یه سوال؟ مگه بچه به دنیا میاد حقوق بابای بچه دوبرابر میشه؟ شرایط کاری پدر قبل و بعد به دنیا اومدن بچه فرقی نمیکنه که، پس چه جوری خدا رزق بچه رو میده؟ اولا وقتی شما یه بچه داری و سه نفرهستید، بچه دومتون که قراره بیاد لازم نیست که حقوقت دوبرابر بشه، سه نفر بودی شدی چهار نفر، اگه میخواستی شش نفر بشی، شاید نیاز بود حقوق دوبرابر بشه. اتفاقات زیادی میتونه بیفته که با همون شغل و درآمد قبلی در زندگی گشایش بوجود بیاد البته این مثالها احتمالاتی هست که خدا میتونه برامون رقم بزنه. مثلا: 1_ تا قبل از تولد فرزند زرت و زرت ماشینت خراب میشد و اندازه چندتا بچه خرج رو دستت میگذاشت، خدا یه کاری میکنه خرج ماشینت کم بشه. نمیتونه؟ خیلی بده که ما خرج ماشین رو خرج لازم میدونیم و بدون چون وچرا و غر زدن میدیم ولی بچه نمیاریم که نکنه خرجشو نتونیم بدیم. 2_تا قبل از تولد بچه فرت و فرت مریض میشدید و خرج دوا درمونتون میشد، خدا میتونه مریضیهاتو کم کنه و مخارجتو پایین بیاره درحالیکه حقوقت ثابته. 3_بچه که به دنیا میاد همون اول کار کلی هدیه میارن، که بیشترش نقدیه و میره تو جیب شما. 4_محل کار چه بسا یه هدیه ای چیزی بده که بعید میدونم این دولت نم پس بده و به این چیزا اهمیت بده. همینکه سنگ نندازن جلوی فرزندآوری غنیمته. 5_مورد بعدی یارانه اس. که روم به دیوار هزینه یه بسته پوشکم نمیشه. سال 90 یارانه 45تومن بود پوشک چهارده تایی مولفیکس سایز چهار بسته ای 4500، الان یارانه همون 45تومنه و پوشک شده 25تومن. خداروشکر دولت تونسته قیمت یارانه رو ثابت نگه داره و از گرون شدنش جلوگیری کرده. مجددا5_(چون قبلی که یارانه بود مزاح بود). گاهی اوقات به چند نفر پول قرض دادی برنمیگردونن، بعد تولد بچه خدا یه کاری میکنه بیان پس بدن 6_ یدفعه میبینی یه کار کوچیک تو خونه برا خانوم خونه جور میشه که کمک خرج میشه. یعنی خدا نمیتونه؟ 7_ یه شرایط خوب برای خرید یه خودرو یا خونه جلو راهت قرار میگیره و خونه دار یا ماشین دار میشی. 8_رییس میخواد یه امکانات یا یه تشویقی بده نگاه میکنه کی عیالواره به اون میده تا یه کارمند مجرد بی درد. 9_عید میشه کلی به بچت عیدی میدن. 10_اصلا تو بدبینانه ترین حالت، چهارقلو به دنیا میاری، همه به خواست خدا نظرشون به سختی های شما معطوف میشه، و خدا از طریق بنده هاش کمک های مادی و معنوی رو میرسونه، چقدر از این مثالها رو تو تلوزیون نشون داده که با کمک مردم و مسئولین صاحب خونه شدن که اگه یه قلو بود خونه دار نمیشدن. 11_داری باغچه خونتو میکَنی یه دفعه به گنج می رسی. 12_تصادف میکنی، مقصر هم هستی ولی میری از بیمه بدنه پولشو میگیری ولی درستش نمیکنی (این اتفاق برای من دوهفته قبل ازدواجم افتاد خیلی کمک کرد بهم😃) 13_تو خیابون داری راه میری، ماشین میزنه بهت، کتلت میشی، مقصر هم نیستی، میری چند میلیون از بیمه میگیری، چندماه هم طول درمان میگیری خونه نشین میشی، کنار بچه ات (حاضرنیستی؟ حالا فهمیدی سلامتی خودش بزرگترین ثروته؟) و موارد دیگر...... #حسین_دارابی #فرزندآوری (قسمت 19) #مسائل_اقتصادی (5) @hoseindarabi

