اهل سنت میگن چرا برای حدیث غدیر از کلمه مولی که معانی مختلفی دارد استفاده شده ؟ و اگر قرار بر سرپرستی هست از کلمه واضحی استفاده میشد پس اینجا ولی به معنی دوست هست 😏
✍حجتالاسلام حسین عدیده ✅
اولا: اگر مولی در اینجا به معنی دوست هست چرا پیامبر از کلمه ای استفاده کرده که معانی زیادی دارد ؟ خوب واضح از کلمه حبیب استفاده میکرد
(من کنت حبیب فعلی حبیب) هر که مرا دوست دارد پس این علی را هم دوست داشته باشید
ثانیا : کلمه مولی یا ولی برای کسی استفاده میشه که علاوه بر اطاعت از آن ها باید قلبا دوست هم داشته باشیم
مثل پدر و مادر که ولی گفته میشوند
مثل ولی فقیه که علاوه بر اطاعت از این ها دوست هم باید داشته باشیم
اما کسانیکه باید از آن ها اطاعت شود ولی دوست داشتنشان شرط نیست برای آن ها کلمه ولی به کار نمیرود
مثل رئیس اداره که کارمندها باید از او اطاعت کنند ولی دوست داشتن شرط نیست شما میتوانی در عین حالی که اطاعت میکنی دوستش نداشته باشی شاید منافق باشد شاید ادم خوبی نباشد که به این افراد ولی نمیگویند ❌
ولی از کسی که هم قرار است اطاعت شود و هم قرار است او را دوست داشته باشیم ولی گفته میشود ✅
اگر پیامبر از کلمه ولی یا مولی برای امیرالمومنین استفاده میکند میخواهد بفهماند که اطاعت به تنهایی کافی نیست باید دوست هم داشته باشید👍
اگر از کلمه غیر ولی برای جانشینی استفاده میشد دیگه تولی که از واجبات هست در اینجا معنی نداشت و ما فقط باید اطاعت کنیم و نیازی نیست دوست داشته باشیم
❤️تا غدیر همراه ما باشید ❤️
🇮🇷کانال شیخ حسین عدیده🇮🇷
https://eitaa.com/hoseiinadiideh
🌹داستانی بسیار زیبا و شنیدتی در زمان امام هادی علیه السلام 🌹
❤️❤️❤️❤️❤️❤️
در عهد متوکل، زنی در خراسان ادعا کرد که من زینب کبری، دختر حضرت فاطمهی زهرایم و از همینرو عدهای از دور و نزدیک دور او جمع شده بودند و از اطراف، مرد و زن به دیدن او میآمدند و تحف و هدایا برای او میآوردند و از او التماس دعا میکردند.
این خبر به متوکل رسید، پس آن زن را فراخواند و به او گفت: «زینب، دختر امیرمؤمنان در صدر اسلام میزیسته و در سیصد سال قبل در زمان یزید از دار دنیا رفته است ولی تو جوانی و حتی پیر هم نشدهای!» آن زن گفت: «من زینب کبری هستم، جدم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در حق من دعا کرده است و در نتیجه هر چهار سال (و طبق نقلی هر پنجاه سال) جوانی به من برمیگردد!» متوکل به ناچار سادات بنیهاشم و رؤسای قریش را احضار کرده و با آنان در این مورد به تبادل نظر پرداخت. آنان به اتفاق گفتند: «زینب علیهاالسلام دختر امیرمؤمنان(علیهالسلام) در تاریخ فلان و روز فلان از دنیا رفته است و ادعای این زن پوچ و بیمعناست.» زن سوگند یاد کرد که در گفتارش صادق است و گفت: «تا این زمان کسی از حال من مطلع نبوده و مردم نمیدانستند که من مردهام یا زندهام ولی اکنون از روی ضرورت و فقر، خود را آشکارا معرفی کردهام.» «فتح بن خاقان» وزیر متوکل گفت: «ابن الرضا (حضرت هادی علیهالسلام) را طلب نما تا او مشکل را حل نماید.» در آن زمان حضرت هادی (علیهالسلام) در سامرا زندانی بود، پس او را احضار کرد و حکایت آن زن را برای او نقل کرد.
