ما کمین خوردهایم!
✍ سید علیرضا آلداود
#محتوای_دریافتی
🔸چند وقت قبل داشتم در حوزه شناختی گیم استریمیرها را در شبکه اجتماعی دیسکورد، پیام رسان تلگرام و آپارات بررسی میکردم. انتشار نتایجش بماند برای بعد، اما یک جنگ شناختی ادراکی در آنجا وجود دارد که یا عامدانه یا از روی غفلت به آن پرداخته نشده است.
🔻دیدن وضعیت امروز این نوجوانان عمدتا ۱۲ تا ۱۸ ساله در این فضای مسموم و تحت مدیریت منافقین، ضد انقلاب ، پهلویستها، یگان ۸۲۰۰ رژیم صهیونسیتی و مرکز اعتدال عربستان مرا یاد این جملهی سال ۹۵ رهبر حکیم انقلاب اسلامی انداخت که ایشان فرمودند: فضای مجازی قتلگاه جوانان و نوجوانان شده است.
🔻در اصطلاحات رایج نظامی وقتی نیرویی در کمین گرفتار میشود به آن کمین کشتارگاه یا قتلگاه میگویند! امروز هم نوجوانان و جوانان ما در شبکههای اجتماعی آمریکایی - صهیونسیتی در جنگ ترکیبی و شناختی در کمین گرفتار شدهاند و دارد ذهن و قلبشان به مسلخ میرود.
🔻یک نگاه به آمار نوجوانان حاضر در اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ نیز نشان میدهد دشمن یکی از نقاطی که بسیار روی آن برای این جنگ ترکیبی و شناختی حساب کرده است، همین ول بودن فضای مجازی ول و رها و حضور بی ضابطه شبکههای اجتماعی و ارتباطی آمریکایی-صهیونیستی در کشور بخصوص فضای بازیهای برخط است. از وجود میلیونها فیلترشکن که اتفاقا از طرف دشمن پشتیبانی فنی - مالی میشود هم نباید غافل شد.
🔻این کمین دیر یا زود دامن هویت، فرهنگ، اصول و ارزشهای انقلاب اسلامی ما را در صورت عدم ورود هوشمندانه ما خواهد گرفت با هدفگیری ذهن و قلب سرمایه اجتماعی در کشور، مخصوصا که امروز قشر نوجوان و جوان ما با فقر سواد رسانهای حضور هیجانی - احساسی در این شبکهها دارند.
🔻در بیانیه گام دوم انقلاب نیز رهبر انقلاب به این موضوع در ۲۲ بهمن ۹۷ اشاره کردهاند که هیچ جای توجیهی برای در کمین گرفتار کردن سرمایه اجتماعی کشور باقی نمیگذارد.
رهبر انقلاب در قسمتی از بیانیه میفرمایند:
💠ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هماکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حکومتی دراینباره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دورهی پیشِرو باید دراینبارهها برنامههای کوتاهمدّت و میانمدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ انشاءالله.
✅کاش حاج قاسم فضای مجازی داشتیم تا ملت را از کمین صهیونسیتهای داخلی و خارجی نجات دهد! کاش...
برگرفته از کانال جنگ شناختی
#جنگ_شناختی
#جنگ_ترکیبی
#دشمن_شناسی
زندانی بدون دیوار | منفیگرایی میتواند کشنده باشد
در پی جنگ کره، دکتر ویلیام مایر – که بعدها سمت روانپزشک ارشد ارتش آمریکا را بر عهده گرفت – هزار زندانی آمریکایی را که در بازداشتگاههای کرهی شمالی نگهداری شده بودند مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
او به طور خاص، علاقهمند بود که یکی از شدیدترین و مخربترین ابزارهای جنگ روانی ثبتشده در تاریخ را بررسی کند؛ شیوهای که اثرات ویرانگری روی سربازان به جا گذاشته بود.
سربازان آمریکایی در بازداشتگاههایی نگهداری میشدند که بر اساس عُرف، نمیشد آنها را نامتعارف یا بیرحمانه توصیف کرد. اسیران در آنها از غذای کافی، آب و سرپناه بهرهمند بودند و در معرض هیچیک از تکنیکهای شکنجهی فیزیکی که در آن زمان رایج بود (مثلاً فشار دادن بریدهی چوب بامبو به زیر ناخنها) قرار نمیگرفتند.
در واقع میتوان گفت تعداد موارد گزارششدهی تعرض فیزیکی در بازداشتگاههای کرهی شمالی، کمتر از هر بازداشتگاه جنگی دیگری بوده که در تاریخ ثبت شده است.
