فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸الهی!
💗فطرمان را فاطر،
🌸ایمانمان را فاخر
💗و روحمان را طاهر بفرما ...
🌸تطهیر در چشمه
💗زلال رمضان
🌸برکیمیاى وجود شما مبارک
💐عید سعید فطر مبارک 💐
#عید_فطر
"سلام علیکم و رحمه الله...؛"
"واعدوا لهم مااستطعتم من قوه"
"اگر سپاه نبود ؛ کشور هم نبود."
امامخمینی"ره"
دوم اردیبهشت ؛ سالروز تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ بر پاسداران غیور و مقتدر و بر پیشکسوتان جهاد و شهادت و بسیجیان عاشق و شیدایی اهل بیت علیه السلام مبارک باد.
یاد کنیم از امام خمینی"ره" و شهداء مظلوم پاسدار و بسیجی که این روزهای خوش و با امنیت و صلابت را ؛ مدیون و مرهون آنهائیم.
"الا آن حزب الله هم الغالبون"
🍃🌺🌸🌹💐🌹🌸🌺🍃
"سلام علیکم و رحمه الله و برکاته"
" یا رب العالمین "
خجسته عید سعید و فرخنده فطر ؛ بر شما و عزیزانتون مبارک باد. طاعات و عبادات و روزه هاتون مقبول و ماجور و دعاها و خواسته هاتون ثبت و ضبط و مقرر و محقق باشد...؛
الهی مزدتان لبخند و رضایت خدا و امضاء و تائید اهل بیت علیهم السلام باشد و همواره موفق و موید و سربلند باشید و از هر آفت و گزند و رنج و تعب و نگرانی و تکدرخاطر و حسود و خبیث و بدگو و حادثه و سانحه و شری محفوظ باشید.
الهی شما باشید و خدا و بس.
الهی عاقبت بخیر و سربلند باشید.
🍃🌺🌼 آن شاءالله🌼🌺🍃
🌀سبک زندگی شهدا
🌱همیشه به من میگفت که او را از زیر قرآن رد کنم. تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر قرآن رد کنم. وقتی تربت امام حسین علیه السلام را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی مصطفی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی مصطفی که داخل قبر بود دادم.
گفتم که این قرآن را روی صورت مصطفی بگذارند و بردارند. به محض اینکه قرآن را روی صورت مصطفی گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم مصطفی بسته شد.
🌱همانجا گفتم: میخواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که شهدا زنده هستند؟ همه اینها را میدانم. من با تو زندگی میکنم مصطفی.
شهیدمصطفی صدر زاده🌹
✍راوی همسر شهید
@honar_dehaghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آقای مهدی رسولی روا بود روز عیدی با دل ما چنین کنی؟!😔
✍حسین صارمی
🍃🌺🌸داستان شب🌸🌺🍃
السلام علیک یا ضامن آهو ؛ یا علی ابن موسی الرضا"ع"
سلام و تحیت ویژه...؛
خجسته و مبارک باد عید سعید فطر ؛ عید قبولی و پذیرش طاعات و عبادات و گرفتنکارنامه قبولی ...؛
الهی اسمتان در لیست مقبولین و ماجورین با سه امضاء ناب و طلایی امام علی "ع" و امام رضا"ع" و امام زمان"عج" بدرخشد ..؛
الهی آمین
.........................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۲/۰۲
" آهوى پناهنده...!!!! "
حتما" شما با لقب یا ضامن آهو ؛ امام رئوف و مهربانمان؛ امام رضا"ع" را صدا میزنید...😭😭😭
در تاریخ نقل شده است:
پسر سلطان سنجر (پادشاه ايران ) يا پسر يكى از وزيرانش به تب شديد مبتلا شد.
پزشكان نظر دادند كه بايد به تفريح رفته ، خود را به شكار مشغول نمايد.
از آن وقت كارش اين بود كه هر روز با بعضى از نوكران و خدمتكارانش به گردش و شكار برود.
در يكى از روزهایی که با بعضى از نوكران و خدمتكارانش به گردش و شكار رفته بود ؛ آهويى از مقابلش گذشت.
او با اسب آهو را به سرعت دنبال مى كرد. حيوان بیچاره از ترس فرار و بچه هایش را رها تا سمت و شوی شکارچی را از آنها دور کند و به خود متوجه سازد
در این فرار به سوی بارگاه حضرت امام رضا عليه السلام پناه برد.
