هنر تبیین ، محض اطلاع، نهضت آگاه سازی و مطالبه گری
🔰روز فرصــتها 🔸در این ده روز[ذی الحجه]، روز #عرفه وجود دارد، که روز دعا و استغفار و توجه است. دعای س
بیانات امام خامنه اي:
🔻..آن گاه ابن زياد به مسجدكوفه رفت واعلان عمومى كردكه "همه بايد به مسجد بيايند و نماز عشايشان را به امامت من بخوانند!”
🔻تاريخ مىنويسد: "مسجد كوفه مملو ازجمعيتى شد كه پشت سر ابن زياد به نمازعشا ايستاده بودند.” چرا چنين شد؟بنده كه نگاه مىكنم، مىبينم خواصِ طرفدارِ حقْ مقصرّند و بعضىشان در نهايتِ بدى عمل كردند. مثل چه كسى؟ مثل "شريح قاضى”.
شريح قاضى كه جزو بنىاميّه نبود! كسى بود كه مىفهميد حق با كيست؟ مىفهميد كه اوضاع از چه قرار است؟ وقتى "هانى بن عروه”را با سر و روى مجروح به زندان افكندند،سربازان و افراد قبيلهى او اطراف قصر عبيداللَّه زيارا به كنترل خوددرآوردند
🔻ابن زياد ترسيد.آنها مىگفتند: "شما هانى را كشتهايد.” ابن زياد به "شريح قاضى” گفت:"برو ببين اگر هانى زنده است،به مردمش خبر بده.” شريح ديد هانى بن عروه زنده، اما مجروح است. تا چشم هانى به شريح افتاد،فرياد برآورد: "اى مسلمانان! اين چه وضعى است؟! پس قوم من چه شدند؟!چرا سراغ من نيامدند؟! چرا نمىآيند مرا از اينجا نجات دهند؟!مگر مردهاند؟!” شريح قاضى گفت: "مىخواستم حرفهاى هانى رابه كسانى كه دورِ دارالاماره را گرفته بودند،منعكس كنم.اما افسوس كه جاسوس عبيداللَّه آنجا حضور داشت و جرأت نكردم!” "جرأت نكردم” يعنى چه؟ يعنى همين كه ما مىگوييم ترجيح دنيا بر دين!
شايداگرشريح همين يك كار را انجام مىداد، تاريخ عوض مىشد.اگر شريح به مردم مىگفت كه هانى زنده است، اما مجروح در زندان افتاده و عبيداللَّه قصد دارد او را بكشد، با توجّه به اينكه عبيداللَّه هنوزقدرت نگرفته بود، آنها مىريختند و هانى را نجات مىدادند.با نجات هانى هم قدرت پيدا مىكردند،روحيه مىيافتند، دارالاماره را محاصره مىكردند،عبيداللَّه را مىگرفتند؛يا مىكشتند ويامىفرستادند مىرفت. آن گاه كوفه از آنِ امام حسين عليهالسّلام مىشد و ديگر واقعهى كربلا اتّفاق نمىافتاد! اگر واقعهى كربلا اتّفاق نمىافتاد؛ يعنى امام حسين عليهالسّلام به حكومت مىرسيد
🔻حكومت حسينى، اگر شش ماه هم طول مىكشيد براى تاريخ، بركات زيادى داشت.گرچه،بيشتر هم ممكن بود طول بكشد
يك وقت يك #حركت_بجا،تاريخ را نجات مىدهد وگاهى يك حركت نابجا كه ناشى از ترس و ضعف و دنياطلبى و حرص به زنده ماندن است، تاريخ را در ورطهى گمراهى مىغلتاند
اى شريح قاضى! چرا وقتى كه ديدى هانى در آن وضعيت است، شهادتِ حق ندادى؟!عيب و نقصِ خواصِ ترجيح دهندهى دنيا بر دين، همين است
به داخل شهركوفه برگرديم:وقتى كه عبيداللَّه بن زياد به رؤساى قبايل كوفه گفت "برويد ومردم را از دُورْ مسلم پراكنده كنيدوگرنه پدرتان را در مىآورم” چرا امر او را اطاعت كردند؟!رؤساى قبايل كه همهشان اموى نبودند و از شام نيامده بودند! بعضى از آنها جزو نويسندگان نامه به امام حسين عليهالسّلام بودند.
"شَبَثْ بن ربْعى” يكى ازآنها بود كه به امام حسين عليهالسّلام نامه نوشت و او را به كوفه دعوت كرد. همو، جزو كسانى است كه وقتى عبيداللَّه گفت "برويد مردم را از دُوْر مسلم متفرّق كنيد” قدم پيش گذاشت وبه تهديد و تطميع و ترساندنِ اهالى كوفه پرداخت!
🔻 چرا چنين كارى كردند؟! اگر امثال شَبَثْ بن ربْعى در يك لحظهى حسّاس، به جاى اينكه از ابن زياد بترسند، از خدا مىترسيدند،تاريخ عوض مىشد
گيرم كه #عوامْ متفرّق شدند؛ چرا #خواصِ_مؤمنى كه دوْر مسلم بودند، از او دست كشيدند؟بين اينها افرادى خوب و حسابى بودند كه بعضيشان بعداً در كربلا شهيد شدند؛ اما اينجا، اشتباه كردند
البته آنهايى كه دركربلاشهيدشدند، كفّارهى اشتباهشان داده شد.دربارهى آنها بحثى نيست و اسمشان را هم نمىآوريم. اما كسانى از خواص، به كربلا هم نرفتند.نتوانستند بروند؛ توفيق پيدا نكردندو البته بعد مجبور شدند جزو توّابين شوند. چه فايده؟! وقتى امام حسين عليهالسّلام كشته شد؛ وقتى فرزند پيغمبر از دست رفت؛ وقتى فاجعه اتّفاق افتاد؛ وقتى حركت تاريخ به سمت #سراشيب آغاز شد،ديگرچه فايده؟! لذاست كه در تاريخ، عدّهى #توّابين، چند برابر عدّهى شهداى كربلاست.شهداى كربلا همه در يك روز كشته شدند؛ توّابين نيز همه در يك روز كشته شدند. اما #اثرى كه توّابين در تاريخ گذاشتند،يك هزارم اثرى كه شهداى كربلا گذاشتند، نيست!بهخاطر اينكه در وقت خود نيامدند. كار را در لحظهى خود انجام ندادند. دير تصميم گرفتند و دير #تشخيص دادند
🔻چرا مسلم بن عقيل را با اينكه مىدانستيدنمايندهى امام است، تنها گذاشتيد؟! آمده بود وبااو بيعت هم كرده بوديد. قبولش هم داشتيد.(به عوام كارى ندارم. #خواص را مىگويم.)چرا هنگام عصر و سرِ شب كه شد، مسلم را تنها گذاشتيد تا به خانهى "طوعه” پناه ببرد؟! اگر خواص،مسلم را تنها نمىگذاشتند و مثلاً، عدّه به صدنفر مىرسيد،آن صد نفر دُوْر مسلم رامىگرفتند