حضرت (علیهالسلام) فرمود: «این زن دروغ میگوید و حضرت زینب (علیهاالسلام) وفات یافته است.» متوکل گفت: «این سخن را دیگران هم گفتند، دلیل شما بر دروغگو بودن این زن چیست؟» حضرت فرمود: «من این زن را از فرزندان فاطمه (علیهاالسلام) نمیدانم و نسب او را زیر سؤال میبرم.» زن گفت: «اگر تو در نسب من شک داری من هم در اینکه تو فرزند پیامبری شک دارم.» حضرت رو به متوکل کرد و فرمود: «خداوند گوشت فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) را بر حیوانات درنده حرام کرده است، اگر او در ادعای خود صادق است میتوانید وی را در میان حیوانات وحشی بیاندازید تا حقیقت معلوم شود.»
زن دروغگو گفت: «من از پدرم و مادرم حضرت علی (علیهالسلام) و حضرت فاطمه (علیهاالسلام) این کلام را نشنیدهام و قبول ندارم. حیوان درنده هر که را ببیند میدرد. شما میخواهید مرا بکشید!» امام (علیهالسلام) فرمود: «در میان این جمعیت عدهای از اولاد حضرت حسن (علیهالسلام) و حضرت حسین (علیهالسلام) حاضرند، هرکدام را میخواهید نزد حیوانات درنده اندازید تا واقعیت سخن معلوم شود.»
سادات بنیفاطمه از شنیدن این پیشنهاد به شدت وحشت کردند و رنگ از روی آنان پرید.
«علی بن جهم» یکی از منکرین امام به متوکل گفت: «چرا ابن الرضا (حضرت هادی علیهالسلام) میخواهد دیگران را به چنگ شیر اندازد، اگر راست میگوید خودش به میان حیوانات درنده داخل شود.» متوکل از این سخن بسیار خوشحال شد و با خود گفت: «عجب اسبابی فراهم آمد. هم اکنون ابن الرضا طعمهی شیرها میشود و مقصر مرگ خود خواهد شد و خیال ما از بابت او راحت می شود.» پس گفت: «یا ابالحسن! چرا شما خودتان داوطلب این کار نمیشوید؟» فرزند معصوم زهرا (علیهاالسلام) فرمود: «حرفی ندارم و خود به میان درندگان میروم.» پس نردبانی آوردند و حضرت را از آن طریق به زیرزمینی که شیرهای درنده را در آنجا نگاه میداشتند وارد کردند. مردم بسیاری برای تماشا جمع شدند و دشمنان شادمان بودند که هم اکنون درندگان امام را پارهپاره میکنند. حضرت از نردبان فرود آمد و در وسط آن محل ایستاد.
شش قلاده شیر قویپنجه که در آن موضع بودند برخاستند و با سرعت به جانب حضرت دویدند و خود را به خاک انداخته و دستهای خود را کشیدند و سرهای خود را به نشانهی تسلیم و تواضع روی دستهای خود گذاشتند و دم خود را حرکت میدادند! حضرت (علیهالسلام) دست مبارک بر سر آنان میکشید و آنها را نوازش میکرد و آنگاه اشاره کرد که برخیزید و بروید. پس شیرها یکایک برخاستند و کمی دورتر ایستادند. امام هادی (علیهالسلام) در آن میان به نماز ایستاد و در نهایت اطمینان دو رکعت نماز خواند. متوکل چون این کرامات شگفت را ملاحظه کرد گفت: «تا این خبر منتشر نشده، فوراً امام را خارج کنید چرا که در غیر اینصورت موجب خواهد شد فضائل او بر سر زبانها رائج شود.» آنگاه گفت: «ای پسر رسول خدا! شکر خدا که درستی سخنت بر همگان واضح شد، اکنون به نزد ما تشریف آورید.» شیرهای درنده متواضعانه تا پای پلهها حضرت را بدرقه میکردند، امام (علیهالسلام) چون خواست از نردبان بالا رود یکی از شیرها همچنان سر خود را به قدمهای امام (علیهالسلام) میمالید و همهمه میکرد.
