📚 #حکایتیبسیارزیباوخواندنی
تعجب عزرائیل !
سلیمان (ع) روزی نشسته بود و ندیمی با وی ، ملک الموت ( عزرائیل ) در آمد و تیز در روی آن ندیم می نگریست ،
پس چون عزرائیل بیرون شد ، آن ندیم از سلیمان پرسید که این چه کسی بود که چنین تیز در من می نگریست ؟
سلیمان گفت : " ملک الموت بود "
ندیم ترسید ، از سلیمان خواست که به باد فرمان دهد تا وی را به سرزمین هندوستان برد تا شاید از اجل گریخته باشد ،
سلیمان باد را فرمان داد تا ندیم را به هندوستان برد ،
پس در همان ساعت ملک الموت باز آمد ، سلیمان از وی پرسید که آن تیز نگریستن تو در آن ندیم ما ، برای چه بود ؟
عزرائیل گفت : " عجبم آمد ، مرا فرموده بودند تا جان وی را همین ساعت در زمین هندوستان قبض کنم ، در حالی که مسافت بسیار دیدم ،
میان این مرد و آن سرزمین ، پس تعجب کردم ! "
" بخشی از کتاب حکایت پارسایان ، مولف رضا بابائی "
#حفظ_کتب_و_منابع_شیعی_با_سختی_و_دشواری_فراوان
👈🏼👈🏼 مرحوم آیتالله العظمی #سید_شهاب_الدین_مرعشی_نجفی در يكي از خاطرههاي خود چنين نوشتهاند:
🍃 «آن وقتها من در مدرسه قوام كه در محله مشراق نجف اشرف واقع است، حجرهاي داشتم.
يك روز از مدرسه، به قصد بازار، كه جنب صحن علوي بود، حركت كردم. در ابتداي بازار ناگهان چشمم به زني تخممرغفروش افتاد كه در كنار ديوار نشسته بود و از زير چادر وي گوشه كتابي پيدا بود.
حس كنجكاوي من تحريك شد، به طوري كه مدتي خيره به كتاب نگاه كردم.
🍃 طاقت نياوردم، پرسيدم اين چيست؟
گفت: كتاب، و فروشي است. كتاب را گرفتم و با حيرت متوجه شدم كه نسخهاي ناياب از كتاب رياضالعلما علامه ميرزا عبدالله افندي است كه احدي آن را در اختيار ندارد.
مثل يعقوبي كه يوسف خود را پيدا كرده باشد، با شور و شعفي وصفناشدني به زن گفتم اين را چند ميفروشي؟
گفت: پنج روپيه [آن زمان در عراق روپيه رواج داشته است] من كه از شوق سرازپا نميشناختم، گفتم: دارايي من صد روپيه است و حاضرم همه آن را بدهم و كتاب را از شما بگيرم. آن زن با خوشحالي پذيرفت. در اين هنگام سروكله كاظم دجيلي، كه دلال خريد كتاب براي انگليسيها بود، پيدا شد.
🍃 او نسخههاي كمياب، نادر و كتابهاي قديمي را به هر طريقي به چنگ ميآورد و توسط حاكم انگليسي نجف اشرف [در زمان تسلط انگلستان بر عراق] كه گويا اسمش و يا عنوانش «ميجر» [سرگرد] بود، به كتابخانه لندن ميفرستاد.
🍃 كاظم دلال كتاب را به زور از دست من گرفت و به آن گفت: من آن را بيشتر ميخرم و مبلغي بالاتر از آنچه من به آن زن گفته بودم، پيشنهاد كرد.
در آن لحظه من اندوهگين رو به سمت حرم شريف اميرالمؤمنين (علیه السلام) كردم و آهسته گفتم: آقاجان من ميخواهم با خريد اين كتاب به شما خدمت كنم، پس راضي نباشيد اين كتاب از دست من خارج شود.
🍃 هنوز كلامم تمام نشده بود كه زن تخممرغفروش، رو كرد به دلال و گفت: اين كتاب را به ايشان فروختهام و به شما نميفروشم. كاظم دجيلي، شكستخورده و عصباني از آنجا دور شد. پس من به آن زن گفتم: بلندشو برويم تا پول كتاب را بدهم.
