سهل تر ساده تر از قافیه ای باختی اش
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختی اش
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
سهمش از خاک فقط کفش پر از پینه اوست
در عرق ریز زمین جامه پشمینه اوست
باغ می ساخت و در سایه آن باغ نبود
یک نفس قافله اش در پی اطراق نبود
درد باید که بفهمیم چه گفته ست علی
که شبی با شکم سیر نخفته ست علی
از سر سفره اسلام چه برداشت امیر
نان دندان شکنی را که نمی خورد فقیر
آه از آن شب آخر که علی غمگین بود
سفره دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
می شنیدند فقط از علی انّا لله
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بی خوابی ها
سینه زن در پی او دسته مرغابی ها
از قدم های علی ارض و سما جا می ماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا می ماند
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
بی شک این لحظه کم از لحظه پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
زودتر می رسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
عرش محراب شد از فُزت و ربّ الکعبه
کعبه بی تاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
آه از مردم بی درد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
می رود قصه ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
سیدحمیدرضا برقعی
🌸سلام، یک تلنگر:
نسل هتل نشین!
چهل سال پیش،
دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن،
همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند.
پسرها بايد يا صبح زود يا عصر،
نان و مايحتاج خانه را خريد مي كردند
و كارهاي مردانه را در كمك پدر خود انجام مي دادند.
حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند،
از هتل خانه شان خارج می شوند.
چون که والدینشان به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد.
و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست.
نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند
و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد ،
آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت!!!
برای این نسل،
سرزمین هم چون هتلی است که
می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛
از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است.
با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند.
این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند؟؟؟
کی بود؟ کی بود؟!
اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی،
ما بودیم
و...همه بودند.
کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان
و این نسل هتل نشین بدهیم !!!
گرچه به نظر من نسلی که این بچه ها رو تربیت کرد،فکر می کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی رو برای بچه اش فراهم کنه واین موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیومده شروع میشه و متاسفانه ادامه پیدا میکنه تاجاییکه شان والای مادر و پدری خودش رو در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاره مبادا که آبی در دل فرزندش تکون بخوره.اما غافل شد از اینکه هر باغچه و مزرعه ای با آب زیادی فاسد میشه و به لجنزار تبدیل خواهد شد.
گاهی باغبان به گیاهش بی آبی رو تحمیل میکنه چون میدونه اون گیاه نیاز داره چند روز بستر خشکی داشته باشه تا بتونه ریشه هاش رو توی خاک رشدبده و به حیاتش ادامه بده
امیدوارم همه ما مادرها و پدرها بتونیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمون افتخار نیست!
مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن کودکمون افتخاره!
استاد پناهیان
ما در این شبهای قدر، چندتا نیاز کلیدی داریم که باید دنبال برآورده شدن آنها باشیم:
مغفرت: اولین نیاز ما این است که خدا واقعاً گناهان ما را ببخشد تا تغییر کنیم و این تغییر را در زندگیمان حس کنیم. اگر بخشیده بشویم واقعاً تغییری در زندگیمان پدید میآید و یک تجربۀ خوب معنوی پیدا خواهیم کرد که همیشه دوست داریم آنرا ادامه دهیم.
تقرب: نیاز دیگر ما این است که گناهانمان بخشیده شود تا لذت تقرب و نزدیک شدن به خدا را بچشیم. وقتی کسی شیرینی عفو خدا و نزدیک شدن به خدا را تجربه کرد، حس زیبایی از این تجربه پیدا خواهد کرد که دیگر نمیتواند از این خدا فاصله بگیرد!
رفع گرفتاریها: نیاز دیگرمان برطرف شدن گرفتاریهایمان است تا راحتتر زندگی کنیم و برای خدا بندگی کنیم. اصلاً گرفتاریها و حاجات ما در واقع بهانههایی برای ارتباط ما با خدا هستند؛ ما معمولاً به بهانۀ احتیاجاتمان درِ خانۀ خدا کشیده میشویم و در خانۀ خدا رفتن چقدر زیباست!
بهبود وضع آخرت: نیاز بعدی ما این است که وضع قیامت خودمان را اصلاح کنیم؛ از لحظۀ جان دادن تا روز حساب و کتاب و نجات از دوزخ و صعود به عالیترین درجات بهشت. خوش به سعادت کسی که اینقدر عاقل و بلندنظر است که از الان برای قیامتش اشک میریزد!
حالا سؤال این است که این نیازها را چطور برآورده کنیم؟ یکی از رموز مهمش این است که احساس بیکسی و تنهایی است. رمز استجابت دعا و بخشیده شدن گناهان «احساس تنهایی و بیپناهی نسبت به همۀ عالم، و حسّ پناهجویی و پناه بردن به خداوند» است. یعنی واقعاً این حسّ را داشته باشیم که «خدایا من هیچکسی را غیر تو ندارم و کسی جز تو من را پناه نمیدهد» این احساس را با فکر خودت پیدا کن و الا اولین بار که این حسّ را تجربه خواهی کرد «لحظۀ جان دادن» است!
