یااباعبدالله♥️
نهمنآنمڪهتورا
زودفرامـوشڪنـد
نهتوآنۍڪهمراخستهوخاموشڪند
منهمانمڪهبراۍتو
غزلخلقڪنم
توهمانۍڪهمراعاشقومدهوشڪند...
agar_an_gol.mp3
213K
حضرت امام خمینی (ره):
🔹️ اگر روزی اُسرا برگشتند و من نبودم سلام مرا به آنها برسانید و بگوئید خمینی در فکرتان بود.
مقام معظم رهبری :
🔸️ آزادگان آبروی ملّت را حفظ کردند.
🔺۲۶ مرداد، سی و دومین سالروز بازگشت پیروزمندانه آزادگان سرافراز به وطن اسلامی را گرامی می داریم.
4_6028374276569040607.mp3
953.8K
بی تو به سامان نرسد
ای سر و سامان همه تو...
🌷بمناسبت ۲۶ مرداد، سالگرد ورود آزادگان، به میهن اسلامی👇
🚩آزاده سیدعلی اکبر ابو ترابی
🌷در روزی که قرار بود مجلس چهارم شورای اسلامی افتتاح شود, حجت الاسلام مرحوم سید علی اکبر ابوترابی روحانی آزاده, نیز نماینده مردم در همین مجلس بود، در راه برای رسیدن به مراسم افتتاحیه، برای لحظهای جلو ورودی مجلس توقف میکند و خطاب به دوست همراهش میگوید: این در را ببین، اگر ما به وظیفه خود در قبال رأی مردم عمل نکنیم؛ این در برای ما دروازه جهنم خواهد شد... او همچنین در سالهایی که نماینده مجلس بود، گاهی عبایش را کنار پیاده روی ساختمان مجلس پهن میکرد و همان جا به درخواست مراجعین رسیدگی میکرد و در پاسخ به اعتراضهایی که میگفتند، این کار صورت خوبی ندارد، میفرمود: مسؤولان باید در کوچه و خیابانها راه بیفتند و به وظایف شان عمل کنند...ای کاش ابوترابی نرفته بود, راز ماندگاری ابوترابی تنها به دلیل استقامت های ویژه اش در دوران اسارتش نیست. اخلاقی که او در برخورد با دشمنان و مخالفینش، ایرانی, عراقی, صلیبی و … داشت باعث شد نامش در ذهن آنها نیز ماندگار شود. بیان نام او شاید برای برخی از آنها تداعی کننده نام " امام خمینی" باشد.
کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه
🌷یکی از شبها نزدیکیهای سحر سید ساجدی با چشمانی گریان به سراغ من آمد، او پس از اینکه مقداری اشک ریخت، گفت: در عالم خواب به پشت بام آسایشگاه رفتم دیدم که در شب تاریک و سرمای زمستان یک انسان بزرگواری در حال قدم زدن میباشد، از همان ابتدا به قلبم الهام شد که او آقا امام علی(ع) است، جلو رفتم و سلام کردم و آقا با مهربانی و تبسم، جوابم را دادند، افتادم و دست و پای شان را بوسیدم، پس ازاین چند لحضهای کنار آقا بودم، عرض کردم، یا امیرالمومنین (ع) در این سرمای سخت و شب تاریک در اینجا چه میکنید؟... "آقا فرمودند: شما بروید بخوابید، از روزی که شما را اسیر کردند من شما را مهمان خود میدانم و از شما نگهبانی میکنم، با شنیدن این جمله گریهام گرفت و از خواب بیدار شدم..."
کتاب شهدا و اهل بیت، ناصرکاوه
خاطرهای از مرحوم حجت الاسلام ابوترابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️برپایی غرفه عفاف و حجاب و نمایشگاه عکس شهدای دانش آموز در محل برگزاری دوره توانمند سازی فرماندهان واحد ها (طرح یاوران ولایت)
🔶به همت فرماندهان واحدها
#بچه_بسیجی
💠⃟🇮🇷› حوزه بسیج دانش آموزی کوثر شهرستان تکاب ‹💠⃟🇮🇷›
⚘⚘⚘طرح لاله های روشن ورونمایی یادمان شهیدویادواره شهیدحاجیانپور
به همت:
🔸 اداره آموزش و پرورش
🔸بنیاد شهید و امور ایثارگران
🔸 بسیج دانش آموزی ناحیه سپاه شهرستان تکاب
👆👆👆👆👆👆
🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
🔵در مکان دبیرستان شهید حاجیاپور
۱۴۰۱/۰۵/۲۷
18.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘اجرای شعر توسط خواهر بسیجی فاطمه شمس🌷✨🌷✨🌷✨
39.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘اجرای گروه همخوانی🌷✨🌷✨🌷✨
12.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘گلباران المان اولین شهید معلم شهرستان تکاب🌷✨🌷✨🌷✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| رونمایی از المان اولین شهید معلم شهرستان تکاب 🌹
🌟کلیپ ارسالی از دختر گلمون زهرا علی نیا
استان آذربایجان غربی،تکاب
دبیرستان ایثار
🌟 *اللهم عجل لولیک الفرج* 🙏
🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥|گذری به زندگینامه اولین شهید معلم شهرستان تکاب🌷
🌟کلیپ ارسالی از دختر گلمون فاطمه زالی
استان آذربایجان غربی،تکاب
دبیرستان برهنه پوشان
🌟 *اللهم عجل لولیک الفرج* 🙏
🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
تا در دل ما «حبالدنیا» که «رأس کلّ خطیئة» است خارج نشود، «حب المولا» که «کل خیر فی باب الحسین» وارد نمیشود.