پس چرا بسیاری از سربازان آمریکایی در این کمپها میمردند؟
بازداشتگاه آنها با سیمخاردار احاطه نشده بود. نگهبانان مسلح، دور تا دور بازداشتگاه نایستاده بودند. اما هیچ سربازی تلاشی برای فرار انجام نداد. علاوه بر اینها، این مردان مکرراً به درجهی نظامی افراد ارشدتر خود بیاحترامی میکردند و به یکدیگر متعرض میشدند. در مقابل، گاهی حتی روابط نزدیکی با کرهایهایی که آنها را اسیر کرده بودند برقرار میکردند.
وقتی که بازماندگان آزاد شده و در اختیار صلیب سرخ ژاپن قرار گرفتند، به آنها این فرصت را دادند که با عزیزانشان تماس بگیرند و بگویند که زندهاند. اما افراد بسیار کمی حاضر شدند چنین تماسی را برقرار کنند.
این سربازان، حتی پس از برگشت به خانه، رابطهی دوستی یا هر جنس دیگری از رابطه را میان یکدیگر حفظ نکردند. دکتر مایر در توصیف این وضعیت چنین میگفت: «آنها بدون هرگونه سیمان و فولاد، زندانی یک سلول انفرادی باقی ماندند.»
مایر یک بیماری جدید را در بازداشتگاههای سربازان کشف کرد: «ناامیدی مفرط.» این عادی شده بود که سربازان، داخل آلونکهای خودشان بخزند و ناامیدانه به در و دیوار خیره شوند و هیچ تلاشی برای زنده ماندن و بقا به خرج ندهند. یک گوشه بنشینند، لحاف روی سرشان بکشند و پس از یکی دو روز بمیرند.
سربازان به این وضعیت میگفتند: «بُریدن.» [ فلانی هم بُرید. ] پزشکان این وضع را «میراسموس» نامگذاری کردند. یا به زبان مایر: «رها کردن مقاومت» و «انفعال.»
مایر گزارش داد که کرهایها با چهار تاکتیک زیر کاری میکردند که اسیران، از «حمایت عاطفیِ ناشی از ارتباطات بینفردی» بهرهمند نشوند:
🔻 جاسوسی:
برای تشویق به جاسوسی، هر وقت یک سرباز جاسوسی یک سرباز دیگر را میکرد، به او جوایزی مثل سیگار میدادند. اما نه جاسوس و نه فردی که از او جاسوسی شده بود، تنبیه نمیشدند.
تشویق به جاسوسی [ با این هدف نبود که افراد خاطی شناسایی شوند، بلکه ] به این قصد بود که رابطهی میان اسرا نابود شده و در هم شکسته شود. زندانبانها فهمیده بودند که وقتی اسیران هر روز از مخزن رفاقتشان چیزی بردارند، در نهایت همهشان آسیب خواهند دید و لطمه خواهند خورد.
🔻 انتقاد از خود
برای ترویج انتقاد از خود، زندانبانها سربازان را در گروههای ده دوازده نفری دور هم جمع میکردند و تکنیکی را به کار میبردند که مایر آن را «شکل فاسدِ گروهدرمانی» مینامید.
در این جلسات از هر نفر میخواستند که روبروی جمع بایستد و به همهی کارهای بدی که انجام داده (و همهی کارهای خوبی که میتوانسته انجام بدهد و انجام نداده) اعتراف کند.
نکتهی کلیدی تاکتیک اعتراف در این بود که سربازان برای کرهایها اعتراف نمیکردند، بلکه در مقابل همگروههای خودشان اعتراف میکردند. با این روش، به شکلی ظریف و زیرکانه، علاقه و مراقبت و احترام و پذیرش اجتماعی در میان سربازان کاهش مییافت. اسیرکنندگان با این شیوه، محیطی ساخته بودند که مخزن حسننیت آن جمع را به شکلی دائمی و ظالمانه خالی میکرد.
مایر گزارش داد که کرهایها با چهار تاکتیک زیر کاری میکردند که اسیران، از «حمایت عاطفیِ ناشی از ارتباطات بینفردی» بهرهمند نشوند:
🔻 جاسوسی:
برای تشویق به جاسوسی، هر وقت یک سرباز جاسوسی یک سرباز دیگر را میکرد، به او جوایزی مثل سیگار میدادند. اما نه جاسوس و نه فردی که از او جاسوسی شده بود، تنبیه نمیشدند.
