برق قطع نشد، سیمان ارزان شد
در فصل گرم پارسال و امسال نرخ سیمان با تامین برق ثابت ماند و حتی کاهش هم داشت. در سال ۱۴۰۰ بهدلیل قطعیهای مکرر برق، قیمت سیمان ۴۳۳ درصد افزایش پیدا کرده بود.
✦࿐჻ᭂ🏴 🇮🇷 🏴჻ᭂ࿐✦
@Keynoo
✦࿐჻ᭂ🏴 🇮🇷 🏴჻ᭂ࿐✦
🔹 نداشتن نگرش دینی به زندگی;مشکل مراجعان به روانشناس مشهور
انسانها باید یک منبع درآمد مکفی و یک معنویت و امید دینی برای خود داشته باشند تا سلامت معنوی خود را بعد ۴۰سالگی حفظ کنند.
🌐معنویت پژوهی/عرفان های کاذب
https://eitaa.com/joinchat/2777547060C9cac171e9b
هدایت شده از دختران زهرایی
🔵 مستضعفین بیروایت
مقایسه اتفاق نارنجستان شیراز و سپیده رشنو
وقتی سپیده رشنو در اتوبوس داشت آن دختر چادری را با کلمات و حرکاتش تکهپاره میکرد و آن دختر چادری برای او، خط و نشان میکشید که فیلمش را میدهد دست بچههای بالا، اتفاق عجیبی افتاد. احسان عبدی پور یک رشتهاستوری دربارهٔ رشنو منتشر کرد. این رشتهاستوری برای خیلیها که سایت پی اس ارنا را نمیخواندند و اسم سپیده رشنو را جزو نویسندگانش ندیده بودند، اولین مواجهه و شناخت از رشنو را رقم زد. عبدیپور استادتمام روایت است. با آن قلم صیقلی، از هنردوستی و هنرمندی و تلاش شبانهروزی رشنو برای شروع کسبوکار خودش گفته بود و ضمن اظهار حیرت، نوشته بود نمیداند خشم رشنو از کجا آمده و این دختر خیلی ظریفتر و لطیفتر از این حرفهاست. خلاصه کنم. در روایت عبدیپور، رشنو طرف مظلوم و بیکس ماجرا بود، انگار که دختری که با چنگ و دندان در اتوبوس به جان یک محجبه افتاده، یکی دیگر باشد.
🔻بعد، مصاحبهٔ رشنو بعد از دستگیری در صداوسیما پخش شد، با صورت رنگپریده، حجابی متفاوت و رنگی کبود بر گونه، انگار آن دختر با موهای افشان و رژ سرخ بر لبها، یکی دیگر بوده. بعد، ما با حیرت و خشم و تأسف به هم نگاه کردیم و برای بار هزارم باورمان نشد این حجم از جهل و نابلدی و دیوانگی در رسانهٔ ملی را که همه به پای حاکمیت فاکتور میشود.
🔻یک زن چادری با دختر نوجوانش که آن هم چادریست، به خانم بیحجابی تذکر حجاب داده. شوهر زن، مثل گرگ، جهیده سمت زن و صورتش و چادرش. دختر زن ضجه میزند: #مامانمو_نزنید . یک زن بیحجاب که معلوم نیست زن مرد است یا عابر پیاده، به کمک مرد میآید تا زن چادری بیشتر کتک بخورد. یکی داد میزند: «بسه! کشتیش!» و مرد نعره میکشد و ضربه میزند.
🔻زن. زن چادری. همین. او شناس ما نیست. اسمش را نمیدانیم. قبل و بعد ماجرا را نمیدانیم. میدانیم حاکمیت نباید میگذاشت دعوا به سطح مردم با مردم برسد. میدانیم نباید بار نهی از منکر را به دوش مردم میانداخت که قانون الکن مبهم، برای هیچکدامشان روشن نیست و کسی زحمت نکشیده روشنش کند… میدانیم، اما نمیدانیم بر این زن چادری که مادر است چه گذشته که جلوی چشم دخترش، نتوانسته در مقابل حرام الهی سکوت کند و بیتفاوت بماند و بیم جان را پس زده و تذکر داده.
🔻ما روایت نداریم.
کسی ما را روایت نمیکند.
کسی از پیش و پس عمر ما برای بقیه نمیگوید که روز واقعه، درست فهم شود.
ما چشمرنگی نیستیم. ما حتی سیاهپوست هم نیستیم که دنیا با پز برابری نژادی هوایمان را بگیرد. ما آن زن چادری هستیم که اشکهایش را برای روضهٔ کوچهٔ بنیهاشم نگه میدارد.
✍ پرستو علی عسگر نجاد
#حسین_دارابی
هدایت شده از تشکل «حوزه مردم»
...
▫️انفعال از سوی حاکمیت، تعادل اجتماعی را برهم زده و انشقاق اجتماعی، تنشها و چالشهای اخلاقی را تشدیدکرده است.