حضرت (علیهالسلام) سخنی به آن شیر گفت و به دست اشاره کرد که برگرد و آن شیر نیز بازگشت، آنگاه امام (علیهالسلام) از آن میان خارج شد. متوکل پرسید: «آن شیر آخری چه میگفت؟» فرمود: «آن شیر شکایت داشت و میگفت: «من پیر شدهام و دندانهایم ریخته است، هرگاه طعمهای به میان ما میاندازند شیرهای دیگر که جوانند زودتر میخورند و سیر میشوند و من گرسنه میمانم، شما سفارش کنید که شیرها مرا مراعات کنند.» من نیز سفارش او را کردم.» وزیر که هنوز در تیرگیهای غفلت غرق بود گفت: «خوب است که این سخن را نیز تجربه کنیم.» پس متوکل دستور داد که طعمهای نزد شیرها انداختند، در آن حال هیچ کدام از شیرها بر سر طعمه نرفت مگر همان شیر پیر که آمد و سیر غذا خورد و برگشت، آنگاه سایر شیرها به سوی طعمه حمله کردند. حضرت (علیهالسلام) فرمود: «ای خلیفه! این زن دروغگو از ما نیست و اگر خود را فرزند علی (علیهالسلام) و فاطمه (علیهاالسلام) میداند پس او نیز به میان حیوانات درنده رود.» متوکل به او گفت: «اکنون نوبت توست.» زینب کذابه گفت: «این مرد ساحر و جادوگر است و شیرها را جادو کرده است، ولی من علم سحر نمیدانم.» متوکل با عصبانیت دستور داد تا او را به میان درندگان اندازند. در اینجا آن زن به فریاد گفت: «من دروغ گفتم، فقر و گرفتاری مرا مجبور ساخت که اینگونه ادعا کنم.» مادر متوکل چون صدای ناله و گریهی آن زن را شنید دلش به رحم آمد و از او شفاعت کرد. متوکل در آخر امر نمود که او را به الاغی سوار کنند و در کوچهها بگردانند و او خود همواره فریاد میزد: «انا زینب الکذابه.» «منم آن کسی که به دروغ خود را زینب کبری معرفی میکرد.»
🇮🇷کانال شیخ حسین عدیده🇮🇷
https://eitaa.com/hoseiinadiideh
هدایت شده از ✍️ طلبه آنلاین ...💡|حسین عدیده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوالی از اهل سنت از کتب و روایت معتبر خودشان
طبق روایت صحیح از خودشان جانشین پیامبر باید از طرف خدا باشد ...
پس چگونه ابوبکر خلیفه شد ؟
🌹تاغدیر همراه ما باشید 🌹
کانال شیخ حسین عدیده
https://eitaa.com/hoseiinadiideh
چرا شیعیان فقط جشن غدیر را اینقدر اهمیت میدهند؟ چرا مثلا برای عید مبعث اینقدر اهمیت نمیدهند؟ و این عید را از بزرگترین اعیاد میدانند؟ ❗️❗️❗️❗️
✍حجتالاسلام حسین عدیده ✅
عید غدیر فقط بحث امامت نیست و فقط بحث امیرالمومنین که جانشین پیامبر میشود نیست
در روز غدیر...
۱. روز غدیر اکمال دین هست یعنی همه دین به مردم ابلاغ شد و دین کامل شد(اکملت لکم دینکم )
ولی در روز مبعث اکمال دین نیست تازه شروع دین بود ✅
۲.در روز غدیر نعمت الهی داده شد که بزرگترین نعمت الهی به بشریت بود اکمال دین بزرگترین نعمت الهی به بشریت (اتممت علیکم نعمتی )
که البته در عید مبعث هم نعمت الهی داده شد فرستادن پیامبر هم نعمت الهی بود ✅
۳. در روز غدیر رضایت خدا از دین صادر شد(رضیت لکم الاسلام دینا ) ولی در عید مبعث رضایت خدا هنوز صادر نشده بود ✅
۴.در روز غدیر مسلمانان واقعی مشخص شدند و کسانیکه سال ها پشت سر پیامبر نماز خواندن جنگ رفتند ولی مشخص شد که منافقی بیش نبودند و در واقع شناختن مؤمنین واقعی بود ولی در عید مبعث هنوز خبری از مؤمنین واقعی نبود ✅
پ ن : ۱۲۴ هزار پیغمبر آمدند برای معرفی خدا و دین خدا و صراط مستقيم ودر بین این همه سال دین خدا کامل نشد تا اینکه در روز غدیر دین کامل شد که اهمیت این موضوع بسیار بالاست چندین هزار سال از خلقت بشر گذشت تا اینکه دین کامل در اختیار بشر قرار گرفت
و مردم بابت این نعمت بزرگ که در زمان این ها این اتفاق افتاده جشن میگیرند .