شاهزاده نيز خود را به آن پناهگاه با عظمت امام عليه السلام رسانيدو دستور داد تا آهو را شكار كنند.
ولى سپاهيانش جراءت نكردند به اين كار اقدام نمايند و از اين پيشامد سخت در تعجب بودند.
شاهزاده که وضع را اینچنین دید؛ سپس به نوكران و خدمتكاران دستور داد از اسب پياده شوند.
خودش نيز پياده شد. با پاى برهنه و با كمال ادب به سوى مرقد شريف امام عليه السلام قدم برداشت و خود را روى قبر حضرت انداخت و با ناله و گريه رو به درگاه خداوند نموده و شفاى مريضى خويش را از امام عليه السلام خواست و همان لحظه دعايش مستجاب شد و شفا يافت .
همه اطرافيان خوشحال شدند و اين مژده را به سلطان رساندند كه فرزندش به بركت امام رضا عليه السلام شفا يافت.
شاهزاده در كنار قبر امام عليه السلام بماند و برنگشت تا بناها و كارگران بيايند بر روى قبر امام بارگاهى بسازند و در آنجا شهرى زيبا شود و يادگارى از او بماند.
پادشاه از شنيدن اين مژده شاد گشت و سجده شكر به جاى آورد. فورا معماران و بناها را فرستاد و روى قبر مبارك آن حضرت گنبد و بارگاهى ساختند و دور حریم حرم دیوار و حرزی ساخت...؛
از آنپس لقب یا ضامن آهو از القاب شریف آن امام همام مشهور گردید و نقل هر مجلس و محفلی شد...😭😭
منقول از داستانهای بحارالانوار.. نوشته محمود ناصری
........................................
بله عزیزانم؛
داستانهای بسیار زیادی از کرامات و معجزات امام رضا عليه السلامنقل شده که صفا بخش روح و جلا بخش روان است.
السلام علیک یا امام رئوف ؛ یا مغیث الشیعه والزوار؛ یا علی ابن موسی الرضا"ع" ادرکنا و استشفعنا و الحقناء بزوار مرقدک الشریف...😭😭😭
شبتون خوش و برقرار باشید.
🍃🌼🌺🌸❤️❤️🌸🌺🌼🍃
#سبک_زندگی
💢 بیماری خطرناک!!
✍️ یکی از بیمارىهاى خطرناک، مرضى بىصداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد، اما مىتواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید.
این بیماری، مرض «عادىشدنِ نعمت» است!
👌 این بیمارى چهار نشانه دارد:
1️⃣ اینکه نعمتهاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس [شکرگزارى] در قبالش نداشته باشى، گویىا این حقى بوده که کسب شده!
2️⃣ این که وارد خانه شوى و همهى اعضاى خانواده در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى!
3️⃣ وارد بازار شوى و خرید کنى و مایحتاج روزانه را تهیه کنی و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگذار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى.
4️⃣ هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى!
🙏 خدایا مراقبم باش اینگونه نشوم! آمین
♥️ همراه ماباشید⇩⇩
💠 ■⇨
┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
✨﷽✨
🌼عاقبت یک لحظه ادب و احترام به امام حسین (علیه السلام)
✍آیت الله اراکی فرمودند: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه ی مولایم حضرت حسین علیه السلام است! گفتم چطور؟
با اشک گفت:آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند حضرت امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمودند: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم! همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
🌹السلام علی الحسین..
📚منبع: کتاب آخرین گفتار
═✧❁🌸❁✧═
@honar_dehaghan
═✧❁🌸❁✧═
🌹اکران فیلم سینمایی غریب
۶ و ۷ اردیبهشت ماه ساعت ۲۰
سینما آزادی دهاقان
جهت تهیه بلیط میتوانید به کانون بسیج هنرمندان و اداره فرهنگ ارشاد اسلامی دهاقان
مراجعه کنید
مجموعه های فرهنگی میتوانند بلیط را با ۵۰ درصد تخفیف تهیه کنند
خانواده ها جهت تهیه بلیط به پایگاههای بسیج محلی و کانون های فرهنگی محله مراجعه نمایند
بلیط برای افراد متفرقه مبلغ ۳۰ هزار تومان
جهت رزرو بلیط با شماره :۵۳۳۳۹۵۹۹ در ساعت اداری تماس بگیرید
#کانون بسیج هنرمندان دهاقان
#اداره ارشاد و فرهنگ اسلامی دهاقان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻فیلم غریب حتما بروید سینما ببینید و شهید محمد بروجردی را بیشتر بشناسید. امروز بیش از پیش به این روحیه نیاز داریم. همان روحیه ای که حاج قاسم داشت همان روحیه ای که امثال حاج حسین یکتا دارد....
