#مسابقه_عکس_نوشته_عفاف_حجاب #اسما_فرامرزی #پایه_هفتم #دبیرستان_شهید_باهنر #استان_آذربایجان_غربی

چقدر خوبن آدم هایی که برای درخشیدن دیگران را خاموش نمی کنن!🌺

#مسابقه_عکس_نوشته_عفاف_حجاب #زهرا_مجدی #پایه_هفتم #دبیرستان_شهید_باهنر #استان_آذربایجان_غربی

محفل «آئین شهرستانی چهارشنبه های قرآنی تکاب» مورخ ۱۴۰۲/۰۳/۲۴، با اجرای برنامه های متنوع قرآنی، با حضور شما خانواده های محترم برگزار می گردد. 🟢شروع برنامه بلافاصله بعد از اذان و نماز مغرب و عشا ٕ خواهد بود. منتظر حضور ارزشمند شما سروران گرامی و علاقمندان به قرآن و عاشقان اهل بیت علیهم السلام هستیم. ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️ قابل توجه شرکت کنندگان گرامی؛ خواهشمند است در زمان برگزاری محفل به دلیل محدودیت محل پارک، در سرتاسر خیابان پاسداران (به استثنای پل های جلوی درب منازل)، خودروهای خود را به صورت مورَّب پارک نمایند. ‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️‼️ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ https://eitaa.com/joinchat/3136880915C1091063a65 #چهارشنبه_های_قرآنی_تکاب

🎁 هزاران جایزه نقدی و غیر نقدی در سی امین دوره مسابقات سراسری قرآن و عترت بسیج ☺️برای همه مردم عزیز ایران برای تمامی سنین حتی زیر ۷ ساله ها 👌در نزدیکترین مسجد شهرتون در مسابقه جذاب قرآن شرکت کنید... 😉 خانوادگی، گروهی و فردی 🎊 همین حالا وارد لینک ثبت نام شوید: event.Quranbsj.ir #مسابقات_قرآن_بسیج #مسجد_پایگاه_قرآن

🌹ماجرای امداد غیبی که اشک شهید همت را در آورد 🌷شب عملیات مسلم بن عقیل(علیه السلام) اوضاع خیلی به هم ریخته بود و نیرو ها شدیدا مشغول اجرای دستورات فرماندهان خود بودند .در همین گیر و دار، ناگهان چشمم به همت افتاد. دیدم ساکت و آرام همین طور که به آسمان نگاه می کند، اشک می‌ریزد. تعجب کردم. گفتم: «حتما مشغول راز و نیاز با خداست و داره از خدا برای پیروزی توی عملیات کمک می گیره.» به هر حال کنجکاوی باعث شد که بروم سراغش، از او پرسیدم: «چیه حاجی چرا گریه میکنی؟» به آسمان اشاره کرد و گفت: «به ماه نگاه کن.» نگاهی به ماه انداختم و گفتم: «خب، چی شده؟» گفت:«ماه لحظه به لحظه بچه ها رو همراهی می کنه. هر جا اونا توی دید دشمن قرار می گیرن، ماه می ره زیر ابر و جایی که از دید دشمن بیرون میان و نیاز به روشنایی دارن، ماه میاد و همه جارو روشن میکنه. می بینی لطف خدا رو که چطور شامل حال ما می‌شه؟ حالا فهمیدی برا چی اشکم در اومده؟» او رفت و این امداد غیبی را از پشت بیسیم به اطلاع فرمانده گردان ها هم رساند و آن ها را متوجه حرکت ابر و ماه کرد.دقایقی بعد صدای گریه ی همه ی آن ها ار پشت بی سیم شنیده می شد. 📚خاطره‌ای از «محمد جوانبخت»برگرفته از کتاب «برای خدا مخلص بود»؛ روایت هایی از زندگانی شهید محمد ابراهیم همت

💢 این عکس تو مطب یک #پزشک_شریف نصب شده چقدر ساده و زیبا از حجاب و آسیب‌های بی حجابی گفته.... البته صدآفرین به کسی که با باز نشر چنین رخدادهایی، نقشه دشمن را به چالش میکشند •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•

همیشه دنبال یافتن تکلیف خود بود و زندگی‌اش را بر تکلیف محوری بنا کرده بود. وقتی تکلیف را تشخیص می داد، می گفت باید انجامش بدهم. ولو اینکه به خاطر انجام آن، تحقیر یا دچار مضیقه مالی بشوم. شهید #محمدحسین_محمدخانی💛