تشویق به جاسوسی [ با این هدف نبود که افراد خاطی شناسایی شوند، بلکه ] به این قصد بود که رابطهی میان اسرا نابود شده و در هم شکسته شود. زندانبانها فهمیده بودند که وقتی اسیران هر روز از مخزن رفاقتشان چیزی بردارند، در نهایت همهشان آسیب خواهند دید و لطمه خواهند خورد.
🔻 انتقاد از خود
برای ترویج انتقاد از خود، زندانبانها سربازان را در گروههای ده دوازده نفری دور هم جمع میکردند و تکنیکی را به کار میبردند که مایر آن را «شکل فاسدِ گروهدرمانی» مینامید.
در این جلسات از هر نفر میخواستند که روبروی جمع بایستد و به همهی کارهای بدی که انجام داده (و همهی کارهای خوبی که میتوانسته انجام بدهد و انجام نداده) اعتراف کند.
نکتهی کلیدی تاکتیک اعتراف در این بود که سربازان برای کرهایها اعتراف نمیکردند، بلکه در مقابل همگروههای خودشان اعتراف میکردند. با این روش، به شکلی ظریف و زیرکانه، علاقه و مراقبت و احترام و پذیرش اجتماعی در میان سربازان کاهش مییافت. اسیرکنندگان با این شیوه، محیطی ساخته بودند که مخزن حسننیت آن جمع را به شکلی دائمی و ظالمانه خالی میکرد.
🔻 در همشکستن وفاداری به کشور
سومین تاکتیک، با هدف در هم شکستن وفاداری به کشور و فرماندهان ارشد بهکار گرفته میشد. آنها به شکلی آرام و بیرحمانه، به تدریج تبعیت سربازان نسبت به فرماندهان ارشد خود را تضعیف کردند و از بین بردند.
در حدی که در یک مورد، یک فرمانده اسیر به یکی از سربازانش گفت که از آب شالیزار ننوشد. چون ارگانیسمهای موجود در آب او را خواهد کشت. سرباز به فرمانده نگاه کرد و به او یادآوری کرد: «رفیق. تو دیگه الان فرمانده نیستی. تو فقط یه زندانی بدبخت مثل خودمی. تو مراقب خودت باش، منم مراقب خودم هستم.» سرباز چند روز بعد، مُرد.
در موردی دیگر، چهل نفر ایستادند و ناظر بودند که یکی از رفقایشان، سه سرباز به شدت مریض را از خوابگاه به بیرون پرت میکند تا بمیرند. چرا هیچکدام از این چهل نفر کاری نکردند؟ چون «به آنها ربطی نداشت.» رابطهی میان سربازان در هم شکسته شده بود و دیگر به وضعیت یکدیگر اهمیتی نمیدادند.
🔻 اخبار منفی و بازهم اخبار منفی
* اما خالصترین و خبیثانهترین تاکتیکی که استفاده می کردند و مقصود اصلی ما از انتشار این متن در کانال همین است، عبارت است غرق کردن ایشان در اخبار و احساسات منفی
به عنوان مثال اگر برای یک سرباز اسیر، نامهی حمایتآمیز از خانه ارسال میشد، آن نامه را نگه میداشتند و به او نمیدانند [ و حتی نمیگفتند چنین نامهای دریافت شده است ].
اما اگر نامهای با محتوای منفی به اردوگاه میرسید، مثلاً فوت بستگان، یا اینکه همسر اسیر از زنده بودن او قطع امید کرده و قصد ازدواج با فرد دیگری را دارد، بلافاصله نامه را به دست سرباز میرساندند.
در حدی که صورتحسابهای پرداختنشدهای را که از ادارههای وصول مطالبات ارسال میشد، چنان به سرعت به دست اسیران تحویل میدادند که تاریخ تحویل با تاریخ ارسال، دو هفته هم فاصله نداشت.
و این دقیقا همان کاری است که خواسته یا ناخواسته بسیاری از رسانههای بیگانه یا حتی داخلی به آن دامن می زنند انتشار اخبار منفی به بهانههایی از جمله گفتن واقعیتها، انتقاد، افشاگری و ...
آیا بهتر نیست که ما هم اگر با خبر خوبی مواجه شدیم، اون رو برای دوستانمان ارسال کنیم؟!
👈 #اخبار_خوب_و_امیدوار_کننده 👉
.
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تیکه عباس موزون: میتوانیم عرض اسرائیل را تک چرخ بزنیم😂
#فشااار
#شهر_موشها