و خداوند را شاکریم که این اتفاق در زمان ما افتاده که به خاطرش جشن میگیریم...
فقط بحث جانشینی نیست که ...
که البته عید مبعث هم برای ما بزرگ است و جشن هم میگیریم
🌹تا غدیر با ما همراه باشید 🌹
🇮🇷کانال شیخ حسین عدیده🇮🇷
https://eitaa.com/hoseiinadiideh
قابل توجه کسانیکه برای این انقلاب زحمت کشیدند و میکشند 🌹
✍حجتالاسلام حسین عدیده ✅
اونی که به قطار احتیاج داره ما هستیم و قطار هیچ احتیاجی به ما ندارد ❗️
اگر ما سوار قطار بشیم قطار هم ما رو به مقصد میرساند و اگر ما سوار قطار نشیم هیچ ضرری نمیکند 👇
انقلاب مثل قطار است برای رسیدن به مقصد این ما هستیم که به انقلاب نیاز داریم 👇
انقلاب منتظر کسی نیست که براش تبلیغ بشه تا زنده بماند بلکه این ما هستیم که به زنده بودن انقلاب نیاز داریم ✅
اگر هر کس تبلیغی میکند برای خودش هست و برای عزت خودش هست
انقلاب میگه اگر من نباشم کی ضرر میکنه ؟ تو یا من ؟
پس اگر کاری هم برای انقلاب میکنی منتی نیست چون برای خودت داری انجام میدی 👏
دقیقا منت سر کی داری میزاری ؟ اگر جبهه رفتی برای خودت بوده اگر جانباز شدی برای خودت بوده اگر شهید دادین برای خودش و خودتان که عزیزتان را فدای دین کردید برای سعادت و عاقبت بخیری
پس منتی نیست 🥀
(.البته به این نکته توجه کنید احترامی اگر به ایثارگر به جانباز به شهید هست وظیفه ما هست و باید تجلیل شوند چون برای آسایش و آرامش ما رفتند اگر کسی که برای انقلاب تبلیغ میکند یا تبیین میکند یا حفاظت میکند وظیفه ما هست که تقدیر کنیم چون برای ما داره زحمت میکشه )
اما نکته بحث من خود اشخاص هستند که نباید منت بگذارند که من برای انقلاب زحمت کشیدم توی جبهه بودم ،جانباز شدم ، دارم تبلیغ میکنم ، تبیین میکنم و...پس باید سهم بیشتری داشته باشم ، این تفکر غلطه ❌
چون هر کاری کردیم برای خودمان بوده و سعادت خودمان 🇮🇷
مثل این میمونه ما سوار قطار بشیم بعد سر قطار منت بزاریم که ما سوار تو شدیم ما اگر نبودیم تو حرکت نمیکردی (واکنش قطار 😒 )
روحانیون که تبلیغ و تبیین میکنند ،
نویسنده که مینویسد،
سپاهی ها و ارتشی ها که حفاظت میکنند ،
و جانباز و ایثارگر و خانواده شهدا که از جان مایه گذاشتند
و هر کس به هر نحوی مدافع این انقلاب هست 👇
در مرحله اول : باید بدانیم که حفظ انقلاب برای خودمان است و عزت خودمان
و الا انقلاب میگه آقا چرا سر من منت میزارید؟ اصلا پیاده شید تا من برم بعد مجاهدین خلق و رضا پهلوی بیسواد و... بیان بر شما حکومت کنند بعد بشید نوکر آمریکا و انگلیس و اسرائیل
اصلا به من چه ؟
کی ضرر میکنه ؟
من یا شما ؟
بیشترین زحمت برای انقلاب را در حال حاضر رهبر معظم انقلاب ( سلامتیش صلوات ) دارن میکشند که هم جانباز شدند و هم در جبهه ها بودند و هم زندانی و شکنجه شدند و کلی تهمت بهش زده میشود
و میبینیم بدون هیچ استفاده مادی از انقلاب و بدون هیچ منتی دارن تلاش میکنند