📍تاریخی برای لبخند رضایت امام عصر(عج)
🔻از مدتها پیش دوستان و دشمنان منتظر ۲/۲/۲ بودند.
🔻دوستان منتظر لبخند رضایت امام عصر(عج) بودند و #اصحاب_معاویه هم می خواستند محصول میلیاردها دلار عملیاتهای بی رحمانه رسانهای و میدانی را در تکرار مظلومیت فرزند علی در کوچههای غربت درو کنند...
🔻و بالاخره عید فطر تاریخی فرا رسید...
🔻«سید علی» که تکبیر نمازعید را گفت، عظمتی فضای مصلی را فراگرفت که حاصل جان مجروح پیامبر و زخمهای علی و اشکهای فاطمه بود و شعاعی از «لمحمد ذخرا وشرفاو کرامتا و مزیدا»
🔻دوی دوی دو؛ روزی بود لبخند رضایت امام عصر از مردم ایران، در آینه سیمای «سیدعلی» درخشید...مردم کارشان را کامل انجام دادند...
🔻و البته روزی بود که مسئولان #تذکر_محکمی دریافت کردند که ارادههای خود را بیشتر تقویت کنند و #همکاری و همافزایی کنند و اسیر حاشیهسازیها نشوند.
✍حمیدرضا ابراهیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه خدا رو یاری کنیم خداوند هم ما رو یاری خواهد کرد...
چیزی که الان به وضوح میبینیم که جبهه مقاومت اسلامی با نصرت الهی در منطقه جلوی ابرقدرت ها بدون ترس میایسته...🍃
👓عکس بالا: جمعیت نماز عیدفطر پشت سر #بزرگترین_مرجع آن زمان در قم مقدسه (شیخ عبدالکریم حائری)
🔻 عکس پایین: بخشی از جمعیت نماز عیدفطر به امامت رهبرمعظم انقلاب
🔹 جمعیت ایران از آن روز حدود ۸برابر شده است؛
صف مردان به زور به ۹ردیف می رسد! شاید اگر بدون #انقلاب اکنون بود نهایت ۷۲ صف تشکیل میشد!
✅ اکنون نماز جماعت های #عادی در حرمهای مقدسه به راحتی چندین برابر این جمعیت است!
نماز عید فطر محلههای تهران بسیاااار از نماز شیخ عبدالکریم شلوغ تر است!
❗️ نماز عیدفطر #بزرگترین_مرجع حال حاضر و ولیّ جامعه که بماند!!
📌 ولی مردم متدین نیستند! چون با میلیاردها میلیارد دلار خرج رسانهای کمتر از ۱درصد دوست دارند مکشفه باشند!
🔴 اهمیت زيارت قبور
✍ رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله:
🔹 به قبرستان زيارت اهل قبور
برويد تا ياد آخرت در شما زنده شود.
🔸 كسى كه در هر جمعه به زيارت قبر پدر ومادرش يا يكى از آنان برود، هم گناهش بخشيده مى شود و هم نزد خداوند فرزند نيكوكار به حساب مى آيد. همچنين مى خوانيم: دعا نزد قبر والدين مستجاب است.
و در روايات آمده است كه مردگان از زيارت شما مطلّع شده و #شاد مى شوند و به شما علاقمند و ماءنوس مى شوند.
📚 کتاب معاد، استاد قرائتی
═✧❁🌸❁✧═
@honar_dehaghan
═✧❁🌸❁✧═
38.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #رهبر_انقلاب: یک راهبرد بسیار مهم و اساسی #همکاری مسئولان کشور در قوای سهگانه است. | مسئولان بر حل مسائل اصلی کشور تمرکز کنند. | مردم #اتحاد خودشان را حفظ کنند.
🔻 تاکید #رهبر انقلاب بر اتحاد جامعه:
🔹 همیشه دشمن حاشیه ایجاد نمیکند، گاهی از روی غفلت حواشی در اطراف مدیران و کارها ایجاد میشود؛ نه مسئولان خود را سرگرم این حواشی کنند و نه مردم به آن توجه کنند.
🔹 دشمن با اتحاد و یکپارچگی #ملت_ایران مخالف است. دشمن مایل است مردم بخاطر عقاید و سلایق مختلف با هم بجنگند.