کمرنگ شدن اقتدار و رفتارهای متعارض، #امنیت_عمومی را با چالشهای جدی مواجه کرده و کار به جایی رسیده که کادر پلیس دست به #هتک_حرمت میزند!
برخورد با اینگونه هتاکیها باید #بازدارنده و پشیمانکننده باشد.
▫️پیش از این در گفتگو با وزیر کشور بر ضرورت ایجاد قرارگاه #جنگ_شناختی تأکید کرده بودم؛
نظامِ هنجاری جامعه درپی تهاجم سنگین #شناختی و #اقتصادی بهم ریخته ونیاز به تدابیر ویژه و ذوابعاد دارد،
کشف #حجاب آغاز فرآیند #انقلاب_جنسی است که در پی فروپاشی بنیانهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی است.
#شیراز
#نارنجستان
#مهدی_عسگری🇮🇷
#نماینده_مردم کرج، اشتهارد و فردیس
📣تشکل حوزوی سُعداء قم
🆔 https://eitaa.com/joinchat/603652132Ce46bba8e6a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 کسانی که بدون تخصص در مورد حجاب صحبت میکنند
👈 مخصوصا گروه منحرفی به اسم دشمن شناسی
♨️ چرندیاتی از ناحیه مدیر این گروه ( #فرازمند) مومنین انقلابی را ناراحت و به جان هم انداخته است
✍ با هم سخنان حجت الاسلام عالی را در بیت رهبری شنیده و به نادانی چنین افراد احمقی (#فرازمند) پی ببریم.
📌متاسفانه افراد نافهم احمقی هم با نام کاربری#علمدارولایت این چرندیات را در گروه ها نشر میدهد.
🔴نهم مرداد ۱۲۸۸ یکی از عجیب ترین حوادث تاریخ ایران بوقوع پیوست
⏪ پس با هم این حادثه تکان دهنده رو مرور میکنیم تا اگاه شویم و نه عبرت ایندگان
‼️روایتی غریب و سوزناک از وقایع بعد از شهادت شیخ فضل الله نوری (۹ مرداد ۱۲۸۸)، کیفیت غسل و کفن و دفن ...😭😥‼️
در اثر تلاطم و طوفان یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش به زمین افتاد
جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه مقابل در حیاط روی یک نیمکت گذاشتند جمعیت کثیری ریخت توی حیاط محشری برپا شد مثل مور و ملخ از سر و کول هم بالا می رفتند همه می خواستند خود را به جنازه برسانند دور نعش را گرفتند و آنقدر با قنداق تفنگ و لگد به نعش زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهانش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد . هر که هر چه در دست داشت میزد آنهایی هم که دستشون به نعش نمیرسید تف می انداختند
به همه مقدسات قسم که در این ساعت گودال قتلگاه را به چشم خودم دیدم یک مرتبه دیدم یک نفر از سران مجاهدین مرد تنومند و چهارشانه بود وارد حیاط نظمیه شد غریبه بود جلو آمد بالای جنازه ایستاد جلوی همه دکمه های شلوارش را باز کرد و روبروی اینهمه چشم شُر شُر به سر و صورت آقا .....
▪️تحویل جنازه
عده ای از صاحب نفوذها یپرم ارمنی را از عواقب سوزاندن نعش شیخ و تحویل ندادن می ترسانند . یپرم راضی میشود و می گوید : بسیار خوب ... به نظمیه تلفون کنید که لاشه را به صاحبانش رد کنند. سه نفر از بستگان شیخ شهید و سه نفر از نوکر هایش توی آن تاریکی توپخانه در گوشهای با یک تابوت منتظر تحویل جنازه بودند. آقا لخت و عور آن گوشه همینطور افتاده بود لا اله الا الله جنازه را در تابوت گذاشتیم و با دو مجاهد ما را راهی کردند.
▪️جنازه را وارد حیاط خلوت خانه شیخ کردند. شیخ ابراهیم نوری از شاگردان شیخ جنازه را غسل داد.
بعد کفن کردیم و بردیم در اطاق پنج دری میان دو حیاط کوچک پنهان کردیم.
سر مجاهد ها را گرم کردیم. بعد تابوت را با سنگ و کلوخ و پوشال و پوشاک پر و سنگین کردیم.
یک لحاف هم تا کرده روی آن کشیدیم تابوت قلابی را با آن دو نگهبان سر قبر آقا فرستادیم. متولی قبرستان که در جریان بود مثلاً نعش را دفن کردو آن دو نگهبان با تابوت به نظمیه برگشتند.
صبح اوستا اکبر معمار آمد و درهای اطاق پنج دری را تیغه کردیم و رویش را گچکاری کردیم.
♦️دو ماه بعد از شهادت شیخ در اتاق پنج دری را شکافتیم جنازه در آن هوای گرم همانطور تر و تازه مانده بود. جنازه را از آنجا برداشتیم و به اتاقی دیگر آن سوی حیاط منتقل کردیم و دوباره تیغه کردیم.