در سورۀ توبه، آیهای هست که نشان میدهد خدا کِی توبۀ آدمها را میپذیرد؟ و اصلاً یکی از دلایل نامگذاری سورۀ توبه بهدلیل همین آیه است: «وَ عَلىَ الثَّلَاثَةِ الَّذِینَ خُلِّفُواْ...وَ ظَنُّواْ أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْه»(توبه/118)
مراحل سهگانه:
سه نفر در مدینه بودند که برای جنگ تبوک نرفته بودند، اتفاقاً آن جنگ هم صورت نگرفت و کسی شهید و زخمی نشد، لذا اینها در نزد مردم، خیلی ضایع شدند. وقتی پیامبر(ص) با اصحابشان برگشتند، اینها خدمت پیامبر(ص) رفتند و گفتند «ببخشید که ما نیامدیم! پشیمان هستیم» اما پیامبر(ص) آنها را تحویل نگرفت! مؤمنین و حتی خانوادههای خودشان هم به تأسی از پیامبر(ص) آنها را تحویل نگرفتند! لذا آنها
خیلی تنها شدند و زمین با همۀ بزرگیاش برایشان تنگ شد «و ضَاقَتْ عَلَیهِْمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ» این اولین مرحلۀ احساس تنهایی بود.
وقتی خیلی دلشان گرفت با هم به کوه رفتند که توبه کنند. بعد از مدتی گفتند؟ انگار ما داریم خودمان به همدیگر روحیه میدهیم! بیایید هرکداممان تنهایی برویم یک گوشهای گریه کنیم. «وَ ضَاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنفُسُهُم» این مرحلۀ دوم احساسِ تنهایی آنها بود.
مرحلۀ سوم احساس تنهایی آنها این بود: «وَ ظَنُّواْ أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَیْه» یعنی این حس برایشان پدید آمد که «خدایا من غیر تو کسی را ندارم» وقتی این احساس تنهایی عمیقاً در وجودشان شکل گرفت، خدا به سوی آنها توبه کرد تا آنها بتوانند توبه کنند «ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا»
و بعد میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیم» پس خدا تواب است؛ اما برای کسانی که احساس تنهایی کنند و بدانند که غیر از خدا کسی را ندارند! شما در شب قدر، باید تمام این سلوک را در یک لحظه با فکر خودتان طی کنید!
در شب قدر هرکسی در خلوت خودش بگوید «خدایا من غیر تو کسی را ندارم!» همین الهی، من لی غیرک را اگر از عمق جان بگویی، اثر عجیبی در عالم دارد! بگو: خدایا! من برای حاجاتم و بخشش گناهانم کسی را غیر تو ندارم! برای رسیدن به محضر
هدایت شده از KHAMENEI.IR
14.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 نماهنگ ویژه | #پیامی_دارم !
🔺️ حضرت آیتالله خامنهای در دیدارهای مختلف بارها با اشاره به آیهی شریفهی «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون»، «پیام شهدا برای امروز ملت ایران» را «نترسیدن و امیدداشتن» دانستهاند.
🌷 از این رو، پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب (KHAMENEI.IR) همزمان با سوم خردادماه سالروز حماسه فتح خرمشهر، نماهنگ «پیامی دارم» را با توجه به بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره پیام شهدا به ملت ایران تهیه و منتشر میکند.
📥 سایر کیفیتها👇
http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=42641
"إنّا لله وإنّا إليهِ رَاجعُون"
یتیم شدیم…
تمام شد…🏴
مرغ از قفس پرید و
ندا داد جبرئیل
اینک شما و وحشت
دنیای بی علی 😔
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرایی عجیب از سریال امام علی
حتما ببینید
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
🌷شهدا مایه رونقِ حیات معنوی اند در کشور🌷
👈شهدا وقتی می روند معنویت و صدایشان تازه بعد از شهادتشان بلند می شود
ما گوشمان سنگین است این پیام ها را درست نمی شنویم❌
👈اگر به ما بشنوانند این پیام ها را
ما دیگر گرایش به کفر و الحاد از بینمان رخت بر خواهد بست
عزیزانِ من بدانید شهدا با ما حرف می زنند امروز پیام شهیدان اگر به گوش ما برسد از ما خوف و حزن را برطرف خواهد کرد⭕️
👈مهم این است که ما این صدا را بشنویم
#امام_خامنه_ای
💠بیانات امام خامنه ای
آنچه ما از شما جوانهای عزیز
انتظار داریم این است که
🔸شماها باید خودجوش باشید
🔹باید خودکار باشید
🔸 باید منتظر این نباشید که شما را به کار وادار کنند؛...
🔹باید پیشرو باشید
👈 مثل مبارزات مبارزین زمان طاغوت.
۱۳۹۸/۰۳/۰۱