🔹 در یک جامعه نگاههای مختلف به مسائل هست اما این مانعی ندارد. همه باید در کنار هم #زندگی کنند و با هم کار و #مهربانی کنند.
❤️ السلام علیک یا صاحب الزمان 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید/سپهبد قرنی که بود و چرا پهلوی او را از ارتش اخراج کرد ؟
🌷انتشار به مناسبت ۳ اردیبهشت سالروز شهادت سپهبد قرنی
💠 @honar_dehaghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم محجبه وقتی تو خیابون راه میره
یعنی داره شعار میده
درود خدا بر بانوان محجبه♥🌱
═✧❁🌸❁✧═
@honar_dehaghan
═✧❁🌸❁✧═
🍃🌺🌼داستان شب🌼🌺🍃
درود و تحیت؛
شبتون بخیر و شادی...؛
دلتونمثل آسمان وسیع و سخی...؛
الهی شاد باشید و بانشاط و هیچ غم و غصه ای نداشته باشید...؛
الهی آمین🤲
.........................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۲/۰۳
"ضرب المثل: خرش از پل گذشت"
راویان شیرین سخن آورده اند:
در زمان ناصرالدین شاه قاجار، پیرمردی اهل حنیفقان ؛ کنار رودخانه موردکی ؛ آسیاب آبی داشت که با آسیاب کردن گندم های مردم ؛ روزگار خوبی را میگذراند.
پیرمرد یک گاو، هشت گوسفند و 40 درخت میوه و تعدادی مرغ داشت که در آن زمان وضع مالی خوبی بود.
روزی، دزدی سوار خر خود بود که چند شتر و چند کیسه طلا را دزدیده بود و برای فرار از دست سربازان شاه به کلبه پیرمرد رسید.
دزد به پیرمرد گفت: میخواهم از رودخانه گذر کنم و اگر تو برای من یک پل درست کنی یک کیسه طلا به تو میدهم.
پیرمرد که چشمش به کیسه طلا افتاد به رویاهایش فکر کرد که با فروختن طلاها، خانه بزرگی در شهر میخرد و ثروتمند زندگی میکند، برای همین قبول کرد.
از فردای آن روز، پیرمرد شروع به ساختن پل کرد و درختان میوه خود را برید تا برای ساختن ستونهای پل از آنها استفاده کند. روزها تا دیر وقت سخت کار میکرد و پیش خود میگفت دیگر به کلبه، آسیاب و حیوانات خود نیاز ندارم.
پس، هر روز حیوانات خود را میکشت و غذاهای خوب برای خود و دزد درست میکرد. حتی در ساختن پل از چوبهای کلبه و آسیاب خود استفاده میکرد، طوری که بعد از گذشت یک هفته ساختن پل، دیگر نه کلبهای برای خود جا گذاشت نه آسیابی.
به دزد گفت: پل تمام شد و تو میتوانی از روی پل رد شوی.
دزد به پیرمرد گفت: من اول شترهای خود را از روی پل رد میکنم که از محکم بودن پل مطمئن بشوم و ببینم که به من و خرم که کیسههای طلا بار دارد، آسیب نزند.
پیرمرد که از محکم بودن پل مطمئن بود به دزد گفت: تو بعد از گذشتن شترها خودت نیز از روی پل رد شو که خوب خاطر جمع بشوی و بعد کیسه طلا را به من بده.
دزد بلافاصله همین کار را کرد و به پیرمرد گفت: وقتی با خرم از روی پل رد شدیم تو بیا آن طرف پل و کیسه طلا را از من بگیر.
پیرمرد قبول کرد و همانطور که دزد نقشه در سر کشیده بود اتفاق افتاد.
وقتی در آخر کار دزد با خر خود به آن طرف پل رسید پل را به آتش کشید و پیرمرد این سوی پل تنهای تنها ماند.
از آن طرف و از بد حادثه وقتی سربازان از موضوع همکاری پیرمرد با دزد مطلع شدند وپیرمرد را به جرم همکاری با دزد نزد شاه بردند، ناصرالدین شاه از پیرمرد پرسید جریان را تعریف کن.
پیرمرد نگاهی به او کرد و گفت: همه چی خوب پیش میرفت فقط نمیدانم چرا وقتی اون مرد سارق خرش از پل گذشت، شدم تنهای تنهای تنها ...
" و از آن پس ضربالمثل خرش از پل گذشت از همین جا، شروع شد."
.........................................