🍃 زن همراه من به مدرسه آمد، اما در حجره بيشتر از بيست روپيه نداشتم. از اينرو تمام لباسهاي كهنه و قديمي را با ساعتي كه داشتم به فروش رساندم تا پول كتاب فراهم شد و به آن زن دادم و او رفت. اما طولي نكشيد كه كاظم دلال، همراه چند شرطه پليس به مدرسه حمله كردند و مرا دستگير نموده و پيش حاكم انگليسي (ميجر) بردند. او نخست مرا به سرقت كتاب متهم كرد و بسيار عربده كشيد، و بعد چون نتيجه نگرفت به زبان انگليسي شروع به فحاشي و تهديد كرد. از اين كار هم نتيجه نگرفت. دستور داد مرا زنداني كنند. آن شب در زندان مدام با خدا رازونيازي كردم كه كتاب در مخفيگاهش محفوظ بماند.
🍃 روز بعد مرجع بزرگ آن وقت، آيتالله #میرزا_فتح_الله_نمازی_اصفهانی، معروف به #شیخ_الشريعه، فرزند مرحوم آخوند خراساني را به نام ميرزا مهدي، با جماعتي براي آزادي من به نزد حاكم شهر فرستاد. بالاخره نتيجه اين شد كه من از زندان آزاد شوم با اين شرط كه در مدت يك ماه كتاب را به حاكم انگليسي تسليم كنم.
🍃 پس از آزادي به سرعت به مدرسه رفتم و همه دوستان طلبهام را جمع كردم و گفتم: بايد كار مهمي انجام بدهيم كه خدمت به اسلام و شريعت است! طلاب گفتند: چه كاري؟ و من گفتم: نسخهبرداري و استنساخ از روي اين كتاب، و فوراً دست به كار شديم و قبل از مهلت مقرر چند نسخه از روي آن استنساخ گرديد و من اصل نسخه رياض را برداشتم و به منزل شيخالشريعه رفتم و گفتم: شما امروز مرجع مسلمين هستيد و اين هم كتابي است كه مثل و نمونهاش در جهان اسلام پيدا نميشود و حالا يك نفر انگليسي ميخواهد آن را تصاحب كند.
🍃 شيخالشريعه چون كتاب را ديد، چند بار به احترام كتاب از جاي خود بلند شد و نشست و گفت:
الله اكبر، لاالهالاالله. بعد كتاب را از من گرفت و تا پايان مهلت مقرر نزد خود نگهداشت.
جالب است كه پيش از پايان مهلت مقرر حاكم وقت انگليسي به دست عدهاي از مردم نجف به قتل رسيد و كتاب نزد شيخالشريعه اصفهاني باقي ماند و پس از رحلت ايشان ديگر نميدانم آن كتاب چه شد و به دست چه كسي افتاد. اما از روي آن نسخه كتاب، تعداد دوازده نسخه ديگر تهيه شد كه يك نسخه نزد آيتالله #سید_حسن_صدر و ديگري نزد آيتالله #علامه_سید_عبدالحسین_شرف_الدین_عاملی باقي ماند.
🍃 و نسخهاي هم كه اينجانب استنساخ كرده بودم، اكنون در كتابخانه موجود است و از روي همين نسخه، چاپ كنوني رياضالعلمأ انجام گرفته است. تاريخ اين واقعه به سالهاي ۱۳۴۰ ـ ۱۳۴۱ قمري بازميگردد».
✨﷽✨
🌟شش راه آسان برای بدست آوردن ثواب بعد از مرگ:
1- به شخصی یک قرآن هدیه کن؛
هرگاه تلاوت کرد ثوابش به تو می رسد.
2- به یک بیمارستان یا درمانگاه یک ویلچر هدیه کن.
هر مریضی استفاده کرد ثوابش به تو می رسد.
3- در تعمیر مسجد شرکت کن.
4- در جای پر ازدحام، آب سردکن بگذار.
هرکس آب بنوشد ثوابش به تو می رسد.