یک زن جوان در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود.
چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و بر روی یک صندلی نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد
در کنار او مردی نشسته بود و داشت روزنامه میخواند
وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد
زن عصبانی شد ولی چیزی نگفت
پیش خود فکر کرد: بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد
ولی این ماجرا تکرار شد
هر بار که او یک بیسکوئیت برمیداشت ، آن مرد هم همین کار را میکرد
این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمیخواست واکنش نشان دهد
وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود ، پیش خود فکر کرد : حالا ببینم این مرد بی ادب چکار خواهد کرد؟
مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش را خورد
این دیگه خیلی پرروئی میخواست
او حسابی عصبانی شده بود
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست
زن کتابش را بست ، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت
وقتی داخل هواپیما روی صندلی اش نشست دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که جعبه بیسکوئیتش آنجاست،
باز نشده و دست نخورده!
خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود
آن مرد بیسکوئیت های خودش را با او تقسیم کرده بود ، بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد...
در صورتی که خودش آن موقع که فکر میکرد آن مرد دارد از بیسکوئیت هایش میخورد خیلی عصبانی شده بود
و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرت خواهی نبود
چهار چیز است که نمیتوان آن ها را بازگرداند...
سنگ........ پس از رها کردن
حرف........پس از گفتن
موقعیت........ پس از پایان یافتن
زمان .......... پس از گذشتن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ آخرین حرف امام حسین(ع) قبل از شهادت ...
✍آیت الله فاطمی نیا :
حضرت اميرالمومنين(ع) به كميل مي فرمايند : هر وقت از چيزي ترسيدي ، بگو : لا حول و لا قوة الا بالله چقدر اين فرمايش زيباست! اين يعني باور كن كه هيچ برگي هم بدون اذن خدا از درخت جدا نمي شود! همه چيز به اذن الله است ، اين شناخت خداست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥|دردم همه در مصرع بعد است
من ماندم و او رفت و نیامد...💔
34.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥|برگزاری دوره توانمند سازی فرماندهان واحدهای پیشگام ۱۴۰۱ ( یاوران ولایت)
🌟کلیپ ارسالی از فرمانده واحد مقاومت ایثار خواهر بسیجی زهرا علی نیا
استان آذربایجان غربی،تکاب
دبیرستان ایثار
🌟 *اللهم عجل لولیک الفرج* 🤲
🌷✨🌷✨🌷✨🌷✨🌷
narimani.mp3
9.28M
یه ماهه سینه می زنم، به عشق اربعین آقا
یه کربلا بهم بدی، برام بسِ همین آقا
این التماس و خواهشُ ، تو چشم من ببین آقا
درسته روسیام، ولی رومو زمین نزن آقا
میان خدافظی ،دلِ منو می سوزونن
نذاری تنها شم ، آخه همه دارن میرن
بگو چیکار کنم، که به منم نگاه کنی
این نوکر بدُ ، قاطی خوبها سوا کنی
حسین آقام آقام ، حسین آقام آقام
یه ذکر زهرا می گیرم، که بشکنه در قفس
خدا کنه که نوکریم، نباشه از سر هوس
تو عمر نوکریم، فقط همینُ فهمیدم و بس
تو کل سال بیام حرم، تو اربعین یه چیز دیگه است
نجف تا کربلا پیاده می زنیم به راه
برای هر قدم می ریزه، صد هزار گناه
اگه بدونی که چه جوری، می خرن ازت
تو راه کربلا هستی تو ، می ذاری وسط
حسین آقام آقام آقام، حسین آقام آقام اقام
منی که کربلا دیدم، اونقدر برام نگو بهشت
از آبروی این حرم، گرفته آبرو بهشت
تو موکبای بین راه ، همش می پیچه بو بهشت
گیرت نمیاد اینجایی، نرو زمین نرو بهشت
قدم قدم همه اش ، سراسر عشقِ و جنون
پاهات تاول زده، فدا سر رقیه جون
رسیدی کربلا ، تموم خستگیت می ره
خود آقا میاد، تو رو به سینه می گیره
حسین آقام آقام آقام ،حسین آقام آقام اقام
پیام ویژه
برای شناختن ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ،
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ، ﺫﺍﺕ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺮﻧﺠﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ
ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﻋﺠﻮﻻﻧﻪ ﯼ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﺖ ...
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ،
ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ
ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻧﺖ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ
ﺯﻣﯿﻨﺖ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺤﮑﻢ
ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﯼ ...
ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻦ
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺎﺿﯽ است
ادمها به اندازه ی معرفتشون از خدا طلب میکنن
اینکه چی از خدا بخوایم نشون میده کجای کاریم
بنی اسرائیل از خدا غذای جدید و معجزه های توی چشم میخواستن،
عمرسعد تکیه زدن به ملک ری آرزوش بود، اونقدر که واسه خاطرش خون خدا رو ذبح کرد
محسن حججی، خود خدا رو خواست، خدا هم عاشقش شد و سرش رو برد خودش
و حاج قاسم 😔😔
که گفت یک عمر دویدم، بلند شدم، افتادم و به قشنگ ترین حالت، در سحر جمعه عاقبت بخیر شدو فقط یک دست ازش موند تا راه خیمه ی مولا را نشون اهل زمین بده
خواستن ادمها، به اندازه ی خون توی قلبشونه مشتتو باز کن ببین خون توی قلبت چقدره
ی دریا یا ی قطره
#شهادت
عاقبت بخیری