🏴 کم کم مردم فهمیدند که نعش شیخ نوری در خانه است می آمدند پشتدیوار فاتحه می خواندند و می رفتند. از گوشه و کنار پیغام میدادند امامزاده درست کردید؟! ۱۸ ماه از شهادت شیخ گذشته بود. بازاری ها بخیال میافتند دیوار را بشکافند و جنازه را برداشته دورشهر بیفتند و وااسلاما و واحسینا راه بیندازند. پیراهن عثمان برای مقصد خودشان.
🕌حاج میرزا عبدالله سبوحی واعظ میگوید یک روز زمستانی خانم شیخ مرا خواست. دیدم زار زار گریه میکند گفت دیشب مرحوم آقا رو خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من گریه میکردم آقا به من گفت گریه نکن همان بلاهایی را که سر سیدالشهدا آوردند ، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا در بیاورند زود آن را به قم بفرست.
همان شب تیغه را شکافتیم و نعش را در آوردیم. با اینکه دو تابستان از آن گذشته بود و جایش هم نمناک بود اما جسد پس از ۱۸ ماه همانطور تر و تازه مانده بود فقط کفن کمی زرد شده بود به دستور خانم دوباره کفن کردیم و نمد پیچ نمودیم به مسجد یونس خان بردیم و صبح به اسم یک طلبه که مرده آنرا با درشکه به امامزاده عبدالله بردیم و صبح جنازه را با دلیجان به طرف حضرت معصومه حرکت دادیم.
شیخ شهید در زمان حیات خود در صحن مطهر برای خودش مقبرهای تهیه کرده بود و به سید موسی متولی آن گفته بود این زمین نکره یک روز معرفه خواهد شد
نزدیک قم کاغذ به متولی نوشتیم که زنی از خاندان شیخ فوت کرده می خواهیم در مقبره شیخ دفنش کنیم و به هادی پسر شیخ سپردیم در هنگام دفن جلو نیاید تا فکر کنند واقعا میت زن است و قضیه لو نرود. شب جنازه در مقبره ماند صبح خیلی سریع قبری به حد نصاب شرعی کندیم و با مهر تربتی که خانم داده بود جنازه را درون قبر گذاشتیم نعش پس از ۱۸ ماه کمترین بوی عفونتی نداشت.
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.
این آیه ای است که روی قبر شهید حاج شیخ فضل الله نوری نوشته شده است .
📗کتاب سرّ دار به قلم تندرکیا نوه شیخ شهید& نشر صبح ۱۳۸۹/ چاپ سوم - ص ۵۲ -
قرار نیست بیاد!.mp3
7.08M
#تلنگری #استاد_شجاعی
+ گفت چرا امام زمان تون نمیاد؟
_ گفتم قرار نیست بیاد!
+ گفت چی؟ پس منتظر چی هستید این همه سال؟
@ostad_shojae
#به_وقت_طلوع (دعای ۷۷ صحیفه جامعه )
※ در طلب روزی
✍ روزی، فقط عددی نیست که حساب بانکی ما نشان میدهد.
آبرو، محبوبیت، عقلانیت، رفتارها و واکنشهای منطقی و معقول،
گاهی یک خنده از ته دل، یک انتخاب به جا،
یک ایدهی نو و بموقع ....
همه روزیاند که صاحبش خداست و میان بندگانش قسمت میکند.
گاهی هم بزرگترین روزیها را قسمت بندگانش میکند: مثلاً یاری امام، همراهی امام، طلب امام ....
✘ همهی ما نگران میشویم، نگران از دست دادن روزی هایی که داریم، یا نگران بدست آوردن آنچه آرزویش را داریم.
فقط یک متخصص میتواند این جنس نگرانیها را پیشبینی کرده و برایش هم شرح حال بنویسد و هم راه درمان.
※ نوشتنی که خواندنش به قدرت میانجامد،
قدرتی که محصول اطمینان است،
اطمینانی که محصول سپردن است،
و سپردنی که محصول توحید است.
• اَقُولُ: مِنْ اَیْنَ؟ وَإِلیٰ أَیْنَ؟ وَکَیْفَ اَحْتٰالُ؟ وَمَنْ لیٖ؟ ....
من میگویم: روزی من از کجاست؟ و به کدام سو است؟ و چگونه تدبیر کنم برایش؟ بدست چه کسی به من میرسد؟ و ...
کلیک کنید : مشاهده متن کامل دعا
※ دریافت کتاب صحیفه جامعه سجادیه
Blog.montazer.ir
16.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بانک مرکزی گفته برای سفر اربعین فقط دینار میدیم! یه تصمیم خوب؛ ای کاش دلارزدایی در تمام مراودات ما انجام میشد!
5.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی مادر شهید، رئیسجمهور را شام دعوت میکند
🔹رئیسی دیشب مهمانِ خانوادۀ شهیدان خالقیپور بود.