بعضی وقتا مشکلاتی چه اقتصادی چه غیراقتصادی تو زندگیامون به وجود میاد که تاثیر کارای خودمونه. بعد میگیم چرا خدا که روزی رسونه پس ما وضعیتمون اینه، چرا بچه دار شدیم ولی خبری از برکت و گشایش تو زندگیمون بوجود نیومد. اینجا باید یه نگاهی به کارای خودمون بندازیم. مسائل متعددی هست که به شدت برکت رو از زندگی کم میکنه و چه بسا مشکلات زیادی بوجود بیاره. چندتاشو نام میبرم. 1_ نارضایتی والدین: خیلیا بعد ازدواج دیگه مادر پدرو فراموش میکنن. یا برخوردایی میکنن که دل مادرشون رنجیده میشه. اینها تو زندگی قطعا تاثیر میگذاره. البته نباید دچار افراط و تفریط شد. بعضیا هم از اونور پشت بوم میفتن همسر و بچه هاشونو ول میکنن همش فکر خدمت و رضایت پدر و مادرن. نه اینم غلطه. اولویت اول همسر هست در کنارش توجه و خدمت به والدین و جلب رضایتشون. خدانکنه که فرزندی عاق والدین بشه، در روایتی از پیامبر(ص) آمده است که خدا به موسی(ع) فرمود که کسی که به پدرومادرش آزار برساند حتی اگر شهید هم شود، آن شهادت از او قبول نمی شود. و بخشیده نمی شود. برعکس دعای والدین بخصوص مادر میتونه زندگی آدمیو متحول کنه. 2_قطع رحم: یکی دیگه از مواردی که به شدت رزق و روزی رو کم میکنه قطع کردن ارتباط با خویشاوندانه. روایات فراوان درباره افزایش عمر و رزق و روزی در اثر صله رحم وجود داره. امام صادق(ع) فرمود: چه بسا کسی که سه سال به مرگش باقی مونده و خدا بخاطر صله رحم با خویشاوندان سی سال برعمرش اضافه میکنه و چه بسا کسی که 33سال از عمرش باقی مونده و بخاطر قطع رحم سی سال از عمرش کم میشه. زمان شیخ رجبعلی خیاط یه بنده خدایی که تو یک اداره کار میکرد، یک پرونده بسیارمهم رو گم کرد که اگر پیدا نمیشد مجازات خیلی سنگینی میشد و باید چندین سال زندان میموند، هر دعاوتوسلی کرد فایده نداشت، پیش شیخ رجبعلی رفت برای حل مشکلش. شیخ تا مردو دید گفت خجالت نمیکشی؟ شوهرخواهرت چهارساله فوت کرده یکبار نرفتی به خواهرت و بچه هاش سر بزنی؟ بعد میخای مشکلت حل شه؟ اون بنده خداهم رفت منزل خواهرش و مشکلش حل شد. 3_ ناشکری یکی از مواردی که نعمتو کم میکنه ناشکریه. وقتی هزاران نعمتی که داریمو نمیبینیم و چندتا چیزی که نداریم و دیگران دارنو دائم بهش فکر میکنیم، غصه میخوریم و ناشکری میکنیم، نعمت کم میشه. اصلا کسی که روحیه ی ناشکر داره، حتی اگه غرق نعمتم باشه بازم احساس کمبود داره. چون از درون فقیره. کما اینکه کسی که روحیه ی قناعت داره طبق روایات بالاترین ثروتو داره. چون ثروتش درونشه نه بیرونش. خلاصه اگر دایم درحال غر زدن و گله گلایه کردن هستیم، منتظر باشیم که وضعیتمون بدتر بشه. شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفرِ نعمت، از کفت بیرون کند. شخصی نزد امام صادق(ع) اومد و گفت آقا من خیلی فقیرم، حضرت سریع بهش کمک نکرد که بره، یکم باهاش صحبت کرد که زاویه دیدش تغییر کنه. حضرت فرمود تو فقیر نیستی. گفت آقا هستم، هیچی ندارم. امام صادق فرمود چقدر به تو بدن مهرومحبت ما اهلبیت رو کنار میگذاری؟ فرمود هرچی بدن کنار نمیذارم، حضرت فرمود دیدی چقدر ثروتمندی؟ هرچقدرم بهت بدن بازم قبول نمیکنی. حالا این روایتو گسترش بدید. چقدر به شما دلار و سکه بدن حاضرید یه مریضی سخت بگیرید؟ یا فرزندتون به راه خلاف بره؟ یا آرامش زندگیتون و عشق ومحبتتون کم بشه؟ و... بد نیست درباره ثروتهایی که داریم و بهشون توجه نداریم یکم فکر کنیم #مسائل_اقتصادی @hoseindarabi

