🌸🍃 داستان جالب و آموزنده 👌😍
🌸🍃 در نزدیکی منرل آیت ا... محمد علی شاه آبادی ، دکتری بود به نام ایوب که برای دخترانش معلم موسیقی آورده بود و صدای موسیقی بلند بود ، به گونهای که از صدای آن ها، همسایهها ناراحت بودند .
🌸🍃👈 ایشان برای دکتر پیغام فرستاد و از او خواست که از این کار دست بردارد ، اما دکتر جواب داده بود که من این کار را ترک نمیکنم و شما هر اقدامی که میخواهید بکنید . مرحوم شاه آبادی تا روز جمعه صبر کردند و آن گاه در جلسه روز جمعه که در مسجد شاه سابق تشکیل شده بود .
🌸🍃 به مردم گفتند : خوب است از این به بعد هر کس از این خیابان عبور میکند چون به مطب این دکتر رسید ، داخل مطب شده و سلام کند و آن گاه با خوشرویی از او بخواهد که ، آن عمل خلاف خود را ، ترک کند . از آن پس ، هر کس از جلو مطب عبور می کرد ، برای انجام وظیفهی شرعی خود ، داخل مطب میشد و سلام کرده ، تذکر خود را با زبان خوش بیان میکرد و خارج میشد . چند روز به این منوال گذشت و دکتر هر روز با صدها مراجعه کننده مواجه می شد که همگی یک مطلب را به او تذکر میدادند . وی دید اگر بخواهد به لجاجت خود ادامه دهد ، نه تنها باید مطب خود را تعطیل کند ، بلکه مجبور است از آن خیابان هم کوچ کند . از این رو دست از ایجاد مزاحمت برداشته و جلسهی آموزش دخترانش را تعطیل کرد .
🍃📚 منبع : کتاب عارف کامل ، ص 45
#آموزش
#موسیقی
#ترک_گناه
🍃🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃🍃
@hoopoe