eitaa logo
کانال تبلیغی حجت الاسلام حبیبی
260 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.1هزار ویدیو
30 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام حسین علیه‌السلام نه برای شهادت و نه برای رسیدن به قدرت جنگید! .
6.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞ازیک زائرعراقی می‌پرسند چرا پیراهنت وصله زده شده ...😭 🏴🏴🏴🏴 @nedayevahy
شهيد منتظر مرگ نمی‌ماند، اين اوست که مرگ را برمی گزيند. شهيد پيش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بيايد، به اختيار خويش میمیرد و لذت زيستن را نيز هم او مي يابد نه آن کس که دغدغه مرگ حتی آنی به خود او وانمی‌گذاردش و خود را به ريسمان پوسيده غفلت می‌آميزد .. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴قالَ مولاناالإمامُ جعفر بن محمد الصّـادقُ عليهما السلام: 🏴مَنْ تَرَكَ زيارَتَهُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلى ذلِكَ 🏴قَدْ عَقَّ رَسُولَ اللّهِ صلي الله عليه و آله وَ عَقَّنا. 🏴🏴مولانا حضرت امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: 🏴كسى كه زيارت امام حسين عليه السلام را ترك كند، در حالى كه قدرت بر اين زيارت دارد 🏴نسبت به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و ما اهل بيت(علیهم‌ السلام) عاق شده است. سفينة البحار، ج 1، ص 564. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴🏴عن مولاناالإمامِ الصادق عليه السلام: 🏴مَن لَم يَأتِ قَبرَ الحُسينِ عليه السلام حتّى يَمُوتَ 🏴كانَ مُنتَقَصَ الدِّينِ ، مُنتَقَصَ الإيمانِ ، 🏴و إن اُدخِلَ الجَنَّةَ كانَ دُونَ المؤمنينَ في الجَنَّةِ . 🏴🏴مولانا حضرت امام جعفر صادق عليه السلام: 🏴هر كه تا زنده است به زيارت قبر حسين عليه السلام نرود ، دين و ايمانش ناقص باشد 🏴و اگر به بهشت هم برود، مقامش در آن جا از همه مؤمنان پايين تر باشد . بحار الأنوار: 101/4/14. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
30.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به آذری زبانهای گروه، بقدری صحنه ها زیباست، حتی فارس هم باشی ،با دیدن این مناظر و مداحی روی کلیپ حال خوبی پیدا میکنی، 🌹🦚🦚🦚🦚🦚🌹
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 گزارشی پخش شد از دختر ایرانی که گفته بود گشواره ام را فروختم تا به این سفر بیایم، حالا ده ها عراقی پیدا شده میگویند: ما میخواهیم گوشواره ای به ایشان تقدیم کنیم، او را به ما معرفی کنید... 💥لازم به ذکر است این دخترخانم از شهرستان تربت حیدریه ازیک خانواده مذهبی،متدین، وانقلابی وعضو هیات بیت الحسین می باشد 🇮🇷@media_fetneh | 🇮🇷@media_fetneh |
پاراگراف جالب مقاله امروز افسر سابق سیا در مجله آمریکایی فارین افیرز: خامنه‌ای توانسته است بقای انقلاب را در برابر دشمن اصلی آن یعنی ایالات متحده تضمین کند. او خاورمیانه را به منطقه‌ای تبدیل کرده که ایران، پس از ۴۴ سال تلاش، قدرت مسلط آن است. 🏴 @Roshangari_ir روبیکا: Rubika.ir/roshangari_ir
11.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 داستان جالب شاعر شعر معروف «مکن ای صبح طلوع» ‌‌‌ 🖤 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ☑️ ‌‌کانال بهترین ها @Hoseiniyeh_moalla
✅ حکایتی شنیدنی مرحوم ميرزا علي محدث زاده، فرزند حاج شيخ عباس قمي كه از وعاظ و خطباي مشهور تهران بود، مي فرمود: زماني من به بيماري و ناراحتي حنجره و گرفتگي صدا مبتلا شده بودم، تا جايي كه منبر رفتن و سخنراني كردن برايم ممكن نبود. مسلما هر مريضي در چنين موقعيتي به فكر معالجه مي افتد. من نيز با در نظر گرفتن طبيبي متخصص و با تجربه، به او مراجعه كردم و پس از معاينه معلوم شد كه بيماري آنقدر شديد است كه بعضي از تارهاي صوتي از كار افتاده و فلج شده است و اگر لاعلاج نباشد لااقل صعب العلاج است. طبيب معالج در ضمن نوشتن نسخه، دستور استراحت دادند كه تا چند ماه از منبر رفتن خودداري كنم و حتي با كسي حرف نزم و اگر چيزي بخواهم و يا مطلبي را از زن و بچه ام انتظار داشته باشم، آنها را بنويسم. تا در نتيجه ي استراحت مداوم و استعمال دارو، شايد سلامتي از دست رفته مجددا به من برگردد. البته صبر در مقابل چنين بيماري و حرف نزدن با مردم حتي با زن و بچه، خيلي سخت و طاقت فرساست، زيرا انسان از همه بيشتر احتياج به گفت و شنود دارد، چطور مي شود تا چند ماه هيچ نگويم و حرفي نزنم و پيوسته در استراحت باشم؟ در حالي كه معلوم نيست نتيجه آن چه باشد! بر همه روشن است كه با پيش آمد چنين بيماري خطرناكي چه حال اضطراري به بيمار دست مي دهد. اين اضطرار و ناراحتي شديد، آدمي را به ياد يك قدرت فوق العاده مي اندازد. اين حالت پريشاني باعث مي شود كه اميد انسان، از تمام چاره هاي بشري قطع شود و به ياد مقربان درگاه الهي افتد تا بوسيله ي آنها به درگاه خداوند متعال، عرض حاجت كند و از درياي بي پايان لطف خداوند بهره اي بگيرد. من هم با چنين پيش آمدي، جز توسل به ذيل عنايت حضرت امام الحسين عليه السلام چاره اي نداشتم. روزي بعد از نماز ظهر و عصر حال توسل به دست آمد و خيلي اشك ريختم و سالار شهيدان حضرت سيد الشهداء عليه السلام را مخاطب قرار دادم و گفتم: يابن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، صبر در مقابل چنين بيماري براي من طاقت فرسا است! علاوه بر آن، من اهل منبر هستم و مردم از من انتظار دارند من از اول عمر تا به حال علي الدوام منبر مي رفتم و از نوكران شما اهل بيت هستم. ولي حالا چه شده است كه يكباره بايد از اين پست حساس، بر اثر بيماي بركنار باشم؟ به علاوه ماه مبارك رمضان نيز نزديك است دعوت ها را چه كنم؟ آقا عنايتي بفرما، تا خدا شفايم دهد! به دنبال اين توسل، طبق معمول هر روز، خوابيدم. در عالم خواب خودم را در اطاق بزرگي كه نيمي از اطاق منور و روشن بود و قسمت ديگر اطاق، كمي تاريك بود؛ ديدم. در آن قسمتي كه روشن بود، حضرت سيدالشهداء اباعبدالله الحسين عليه السلام را ديدم كه نشسته اند. خيلي خوشحال و خوشوقت شدم و همان توسلي را كه در حال بيداري داشتم، در حال رؤيا نيز پيدا كردم و به ايشان عرض حاجت نمودم! مخصوصا اصرار داشتم كه ماه مبارك نزديك است و در مساجد متعددي دعوت شده ام، ولي با اين حنجره ي از كار افتاده چطور مي توانم منبر روم و سخنراني نمايم؟ و حال آنكه دكتر مرا منع كرده است كه حتي با بچه هاي خودم نيز حرفي نزنم! چون خيلي الحاح و تضرع و زاري داشتم، حضرت عليه السلام اشاره به من كردند و فرمودند: به آن آقا سيد كه دم در نشسته، بگو چند جمله از مصيبت دخترم (حضرت رقيه عليهاالسلام) بخواند و شما كمي اشك بريزيد، انشاءالله تعالي خوب مي شوي! من به در اطاق نگاه كردم، ديدم شوهر خواهرم «آقا مصطفي طباطبائي قمي» كه از علماء و خطباء و از ائمه ي جماعت تهران است، نشسته است. فرمان حضرت امام حسين عليه السلام را به او رساندم، ولي ايشان مي خواست از ذكر مصيبت خودداري كند! حضرت سيدالشهداء عليه السلام فرمودند: «بخوان روضه ي دخترم را» ايشان مشغول ذكر مصيبت حضرت رقيه عليهاالسلام شد و من هم گريه مي كردم و اشك مي ريختم. اما متأسفانه بچه ها مرا از خواب بيدار كردند و من با ناراحتي از خواب بيدار شدم و متأسف و متأثر بودم كه چرا از آن مجلس پر فيض محروم ماندم؟ ولي دوباره ديدن آن منظره عالي امكان نداشت! همان روز يا روز بعد، به همان پزشك متخصص مراجعه نمودم. خوشبختانه پس از معالجه، معلوم شد كه اصلا اثري از ناراحتي و بيماري قبلي نيست! پزشك كه در تعجب بود از من پرسيد: شما چه خورديد كه به اين زودي و سرعت نتيجه گرفتيد؟ من چگونگي توسل و خواب خودم را بيان كردم. دكتر قلم در دست داشت و سرپا ايستاده بود، ولي بعد از شنيدن داستان توسلم، بي اختيار قلم از دستش بر زمين افتاد و با يك حالت معنوي كه بر اثر شنيدن نام مولي الكونين، امام حسين عليه السلام به او دست داده بود؛ پشت ميز طبابت نشست و قطره قطره ي اشك بر رخسارش ريخت. او گريه كرد و سپس گفت: آقا، اين ناراحتي شما جز توسل و عنايات و امداد غيبي، چاره و علاج ديگري نداشت. 📚کرامات الحسينيه ج2، ص88