از صبح تاحالا شونصد نفر این خبر که مادربزرگ به نوه دختری اش شیر داده و حرام ابدی شده رو دارن برام میفرستن که قبلا درباره اش صحبت کردیم دقیقا همین قضیه رو در این مطلب👇 https://eitaa.com/hoseindarabi/2007 از عصر تا حالاهم هزار نفر پیام آیت الله مکارمو فرستادن که گفتن حرام ابدی نمیشه که اونم خداروشکر گفتیم در این مطلب👇 https://eitaa.com/hoseindarabi/2007 الان دقیقا باید چیکار کنم؟ هدف از فرستادن این پیامها چیه؟

بعضیا نگران کمبود آب و منابع و قحطی در آینده هستن. بخاطر همین نمیخوان بچه بیارن. شاید برای بعضیا دلیل مسخره ای باشه ولی خب نگرانیه دیگه. این که چیزی نیست یکی میگفت نگران لایه اوزون هستم. نکنه بچه بیارم، پاره بشه. لایه اوزونو میگفت. بالاخره نگرانیه دیگه. البته بیشتر وسواس فکریه تا نگرانی معقول شما چند قرن قبل رو نگاه کنید که جمعیت جهان هنوز به یک میلیارد نرسیده بود، منابع آبی و غذایی اون زمانم نگاه کنید. مقدار تولید هر چیزی رو در سالیان مختلف باهم مقایسه کنید. در آخر به این نتیجه میرسید که انسان یک موجود عاقل و توانمنده که در شرایط مختلف، تدابیر متفاوتی می اندیشه. تو شرایط بحرانی نمیشینه بزنه تو سرش. فکر میکنه و راه چاره پیدا میکنه. مثلا صد سال پیش تو ایران خودمونو ببینید هیچ کدوم از این سدهای بزرگی که الان هست بنا نشده بود. چه جوری آب شرب رو تامین میکردن؟ از طریق چاهها ، قنوات، اب انبارها، آب بندها. روز به روز جمعیت زیاد شد و روش های تامین آب هم پیشرفت کرد. از سد سازی، تصفیه آب، تصفیه فاضلاب و دستگاه های تصفیه گرفته، تا سیستم های پیشرفته توزیع آب و مسائل تخصصی دیگه. در آینده هم همینطوره و روش های جدید ابداع خواهد شد. کما اینکه همین الان روش باروری مصنوعی ابرها چندسالی هست که در برخی کشورها داره به کار میره. تو ایرانم فکر کنم یکبار این روش استفاده شد جواب هم داد، فقط مشکلش این بود که این ابرها تو ایران بارور شدن ولی تو پاکستان باریدن و سیل راه انداختن. البته اگه درست باشه. چون سیل پاکستانو یادمه چندسال پیش، گفتن بخاطر این موضوع بوده. روشهای نوین تصفیه آب و فاضلاب از هدررفتن بسیاری از منابع آبی جلوگیری میکنه، همچین روش های مختلف آبیاری مثل آبیاری قطره ای. که این تکنولوژی قطعا در آینده پیشرفته تر خواهد شد. در ایران ما هیچ مشکلی در میزان بارش ها نداریم، مشکلمون مدیریت منابع آبی هست. درصد بالایی از بارندگی ها هرزآب میشه و هدر میره. در کشاورزی هم همینطور، قبلا با گاو زمین شخم میزدن الان با ماشین آلات پیشرفته کشاورزی. میزان تولید قابل مقایسه با قبل نیست. در هر موضوعی که فکرشو بکنیم این پیشرفت ها اتفاق افتاده و ادامه خواهد داشت. اصلا شما چین رو در نظر بگیر، تاحالا فکر کردید با 1.5میلیارد جمعیت چه جوری دارن زندگی میکنن؟ چقدر آب و غذا نیاز دارن؟ چه جوری تامین میکنن؟ ما اگه فرزندآوری خیلی رشد کنه و جمعیتمون به یک میلیارد نفر برسه میتونیم از روش چین استفاده کنیم😁 تازه چینیا نه تنها کم نمیارن، زیادم میارن و برای کشورهای دیگه هم تولید میکنن. اگر چین میخواست مثل ما به جمعیت نگاه کنه باید مینشست میزد تو سرش. ولی از جمعیتش برای تولید و اشتغال استفاده کرد و الان داره کل دنیا رو میگیره. #فرزندآوری (قسمت 20) #مسائل_اقتصادی (قسمت 6) @hoseindarabi