بله عزیزانم ؛
این داستان ساده ای بود اما بواقع و عینی تر آنکه شیطان و نفس به بهانه ترقی و تسلط و ارتقاء در زندگی و با وعده پوچ همه عمر و زندگی و فرصت های ما را میگیرند و وقتی بهوش می آئیمکه خرشون از پل گذشته و ما با دستان خالی مغبون و متضرر ؛ عمر و داشته هایمان را به باد دادیم.
نتیجه: توی زندگیتان حواستون باشه خر چه کسی رو از پل رد میکنید ...!!!
شبتون خوش و برقرار
🍃🌺🌼🌸❤️❤️🌸🌼🌺🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
✅تحلیلی بر محورهای بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر اردیبهشت سال ۱۴۰۲
👈تاکید امام خامنه ای مدظله العالی بر همدلی و هم افزایی و همکاری قوای سه گانه،بعنوان یک راهبرد بسیار مهم در شرائط کنونی:
« ...اگر این سه قوه با هم بطور کامل همکاری کنند کارها به هیچ وجه گره نمیخورد،مشکل پیدا نمی کنند.مانع همدیگر نشوند،راه را برای همدیگر هموار کنند،خود مسئولان کشور متوجه هستند که این همکاری و هم افزایی و همدلی را چگونه می توان بوجود آورد،...»
👈تاکید معظم له بر تمرکز در حل مسائل کشور و عدم گرفتار شدن به حواشی :
«مسئولان کشور بر حل مسائل کشور متمرکز شوند و مشغول حاشیه ها نشوند.این یک راهبرد مهم است،همیشه هم دشمن نیست که حاشیه ایجاد می کند.حل مسئله ،سرگرم نشدن و مشغول نشدن به حواشی .گاهی از روی غفلت و با عوامل گوناگون و انگیزه های گوناگون ،یک حواشی اطراف یک کاری ،یک شخصی ،یک مدیری ،ایجاد میشود.سرگرم این حواشی نباید شد،نه مردم به این حواشی اهمیت بدهند ،نه مسئولان خودشان را مشغول کنند ؛متمرکز بشوند روی مسائل اساسی کشور ....»
👈اشاره موکد امام خامنه ای عزیز بر تاکتیک های دشمنان که عبارتند از :تزویر ،تحریف،دروغ. وسوسه کردن ،خلاف واقع نمایی ،تحقیر ملت ها ،بدبین کردن ملت ها به خود،پنهان کردن توانایی ها و برجستگی ها و درخشانی های ملت ها ...
« ...وسوسه های دشمن را برای بدبین کردن مردم به یکدیگر یا بدبین کردن مردم به مسئولان زحمت کش کشور بایستی باطل کرد....در گذشته استعمارگران با حرکت نظامی وارد کشورها می شدند.این تاکتیک امروزه از کار افتاده است.دشمنان فهمیده اند که از نیروی نظامی کاری ساخته نیست. در همین اواخر آمریکا در افغانستان و عراق تجربه کرد ،دید که با نیروی نظامی کاری از پیش نمی رود و لذا راهبرد را عوض کردند ....»
👈به روز بودن در شناخت حرکت دشمن و تاکتیک های آنها و شناسایی راه حل های ابطال. و بی اثر کردن راهبردهای معاندان
سلامتی رهبر بصیر و مشرف بر همه زوایای پنهان و آشکار راهبردهای دشمنان صلوات و قرائت آیه الکرسی فراموش نشود
✍ سهراب خلیلی
سوم اردیبهشت ۱۴۰۲
🍃🌸🌻داستان شب🌻🌸🍃
*سلام و ارادت ویژه*
شبتون آرام و با لطافت...
وجودتون مهربان و با صفا.. .
جمعتون سرشار از عشق و علاقه و مودت...
*الهی آمین*
..................................
امشب داستانی رو میخوام براتون نقل کنم که هم جالبه هم آموزنده....
بی شک همهء ما مشابه این داستان را دیده یا خودمان داریم...
کاش از کنار درسی که اینجا داده میشود؛ تاثیر و تغییری پیدا شود.
۱۴۰۲/۰۲/۰۴
🌸🌺🌸
*همسرم اجازه داد؛ یک شب را با زن دیگری باشم*
😢😯😢
ارزشمندترین وقایع زندگی معمولا دیده نمیشوند و یا لمس نمیگردند، بلکه در دل حس میشوند.
دوستی میگفت که پس از سالها زندگی مشترک، همسرم که زن فهمیده ای بود ؛ از من خواست که با زن دیگری برای شام و سینما بیرون بروم.
