسط سلبریتی ها در فضای مجازی @BisimchiMedia
؛ ؛ ؛ می‌نشینیم سر کوی اباعبدالله به امید رخ نیکوی اباعبدالله از کریمیِ خودش بوده که ما هم شده‌ایم همه‌ی عمر ثناگوی اباعبدالله صحنِ پیشانی ما بوی حسینیه گرفت از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله اهل معراج نشد هیچ رسولی الا... با توسل به سرِ موی اباعبدالله نزد پیغمبر ما خوب‌تر از هر عملی‌ست زدنِ بوسه به بازوی اباعبدالله دستگیر است اگر از همه‌ی خلق حسین بوده چون فاطمه الگوی اباعبدالله رحمت واسعه‌اش، جلوه و یاد حسن است رفته بر خوی حسن، خوی اباعبدالله نیست انصاف، نگوییم از ایمانِ رباب ذوبِ مولا شده بانوی اباعبدالله فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت هر که رفته قدمی سوی اباعبدالله مُحرمِ کعبه‌ی بی دلبر زینب نشویم قبله‌ی ماست فقط روی اباعبدالله ** زودتر خورد زمین، خواهر مظلوم حسین دید تا، خم شده زانوی اباعبدالله دست بر پهلوی خود بُرد عقیله، ناگاه... نیزه‌ای خورد به پهلوی اباعبدالله آسمانِ رُخش از لطمه غروبین شده بود سنگ چون خورد به ابروی اباعبدالله آتش از بام سرش ریخت، سرِ مویش سوخت دید تا سوخته گیسوی اباعبدالله ✍
🚩 مرثیۀ زیبای مرحوم استاد شهریار در مصیبت حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر خداحافظ خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقۀ خالیت بگریند اخترانِ شب به لالای رباب، اصغر کبوتر گو به زنهای مدینه با پَرِ خونین خبر کن آنچه بو بردند از وایِ غُراب، اصغر تو با رنگِ پریده، غرقِ خون، دنیا به من تاریک کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب، اصغر؟ برو سیراب شو از جامِ جدّت ساقی کوثر که دنیا و سَرِ آبش ندیدی جز سراب، اصغر گلوی تشنۀ بشکافته، بنمای با زهرا بگو کز زهرِ پیکانها، به ما دادند آب، اصغر! الا ای غنچۀ نشکفته پژمرده، بهارت کو؟ چه در رفتن به تاراجِ خزان کردی شتاب، اصغر؟ برو همراهِ اکبر، من هم از دنبال می‌آیم به درگاهِ خدا خواهیم شد از خون خضاب، اصغر خراب از قتلِ ما شد خانۀ دینِ مسلمانان که بعد از خانۀ دین، هم جهان بادا خراب، اصغر عمو، سقّای عاشورا خجالت دارد از رویَت که بی‌دست از سرِ زین شد نگون پا در رکاب، اصغر به چشمِ شیعیانت، اشکِ حسرت، یادگارِ توست بلی، در شیشه مانَد یادگار از گُل گلاب، اصغر الا ای لالۀ خونین، چه داغی آتشین داری جگرها می‌کنی تا دامنِ محشر کباب، اصغر تو آن ذبح عظیمَستی که قرآن شد بدو ناطق الا ای طلعتت، تأویلِ آیاتِ کتاب، اصغر خدا چون پرسد از حقِّ رسول و آل، در محشر نمی‌دانم چه خواهد داد این امّت جواب، اصغر زیارت خواهد و فیضِ شفاعت «شهریار» از تو دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب، اصغر. 📚 اشعار شهریار در مدح معصومین علیهم‌السلام، ص۶۷ علیه‌السلام
🚩 مرثیۀ زیبای مرحوم استاد شهریار در مصیبت حضرت علی‌اصغر علیه‌السلام گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر خداحافظ خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقۀ خالیت بگریند اخترانِ شب به لالای رباب، اصغر کبوتر گو به زنهای مدینه با پَرِ خونین خبر کن آنچه بو بردند از وایِ غُراب، اصغر تو با رنگِ پریده، غرقِ خون، دنیا به من تاریک کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب، اصغر؟ برو سیراب شو از جامِ جدّت ساقی کوثر که دنیا و سَرِ آبش ندیدی جز سراب، اصغر گلوی تشنۀ بشکافته، بنمای با زهرا بگو کز زهرِ پیکانها، به ما دادند آب، اصغر! الا ای غنچۀ نشکفته پژمرده، بهارت کو؟ چه در رفتن به تاراجِ خزان کردی شتاب، اصغر؟ برو همراهِ اکبر، من هم از دنبال می‌آیم به درگاهِ خدا خواهیم شد از خون خضاب، اصغر خراب از قتلِ ما شد خانۀ دینِ مسلمانان که بعد از خانۀ دین، هم جهان بادا خراب، اصغر عمو، سقّای عاشورا خجالت دارد از رویَت که بی‌دست از سرِ زین شد نگون پا در رکاب، اصغر به چشمِ شیعیانت، اشکِ حسرت، یادگارِ توست بلی، در شیشه مانَد یادگار از گُل گلاب، اصغر الا ای لالۀ خونین، چه داغی آتشین داری جگرها می‌کنی تا دامنِ محشر کباب، اصغر تو آن ذبح عظیمَستی که قرآن شد بدو ناطق الا ای طلعتت، تأویلِ آیاتِ کتاب، اصغر خدا چون پرسد از حقِّ رسول و آل، در محشر نمی‌دانم چه خواهد داد این امّت جواب، اصغر زیارت خواهد و فیضِ شفاعت «شهریار» از تو دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب، اصغر. 📚 اشعار شهریار در مدح معصومین علیهم‌السلام، ص۶۷
رفیق، جاده‌ی زندگی 🌼هرگز مستقیم و صاف نیست... 🌸بالا و پایین های و روزهای خوب و روزهای بد بسیار دارد. 🌸اگر یک بالایی و سختی داشته باشد و فکر کنیم که چه روز بدی است؟ 🌸مطمئن باشیم که پایینی و راحتی و روز خوب هم دارد. 🌼پس از بالا و پایینهای زندگی و پیچ و خم جاده ی زندگی، باید عبور کرد ✅ تا به سلامت به مقصد رسید...
در فاجعه ی این دشت ، این دشت عطش آلود بر پیکر شه زاده، تا شاه نظر بِنمود خم شد زِ سر دوشش برداشت عبا فرمود ای وای که تابوتت عمری سر دوشم بود💔