در تاریخ هست که سید مرتضی از علمای بزرگ تاریخ تشیع و از شاگردان شیخ مفید در زمان حیاتش، یه جا میگه با توجه به شرایط حاکم بر جامعه و شواهدی که هست همین روزهاست که آقا امام زمان ظهور کنه. از اون زمان تا الان هزار و چهارسال گذشته ولی هنوز ظهور نکرده.... @hoseindarabi

خدا تا هزار سال دیگه هم مردم آماده نشن برای ظهور و شرایطو فراهم نکنن، اجازه ظهور به حضرت نمیده خدا با کسی تعارف نداره. که بگه آقا زشته، غیبت طولانی شده، بذارم امامشونو بفرستم. نه این حرفا نیست خدا اصلا براش مهم نیست دوهزار سال دیگه هم غیبت طول بکشه @hoseindarabi

تا مضطر نشیم تا از همه نا امید نشیم او نخواهد آمد خیلی از ماها یاد حضرت هم نیستیم چه برسه به اضطرار نگران پیر شدن امام زمان هم نباشید گذر زمان بر جسم امام تاثیری نخواهد گذاشت، به اذن خود حضرت. وقتی هم ظهور اتفاق بیفتد شاهد امامِ زمانِ جوان، خواهیم بود @hoseindarabi

امام زمان وقتی بیاد چون مدعیان دروغین زیاد هستن حضرت با معجزه میاد تا مردم گمراه نشن و در تشخیص امام اشتباه نکنن. برعکس بقیه ائمه که بخاطر خفقان امام بعدی مشخص نبود و خیلی از شیعیان در تشخیص امام بعدی گمراه میشدن #مهدویت @hoseindarabi

منبع مطالب بالا صوتی هست از استاد کاشانی که قبلا گذاشته بودم ولی گوش ندادید. این پیام👇 https://eitaa.com/hoseindarabi/2186

