eitaa logo
-حُوریه-
1.7هزار دنبال‌کننده
814 عکس
536 ویدیو
2 فایل
ִֶָ و إِنّي قَد رأِيتُ الحُريَةَ في زِنزانَةِ قلبِك.🤍 ִֶָ «وَمَن‌آزادی‌رادرحصارِقَلبَـت‌احساس‌كردم.» ‌-. وقف‌صاحب‌الزمان .- -. درپی‌ رواج‌ فرهنگ‌ فورواردیم .-✔️ | مدیریت‌کانال‌‌ ‌| | @Noora_158 |
مشاهده در ایتا
دانلود
-ولی این یه بیت شعر خیلی غم داشت:)
۲۱ آذر ۱۴۰۳
آنکه جان میدهد برای شما . . سود کرده ! بجای ِهر ضرری !(:
۲۲ آذر ۱۴۰۳
شب علیه السلام شد وقتی . . دارد از موی ِمشکی ات اثری !(:
۲۲ آذر ۱۴۰۳
۲۲ آذر ۱۴۰۳
۲۴ آذر ۱۴۰۳
-حُوریه-
_
هزار عباس اگر می‌داشت تقدیم علی می‌کرد نخوان ام‌البنین اورا که ام‌العارفین بوده..
۲۴ آذر ۱۴۰۳
ای اهل نِت ؛ بی اهل بیت نباشید . ای اهل نِت ؛ بی اهل بیت نباشید . ای اهل نِت ؛ بی اهل بیت نباشید . ای اهل نِت ؛ بی اهل بیت نباشید .
۲۵ آذر ۱۴۰۳
- و غـزه هنوز زنده است .🌱🤍!
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دل هاى پاك بندگان، نظرگاه هاى خداوند سبحان است. پس هر كه دلش را پاك سازد خداوند به آن بنگرد. _امیرالمومنین‌مولاعلی؏
۲۶ آذر ۱۴۰۳
قناعت به آنچه میدانی،قناعت نیست؛اسراف است!
۲۶ آذر ۱۴۰۳
"نقطه زنی" خوبی بود.
۲۶ آذر ۱۴۰۳
4_5978756031226844308.mp3
14.13M
کاشکی یکی ما رو سوریه ببره . . میگن حرم رقیه در خطره !
۲۷ آذر ۱۴۰۳
- ولی دنیا یه بیت صورتی به ما بدهکاره :)💗
۲۷ آذر ۱۴۰۳
-حُوریه-
_دعا‌برای‌خادم‌امام‌رضا(ع)
ولی بلندترین [ شب ِسال ] اون شبی بود که تا صبح دنبالت می‌گشتند . .💔
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دوای‌هردردی.mp3
3.27M
مداحیِ دلی ِ ما ❤️‍🩹.
۲۹ آذر ۱۴۰۳
توی این هوای سرد؛ دمتون گرم باشه مدافعان وطن:)🤍
۲۹ آذر ۱۴۰۳
-حُوریه-
- ادب مرد به ز دولت اوست !
- مشاهده میکنین رفتار یه شخصیت بزرگ مملکت کِ با رفتارهای کوچیکانه اش، همه رو زیر سوال میبره❕-
۲۹ آذر ۱۴۰۳
قرآن همچون "نماز" جدا از قرائت ِلفظی ، نیاز به قرائت ِقلبی دارد ؛ فهم و درک ِعظمت ِآن با حضورِ قلبی میسر می‌شود ..🕊
۲۹ آذر ۱۴۰۳
- سید رئیسی عزیز! ما که یادمون نمیره، وقتی که شب یلدا رفتی کنار سربازها و مهمون اونا شدی و بازم مسخره ات کردن و تو چیزی نگفتی .!
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دختر فلسطینی اشک روی گونه هایش را با انگشتان یخ زده اش پاک می‌کند. خطاب به خبرنگار با بغض:« ما در آن خرابه زندگی می‌کنیم؛ خانه خودمان را اسرائیلی ها با بمب خراب کردند و برادرم هم زیر آوار شهید شد. بعد ما مجبور شدیم به این اینجا بیائیم. اینجا انسانیتی وجود نداره، آزادی ای وجود نداره. شب ها خیلی می‌ترسم؛ چند شب پیش، سرباز اسرائیلی می‌خواست من را به زور با خودش ببرد، پدرم مانع شد بعد...». بغض . . اشک . . قرمز شدن نوک بینی . . مقنعه را مرتب کردن . . ادامه می‌دهد:«به خدای محمد (ص) قسم می‌خورم، من و مادرم خودمان او را خاک کردیم». دختر با آرایش خلیجی، با لباس غیر متعارف، در یک رستوران شیک و مجلل خطاب به دوست پسرش:«کاش یخورده آزادی توی این مملکت بود». با دست راست چاقو بر می‌دارد و با دست چپ چنگال را، تکه ای از استیک «گوساله و پنیر» را داخل دهان می‌گذارد، در حال جویدن ادامه می‌دهد:«اینکه نمی‌تونم هررر جور دلم‌ می‌خواد برم تو‌ خیابون، یعنی آزادی نیست». [تحلیل هر دو سکانس با هم چیست؟!]
۲۹ آذر ۱۴۰۳