eitaa logo
حوزه بسیج دانش آموزی کوثر شهرستان تکاب
585 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
176 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 شهیده زینب کمایی🌙 🥀 از بابا و مادربزرگش ناراحت بود که اسمش را میترا گذاشته بودند. می‌گفت:« من میترا نیستم. به من بگویید زینب. با اسم جدیدم صدایم کنید!» 🥀 مادرش می گوید : مثل خودم زیاد خواب می‌دید. خواب در زندگی من و زینب نقش عجیبی داشت. در پنج سالگی خواب ستاره ای را دیده بود، که دیگر ستاره های آسمان به او تعظیم می‌کنند. بعدها فهمیده بود، آن ستاره "حضرت زهرا(س)" بوده. 🥀 منافقان در آخرین نماز مغرب اسفند­ ماه سال ۱۳۶۰ هنگام بازگشت از مسجد، در حالي که تنها ۱۴ سالش بود او را ربودند؛ سپس با گره زدن چادرش او را خفه کرده و مظلومانه به شهادت رساندند. پیکر مطهر زینب، سه روز بعد پیدا شد و با پیکر‌های غرقِ به خون ۳۶۰ شهید عملیات «فتح‌المبین» در اصفهان تشییع و در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد. 🥀 زینب در دفتر خودسازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن نماز شب، نماز غفیله و نماز امام زمان (عج)، ورزش صبحگاهی، قرآن خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن در صبح و ظهر و شب، کمتر گناه کردن تا کم‌خوردن صبحانه، ناهار و شام. 🥀 او با آن سن کمش وصیت نامه خود را نوشته بود و در بخشی از آن گفته بود : "خدایا نگذار نقاب نفاق و بیطرفی بر چهره مان افتد و در این هنگامه جنگ حسین را تنها گذاریم."  🌱
📣ماه نجات از آتش جهنم 🔸رهبر انقلاب: ماه نجات از آتش جنهمماه رمضان را «مبارک» نامیده‌اند؛ علّت مبارک بودن این ماه، این است که راه نجات از آتش و فوز به جنّت است، که در دعای روز ماه رمضان [میخوانیم‌]: وَ هذا شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَ الفَوزِ بِالجَنَّة. آتش و دوزخ الهی و همچنین بهشت و نعیم الهی در همین دنیا موجود است. آنچه در نشئه‌ی آخرت تحقّق پیدا میکند، باطن همان چیزی است که در اینجا است. ⭐️
📢 | تلاوت باید اثرگذار باشد 🔹 اشاره روز گذشته رهبر انقلاب به یکی از شگردهای تلاوت عبدالباسط ☝ توصیه به قاریان کشور ⭐️
*تو نیکی می‌کن و...* پارسال چند روز مانده به عید رفتیم شیراز. وقتی رسیدیم، شیخ محمد گفت: من یه پیرهن و شلوار بگیرم و بیام. تو هم برو برای خودت و بچه‌ها خرید کن. یک ساعت نشده بود تماس گرفت: من دیگه کاری ندارم. هرموقع تمام بودی زنگ بزن بیام دنبالت. گفتم: عه؟! به این زودی خریدی؟! صدای خنده‌اش بلند شد: آره. ولی تو عجله نکن. خداحافظی کردیم. تماس را قطع کردم. همان موقع یک چیزی از بالا افتاد پایین. از چند سانتی‌ام رد شد و محکم خورد زمین. پروژکتورِ بزرگِ یکی از مغازه‌ها بود. چنان صدایی بلند شد که از ترس نشستم و دست گذاشتم روی سرم. مردم فکر می‌کردند توی سرم خورده. مغازه دارها، مرد و زن، همه دورم جمع شدند. حسابی ترسیده بودم. زنگ زدم به شیخ و زدم زیر گریه: بیا دنبالم. - چی شده؟! - محمد خدا دلش برای تو و بچه ها سوخت منو ازتون نگرفت. - این چه حرفیه؟ تو شهید شدن منم میبینی و میشی همسر شهید. و خندید. منم از سر عصبانیت جیغ زدم: محمد! نزدیک بود من بمیرم، حالا تو مسخره بازیت گرفته؟! وقتی آمد دیدم لباس نگرفته.گفتم: کو لباست محمد؟! چیزی نگفت. پاپیچش شدم: کو‌ لباسی که رفتی بخری؟! یا حرف نمی‌زد یا طفره می‌رفت. بعد از دو سه ساعت گفت: رفتم لباس بگیرم دیدم یه آقایی میخواست برای دوتا پسرش لباس بخره، ولی وضع مالی خوبی نداشت. پسراش هرچی انتخاب می‌کردن باباشون می‌گفت نه بابا، من پولش رو ندارم بخرم. تازه برای خودم و مامانتون هم نمی‌خوام چیزی بخرم. گفت: دلم خیلی گرفت. براشون کفش و لباس خریدم. گفت: به هرکدوم از بچه‌ها هم ۲۰۰ تومن عیدی دادم و اومدم. گفتم: محمد مطمئنم خدا ده برابرشو بهت میده. - یه چیزی بگم؟ - اره. بگو - خدا تورو بهم دوباره داد. - یعنی چی محمد؟ گفت: امروز من از لباس خریدن برای خودم گذشتم. خدا هم گفت شیخ محمد تو اونجا کمک کردی من اینجا خطر رو از زنت رفع می‌کنم. همیشه خدا حواسش هست. دست بقیه رو بگیریم، خودش جبران می‌کنه. راوی: همسر شهید مدافع امنیت شیخ محمد مؤیدی که در اغتشاشات پائیز ۱۴۰۱ در شیراز به شهادت رسید.
📌 هر روز قرآن بخوانید؛ حتی نیم صفحه 🔹 استماع قرآن یک امر تفنّنی نیست... هر روز حتماً قرآن بخوانید. حالا نمیگویم روزی مثلاً فرض کنید نیم جزء یا یک حزب بخوانید... روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه، امّا ترک نشود. در طول سال روزی نباشد که شما قرآن را باز نکنید و قرآن را تلاوت نکنید.
🌴پسر کوچکی وارد مغازه‌ای شد، جعبه‌ی نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه‌های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره...مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می‌داد. 🌴پسرک پرسید: «خانم، می‌توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن‌های حیاط خانه‌تان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می‌دهد.» 🌴پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که به او می‌دهید انجام خواهم داد.» زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرارکرد و پیشنهاد داد: «خانم،من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می‌کنم. دراین صورت امروز شما زیباترین چمن را درکل شهر خواهید داشت» مجددا زن پاسخش منفی بود. 🌴پسرک درحالی که لبخندی برلب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه‌دار که به صحبت‌های او گوش داده بود، گفت: «پسر از رفتارت خوشم آمد ، به خاطر این‌که روحیه‌ی خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم» 🌴پسر جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می‌سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می‌کند. 👌چه خوب است گاهی عملکردمان را بسنجیم.
45134991718625.mp3
6.39M
🦋💐السلام علیک الله یا بقیه الله فی ارضک ...
💛🌙 روز دوم: فصل خودسازی ✍🏻اگر کسی مراقب خود باشد؛ مواظب باشد کارهای ممنوع و کارهایی را که خلاف است انجام ندهد و راه خدا را با جدیت بپیماید، موفّق می‌شود. این، همان خودسازی دائمی است؛ لذا یک ماه رمضان را که خدای متعال قرار داده است، فرصت مغتنمی است. این ماه را از دست ندهید.🍃 🎤رهبر انقلاب، 1371/12/04🌱
[ 💚🍃] 🌙ای کاش به افطار نگاهت برسانی دلِ مارا...