بیشتر امامان، امام بعدی رو واضح معرفی نمیکردن، چون اگه امام بعدی کامل مشخص میشد بدست خلیفه وقت کشته میشد. 🔻#امام_کاظم مثلا منصور دوانیقی دستور داد وصیتنامه امام صادق(ع) رو بخونن و کسی رو که بعنوان وصی معرفی کرده، بکشن. وقتی وصیتنامه رو باز کردن دیدن حضرت پنج نفر رو وصی خودش معرفی کرده که یکیش خود منصور بوده. 🔹شیعیان هم گیج میشن امام بعدی کیه. یه سری گفتن امام بعدی اسماعیل فرزند بزرگ امام صادق(ع) بوده که قبل از امام صادق مرده بود. فرقه اسماعیلیه از اینجا تشکیل شد. شیعیان اسماعیلی که میگن ایناهستن. 🔹یه عده از شاگردان خاص امام مثل هشام بن سالم هم به مشکل برخوردن و رفتن سراغ پسر دیگه امام صادق (ع) بنام عبدالله افتح. برای مطمئن شدن از اینکه عبدالله امام بعدیه چندتا سوال علمی پرسیدن دیدن خیلی تعطیل و شوته، فهمیدن امام نیست تو کوچه ها سرگردان بودن که بعدش اتفاقات جالبی میفته، میفهمن امام کاظم(ع) امام بعدیه 🔹یه عده هم گفتن امام صادق اصلا نمرده و همان مهدی موعوده بخاطر همین شما زندگی امام کاظم در دوران منصور رو ببینید، تقریبا دوران آرومی هست و امام کاظم(ع) آزادی عمل بیشتری داره و به تعلیم شاگردان میپردازه. چه بسا خود منصورم نمیدونسته امام کیه و در دوران هارون فشارها بر روی امام بیشتر میشه. 🔻 #امام_رضا بعد از شهادت امام موسی کاظم دوباره در امامت امام رضا(ص) بعضیا دچار اشتباه میشن. یه سری میگن امام کاظم شهید نشده و غایب شده و ظهور خواهد کرد و فرقه واقفه رو تشکیل میدن، یعنی بر امامت امام کاظم توقف کردن. بازهم میبینیم دوران هارون دوران آرومی برای امام رضاس. که یکی از دلایلش این بوده خیلیا نمیدونستن امام بعدی علی بن موسی الرضاس و حضرت برای دستگاه خلافت خیلی مشکل ساز نبود. دلیل دیگه عدم اعمال فشار هارون بر امام رضا این بود که بگه من موسی بن جعفر رو نکشتم. 🔻 #امام_جواد درباره امام جواد(ص) شرایط بهتر شده بود و امام رضا(ع) ایشون رو بعنوان وصی معرفی کرده بود، تنها چیزی که در قبول امامت امام جواد مشکل ساز شد سن پایین حضرت بود که حضرت به خوبی این مشکل رو مدیریت کرد و اکثریت به امامت امام جواد تن دادند. 🔻#امام_هادی درباره امامت امام هادی(ع) با اینکه سن حضرت کم بود، باتوجه به تلاشهای امام جواد دیگه مشکلی بوجود نیومد. بقیه ائمه هم کمابیش در تشخیص امامتشون مشکلاتی وجود داشت که بخاطر طولانی شدن متن از بیان آن صرفنظر میکنم. امیدوارم قابل فهم بوده باشه این متن ✅نکاتی فشرده از #تاریخ_تشیع @hoseindarabi

