1⃣ مذاکرات صلح بین ایران و عربستان
2⃣ بازگشایی سفارت #ایران در ریاض
3⃣ درخواست #عربستان برای میانجیگری ایران جهت صلح با #انصارالله_یمن
4⃣ عربستان و #امارات خواهان بازگشت کرسی سوریه به اتحادیه عرب
5⃣ مذاکره عربستان و امارات با #یمن
6⃣ حضور وزیر خارجه سوریه در ریاض
7⃣ درخواست #ترکیه به ایران برای میانجیگری جهت صلح با #سوریه
8⃣ درخواست عربستان و امارات برای بازگشایی سفارت در سوریه
9⃣ محکومیت جنایت #اسرائیل در #فلسطین توسط عربستان و امارات
🔟 تشکر پاکستان از ایران بابت پذیرش درخواست #صلح دولت عربستان
💥 این نتیجه، حاصل قدرت #میدان با #دیپلماسی عزتمندانه است. حاصل دست قدرتمند نظامی و برکت خون شهدای #جبهه_مقاومت و #رزمندگان_بدون_مرز است که در سرتاسر منطقه در حال رشادت هستند.
✅ این اتحاد #امت_اسلام انشاءالله بزودی منجر به #اخراج_آمریکا_از_منطقه و #نابودی_اسرائیل خواهد شد.
💯 در عمر ۷۵ ساله رژیم منحوس #اسرائیل، امت اسلامی هیچگاه چنین یکپارچه و متحد نبوده و به برکت خون شهدای راه آزادی #مسجدالاقصی از شهید دکتر فتحی شقاقی، شهید سید عباس موسوی، شهید احمد متوسلیان، شهید حاج عماد مغنیه تا شهیدالقائد #حاج_قاسم_سلیمانی و دیگران، #آزادی_قدس نزدیک است.
❤️ اللهم صل علیمحمد و آلمحمد و عجل فرجهم وانصر جیوش المسلمین
🌹راهپیمایی روز قدس
۲۵ فروردین ۱۴۰۲
در شهرستان دهاقان
با حضور پر شور مردم دهاقان
🍃🌺🌼داستان شب🌼🌺🍃
سلام و تحیت
شبتون بخیر
امیدوارم در لیالی مبارک قدر به مرتبه تعالی و رضا رسیده و خواسته و آرزوهاتون با حکمت الهی همراه و مقرر و مصوب و امضاء شده باشد...
الهی آمین
........................................
داستان امشب را تقدیم میکنم.
۱۴۰۲/۰۱/۲۵
دریای سخاوت؛ امام علی"ع"
راویان کلام و ادب آورده اند:
روزی مردی خسته و گرسنه وارد مسجد النبی شد و اظهار گرسنگی کرد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کسی را به منزل خود فرستاد تا ببیند آیا امکان پذیرایی یک شب از او وجود دارد یا نه؟
فرد به خانه پیامبر"ص" رفت و خبر آورد که در خانه ایشان جز آب هیچ چیز برای پذیرایی وجود ندارد.
پیامبر"ص" رو به اصحاب خود کرد و فرمود: کیست که امشب این پیرمرد را نزد خود مهمان کند؟
صدایی آشنا بلند شد که: ای رسول خدا"ص" !!!
من امشب او را مهمان خود، می کنم. او امیر المؤمنین علی علیه السلام بود که مثل همیشه در کار نیک پیش گام شده بود.
پیرمرد به همراه امیر المؤمنین (علیه السلام) به راه افتاد و به خانه امام"ع" رفت. امام،"ع" پس از راهنمایی مهمان به اتاق خودش ، بعد نزد همسرش حضرت فاطمه (علیهاالسلام) رفت و پرسید: آیا در خانه غذایی هست؟ فاطمه"س" با شرمندگی گفت:
ای اباالحسن "ع" وعده ای غذا به اندازه یک نفر وجود دارد ولی ما مهمان را بر خود و فرزندان مقدم می داریم.
امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمودند: پس بچه ها را بخوابان و غذا را بیاور. فاطمه (علیهاالسلام) فرزندان را خواباند.
امام علیه السلام سفره گسترد و چراغ ها را خاموش کرد و غذا را جلوی مهمان گذاشت. ایشان در تاریکی دهان خود را تکان می داد و چنان وانمود می کرد که او نیز مشغول خوردن غذا است تا مهمان خجالت نکشد و هر چه می خواهد از غذا بخورد.
پیرمرد که بسیار گرسنه بود، در هنگام خوردن غذا، متوجه نشد که امام"ع" چیزی نمی خورد. او به خوردن ادامه داد تا غذای کاسه تمام شد.
سپس امام"ع" بستر خواب برای او گسترد و سفره را جمع کرد. پیرمرد به بستر رفت و خوابید. سحرگاه امام"ع" برای نماز برخاست و پیرمرد را بیدار کرد و به اتفاق، برای خواندن نماز صبح به مسجد رفتند.
وقتی به مسجد رسیدند، پیامبر مهربانی ها"ص" با چشمانی اشکبار، در آستانه درب مسجد به انتظار آمدن امیر المؤمنین"ع" ایستاده بود.
وقتی امام"ع" به مسجد رسید، پیامبر "ص" او را در آغوش کشید و فرمودند: یا اباالحسن"ع:! دیشب عرشیان شگفت زده از رفتار و ایثار تو گشتند و این آیه بر من نازل شد:
«و یُؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة»؛ (حشر: ۹) «و هر چند در خودشان احتیاجی [مبرم] باشد، آن ها را بر خودشان مقدم می دارند.»
..........................................
بله دوستان عزیزم؛
داستان این خانواده مکرم ؛ داستان عجیبی است...
کریم اندر کریم.........
رئوف اندر رئوف......
سخی اندر سخی.......
و هرگز تکرار و مشابهی نخواهند داشت.
خداوند ما را در دنیا و عقبی در ظل توجه و لطف و سخاوت و شفاعت این خانواده نگهدارد و در آخرت سایه نشین رحم و کرم و شفاعتشون باشیم.
آن شاءالله
شبتون خوش
🍃🌺🌼🌸❤️❤️🌸🌼🌺🍃