5- یک درخت یا نهال بکار؛
هر انسان یا حیوان استفاده کند ثوابش به تو میرسد.
6- از همه آسان تر،
مطالب خوب را به اشتراک بگذار، هرکس عمل کرد ثوابش به تو می رسد
✅ کانال استاد دانشمند
🌀🍂🍃🇮🇷🍃🍂🌀
خوشبینی نسبت به آینده بشریت و تکامل واقعی زندگی بشریت و به بنبست نرسیدن آن را (فقط) ما داریم و مکتبهای دیگر از نظر توجیه تکامل بشریت در آینده به بنبست رسیدهاند. جز دین هیچ عامل دیگری نیست که این قسمت اعظم تکامل بشریت، یعنی تکامل بشریت در ماهیت انسانی خودش را تامین کند.
- نبرد حق و باطل، شهید مرتضی مطهری (ره)، ص 76
🌀🍂🍃🇮🇷🍃🍂🌀
وَالْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ
فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْر
فرصت به مانند ابر گذرا مىگذرد
پس فرصتهاى نیک را غنیمت دانید ..
• مولا علی(؏) •
نهج البلاغه، حکمت ۲٠
💢 سه گرفتاری در خانه ای ڪه قرآن خوانده نشود
👈حضرت امام صادق عليه السلام فـرمود:
خـانه اى ڪه در آن قـرآن خـوانده نـمى شود و از خدا ياد نمى گردد،
💥سه گرفتاری در آن خانه بوجود می آید:
1️⃣ برڪتش ڪم شده،(دائم مشکل مالی دارند.)
2️⃣ فرشتگان آن را ترك مىڪنند(رحمت و فیض خاص خداوند به آن خانه نازل نمی شود.)
3️⃣ شـياطين در آن حضور مىيابند.
(نزاع و جـدال در آن خـانه زیاد است.)
📚كافى، ج2، ص۴۹۹
کریمی حمید رضا:
#نماز_شب
💐 غنی شدن در روز قیامت با نماز شب
⭐️ جابربن عبداللّه می گوید:
📌پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
💠 مادر حضرت سلیمان به او گفت:
💠 ای پسرم! بپرهیز از زیاد خوابیدن در شب، زیرا خواب زیاد در شب، انسان را در روز قیامت فقیر می کند.
💠 چون در شب، مخصوصا در دل شب که مردم در خواب هستند، خرمن برکات و خیرات را پهن می کنند، کسی که در خواب باشد دستش از این برکاتْ تهی خواهد بود و در روز قیامت چیزی نخواهد داشت و فقیر خواهد بود.
📚 امالی صدوق، ص۱۴۰
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸اگر گفتی «حوصلۀ نهیازمنکر و سر و کلهزدنبا مردم را ندارم»، حالات معنویات هم گرفته میشود!🔸
🌴 درختی را که شما شاخه و تنهاش را قطع کنید و فقط ریشهاش را باقی بگذارید، ریشهاش هم بعداً #میپوسد.
🌴 ریشۀ انسان، #درونگرایی او است و شاخۀ انسان، #برونگرایی او. برای حیات معنوی انسان، هم درون گرایی لازم است و هم برون گرایی. هم #مناجات و نجوا و اخلاصی که هیچ کس خبردار نشود لازم است، و هم بر سر راه خدا، دعوا کردن که همه هم ممکن است به او #تهمت بزنند که این میخواهد #تظاهر_به_غیرت [دینی] بکند، میخواهد تظاهر به دینداری بکند، میخواهد تظاهر به خوبی و پاکی بکند.
🌴 اگر کسی مناجات با خدا را داشت، حال عبادیِ خوبی داشت، حضور قلب خوبی داشت، اما توی میدان امر به معروف و نهی از منکر نیامد و گفت #سر_و_کله_زدن با مردم برای من سخت است، نمیخواهم با مردم سرشاخ بشوم. نمیخواهم با مردم درگیر بشوم؛ این فرد بعد از مدتی همان مناجاتش را هم از دست میدهد، آن حالش را هم از دست میدهد.
@haerishirazi