زنم گفت: که مرا دوست میدارد، ولی مطمئن است که آن زن هم مرا دوست دارد و از بیرون رفتن با من لذت خواهد برد.
زن دیگری که همسرم از من میخواست که با او بیرون بروم *"مادرم"* بود که ۱۹ سال پیش بیوه شده بود ولی مشغله های زندگی و داشتن ۳ بچه باعث شده بود که من فقط در موارد اتفاقی و نامنظم به او سر بزنم.
آن شب به او زنگ زدم تا برای سینما و شام بیرون برویم. مادرم با نگرانی پرسید که مگر چه شده؟ او از آن دسته افرادی بود که یک تماس تلفنی شبانه و یا یک دعوت غیرمنتظره را نشانه یک خبر بد میدانست.
به او گفتم: بنظرم رسیده بسیار دلپذیر خواهد بود اگر ما امشب را با هم باشیم.
او پس از کمی تامل گفت که او نیز از این ایده لذت خواهد برد.
آن روز پس از کار وقتی برای بردنش میرفتم ؛ کمی عصبی بودم.
وقتی رسیدم دیدم که او هم کمی عصبی بود لباسش را پوشیده بود و جلوی درب ایستاده بود، خودش را جمع و جور کرده بود و لباسی را پوشیده بود که در آخرین جشن سالگرد ازدواجش پوشیده بود.
با چهره ای روشن همچون فرشتگان به من لبخند زد. وقتی سوار ماشین میشد گفت که به دوستانش گفته امشب با پسرم برای گردش بیرون میروم و آنها خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند.
ما به رستورانی رفتیم که هر چند لوکس نبود ولی بسیار راحت و دنج بود.
دستم را چنان گرفته بود که گوئی همسر رئیس جمهور بود. پس از اینکه نشستیم به خواندن منوی رستوران مشغول شدم.
هنگام خواندن از بالای منو نگاهی به چهره مادرم انداختم و دیدم با لبخندی حاکی از یاد آوری خاطرات گذشته به من نگاه میکند، به من گفت یادش می آید که وقتی من کوچک بودم و با هم به رستوران میرفتیم او بود که منوی رستوران را میخواند.
من هم در پاسخ گفتم که حالا وقتش رسیده که تو استراحت کنی و بگذاری که من این لطف را در حق تو بکنم.
هنگام صرف شام ؛ گپ وگفتی صمیمانه داشتیم، هیچ چیز غیر عادی بین ما رد و بدل نشد بلکه صحبتها پیرامون وقایع جاری بود و آنقدرحرف زدیم که سینما را از دست دادیم…
وقتی او را به خانه رساندم گفت که باز هم با من بیرون خواهد رفت به شرط اینکه او مرا دعوت کند و من هم قبول کردم.
وقتی به خانه برگشتم همسرم از من پرسید که آیا شام بیرون با مادرم به من خوش گذشت؟
من هم در جواب گفتم خیلی بیشتر از آنچه که میتوانستم تصور کنم.
چند روز بعد مادرم در اثر یک حمله قلبی شدید درگذشت و همه چیز بسیار سریعتر از آن واقع شد که بتوانم کاری کنم.
کمی بعد پاکتی حاوی کپی رسیدی از رستورانی که با مادرم در آن شب در آنجا غذا خوردیم بدستم رسید. یادداشتی هم بدین مضمون بدان الصاق شده بود:
*نمیدانم که آیا در آنجا خواهم بود یا نه ولی هزینه را برای ۲ نفر پرداخت کرده ام یکی برای تو و یکی برای همسرت. و تو هرگز نخواهی فهمید که آنشب برای من چه مفهومی داشته است، دوستت دارم پسرم.*
و در آن هنگام بود که دریافتم چقدر اهمیت دارد که بموقع به عزیزانمان بگوئیم که دوستشان داریم و زمانی که شایسته آنهاست به آنها اختصاص دهیم.
..................................
بله عزیزانم ؛
*هیچ چیز در زندگی مهمتر از خانواده نیست.*
*زمانی که شایسته عزیزانتان است به آنها اختصاص دهید؛ زیرا هرگز نمیتوان این امور را به وقت دیگری واگذار نمود.*
امروز بهتر از فرداهای ناشناخته و شاید نیامدنی است.
دست خدا و دعای خیر عزیزانتون همواره همراهتان باد.
🍀🍁🌸🌺❤️❤️🌺🌸🍁🍀