دلم نیومد در ادامه مطلب قبلی👆 اینو نفرستم👇 خیلی عجیبه

هشام بن سالم میگوید: «من و ابوجعفر مؤمن الطاق بعد از وفات حضرت صادق(ع) در مدینه بودیم و مردم جمع شده بودند بر آنکه عبدالله پسر آن حضرت، بعد از پدرش امام است.  من و ابوجعفر نیز بر او وارد شدیم و دیدیم مردم به سبب آن که روایت کرده اند امر امامت در فرزند بزرگ است، بر دور او جمع شده اند. ما داخل شدیم و از او مسئله ای پرسیدیم چنانکه از پدرش میپرسیدیم. پس پرسیدیم از او که زکات در چه مقدار واجب است؟ گفت: «در هر دویست درهم، پنج درهم واجب است.» گفتیم: «در صد درهم چقدر؟» گفت: «دو درهم و نیم.» گفتیم: «به خدا قسم که مرجئه چنین چیزی که تو میگوئی نمیگوید.» عبدالله دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «به خدا قسم که من نمیدانم مرجئه چه میگویند.»  پس ما حیران و سرگردان از نزد او بیرون آمدیم و در کوچه های مدینه میگشتیم و نمیدانستیم کجا و پیش چه کسی برویم، بسوی مرجئه برویم یا بسوی قدریه یا زیدیه یا معتزله یا خوارج؟ در این حال بودیم که من دیدم پیرمرد ناشناسی با دستش بسوی من اشاره کرد که «بیا».  من ترسیدم که او جاسوس منصور باشد، چون آن ملعون در مدینه جاسوسانی قرار داده بود که آنها متوجه شوند، شیعیان امام جعفر صادق بر چه کسی اتفاق کرده اند تا او را به قتل برسانند، و من ترسیدم که او از ایشان باشد. به ابوجعفر گفتم: «تو دور شو، همانا من بر خودم و بر تو خائف هستم لکن این مرد مرا خواسته است نه تو را، پس دور شو که بیجهت خود را به کشتن ندهی.» پس ابوجعفر قدری دور شد و من همراه آن شیخ رفتم و گمان داشتم که از دست او خلاصی نخواهم شد. پس مرا تا درب خانه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برد و گذاشت و رفت. سپس خادمی از داخل خانه آمد و به من گفت: «داخل شو خدا تو را رحمت کند.» پس داخل شدم و دیدم حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر است.» آن حضرت بدون مقدمه فرمود: «بسوی من بیا نه بسوی مرجئه و نه قدریه و نه معتزله و نه خوارج، بسوی من، بسوی من.» گفتم: «فدایت شوم! پدرت از دنیا درگذشت؟» حضرت فرمود: «آری.» گفتم: «به مرگ طبیعی درگذشت؟» حضرت فرمود:«آری.» [برای اطمینان از این که او غایب نشده است این سوال پرسیده شده است] گفتم: «فدایت شوم، بعد از او چه کسی امام ما است؟» حضرت فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.» گفتم: «فدایت شوم، عبدالله گمان میکند که او بعد از پدرتان، امام است.» حضرت فرمود: «عبدالله، میخواهد خدا عبادت نشود.» دوباره پرسیدم: «چه کسی بعد از پدر شما امام است؟ حضرت دوباره فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.» با خود گفتم: «سؤال را خوب مطرح نکردم.» گفتم: «فدایت شوم آیا بر شما امامی هست؟» حضرت فرمود: «نه». پس هیبت و عظمت از آن حضرت مرا فرا گرفت مانند آن هیبت و عظمتی که از طرف امام صادق مرا فرا میگرفت. گفتم: «فدایت شوم، آیا سؤال کنم از شما آنچنان که از پدرتان سؤال میکردم؟» حضرت فرمود: «سؤال کن و جواب بشنو ولی فاش نکن که اگر فاش کنی، بیم کشته شدن است.» پس سؤالات از آن حضرت نمودم، پس یافتم که او دریائی است، گفتم: «فدایت شوم شیعه تو و شیعه پدرت در گمراهی و حیرت هستند، آیا آنها را آگاه کرده و بسوی امامت شما بخوانم؟» حضرت فرمود: «هر کدام را که آثار رشد و صلاح در او مشاهده میکنی مطلع کن و از ایشان عهد بگیر که کتمان نمایند و اگر فاش کنند پس سرشان بریده است.» و با دست مبارکش بر حلقش اشاره فرمود. پس من بیرون آمدم و به مؤمن الطاق و مفضل بن عمر و ابوبصیر و سایر شیعیان اطلاع دادم. شیعیان امام کاظم(ع) میآمدند و به امامت آن حضرت یقین میکردند و رفتن نزد عبدالله را ترک کردند و فقط عده بسیار کمی نزد او میرفتند #تاریخ منابع: الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص213_215 کافی ج1، ص352 @hoseindarabi