و اتفاقا همیشه هم خودش را بدهکار به این انقلاب میدانند
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷کانال شیخ حسین عدیده🇮🇷
https://eitaa.com/hoseiinadiideh
هدایت شده از ✍️ طلبه آنلاین ...💡|حسین عدیده
44.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک اهل سنت از یک عالم شیعه میپرسد نظر شما درباره ابوبکر چیه ؟ بشنوید پاسخ این عالم شیعه رو
گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام حسین عدیده
🌹تا غدیر همراه ما باشید 🌹
کانال شیخ حسین عدیده
https://eitaa.com/hoseiinadiideh
هدایت شده از ابو زهرا (حسین عدیده )
چه جوری امکان دارد که این همه آدم در غدیر باشند کلام پیامبر را درباره جانشینی بعد خود را بشنوند بعد این همه آدم بزنن زیرش ؟
✍حجتالاسلام حسین عدیده ✅
پاسخ به این شبهه را در قرآن داریم ❗️❗️❗️
مورد اول : وقتی حضرت موسی برادرش هارون را جانشین خود قرار داد و بعد از ۴۰ روز برگشت دید مردم همه گوساله پرست شدند و مردم از حضرت هارون اطاعت نکردند در حالی که همه حضرت موسی را به عنوان پیامبر قبول داشتند بعد از اینکه از بین مردم رفت همه از اطاعت هارون سرپیچی کردند ✅
مورد دوم : برادران یوسف به پدر قول دادن که یوسف را سالم برگردانند ولی هیچ کدام به قولشان عمل نکردند و زدند زیر قولشان ✅
اما چرا مردم اطاعت نکردند از فرمان پیامبر؟ انشالله در پست بعدی خدمتتان عرض خواهیم کرد 🌹
🌹با ما تا غدیر همراه باشید 🌹
🇮🇷کانال شیخ حسین عدیده🇮🇷
https://eitaa.com/hoseiinadiideh
هدایت شده از ✍️ طلبه آنلاین ...💡|حسین عدیده
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وهابیت میگویند جانشین پیامبر رو باید مردم انتخاب کنند
اما بشنوید سوال مهم و اساسی از وهابیت ...
گزیده ای از سخنرانی حجت الاسلام حسین عدیده
کانال شیخ حسین عدیده
https://eitaa.com/hoseiinadiideh
حدیث منزلت 👇👇👇
رسول خدا فرمود یا علی
أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسی هستی جُز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.»
این حدیث از معروفترین احادیثی هست که هم شیعه و هم سنی نقل کرده اند
چرا پیامبر نسبت خودش با امیرالمومنین را به حضرت موسی و هارون نسبت میدهد؟ 👇
✍حجتالاسلام حسین عدیده ✅
۱. جانشینی : اینکه هم حضرت موسی و هم پیامبر هر دو را جانشین خود قرار دادند
۲. بعد از اینکه حضرت موسی از بین مردم رفت همه از هارون برگشتند و رفتند سمت گوساله پرستی و بعد از پیامبر هم مردم از امیرالمومنین برگشتند
۳. حضرت هارون طبق آیه قرآن برای اینکه بین مردم تفرقه نشه سکوت کرد و دست به شمشیر نبرد و امیرالمومنین هم دست به شمشیر نشد برای اینکه تفرقه ایجاد نشه
🌹با ما تا غدیر همراه باشید 🌹
🇮🇷کانال شیخ حسین عدیده🇮🇷
https://eitaa.com/hoseiinadiideh