زشت است درد خویش را هرسو کشیدن
از غیر خاکت منت دارو کشیدن
اصلا مژه بر چشم من خاصیتش چیست؟
غیر از قدمگاه تو را جارو کشیدن
سوگند بر روی تو من با هر که باشم
با تو نباشم اهل زیر و رو کشیدن
اجر ریاضت های سالک کمتر است از
یکبار فرش روضه را جارو کشیدن
بی اطلاع از جای روضه ، روضه رفتند
بعضی قدیمی ها فقط با بو کشیدن
با پای سالم کربلا رفتن کجا و
پای فلج خود را سر زانو کشیدن
از مرگ پروانه سراپا اشک میریخت
شمع سحر در لحظه ی سوسو کشیدن
از آن زمان که پنجه در گیسویت افتاد
سخت است راحت شانه بر گیسو کشیدن
دست عقیله چندباری شد بریده
از پیکر تو موقع چاقو کشیدن
#السلام_علیک_یااباعبدالله
#رضا_قربانی
چنان عید «غدیرش» دلربا اُفتاده در عالم
که یک هفته جلوتر می روم از خود به «قربانش»
#مولا_علی
#عید_قربان_مبارک
#محمد_سهرابی
صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)
آن را که بین روضه فغانش نمی دهند
در روضه ی بهشت مکانش نمی دهند
هرکس مراقب سخن خود نبوده است
نام حسین را به زبانش نمی دهند
چشمی که بر شمایل نامحرمان رسد
بر گریه ی حسین امانش نمی دهند
هر کس که خرج شد به هوای غریبه ها
حال و هوای عشق به جانش نمی دهند
هرکس سراغ خانه ی غیر از حسین رفت
رنگی هم از بهشت نشانش نمی دهند
قلبی که می تپد ز غم سم اسب ها
جز ضرب عشق در ضربانش نمی دهند
آن پیکر مقطع الاعضاء و پاره را
با سم اسب ها هیجانش نمی دهند
طفلی که تشنه بوده و از هوش رفته است
با بوسه سه شعبه تکانش نمی دهند
یک دخترسه ساله بهانه اگر گرفت
ناگه سربریده نشانش نمی دهند
#سید_روح_الله_مؤيد
یا عطشان..
دوباره یک شب جمعه! دوباره آه حسین!
رسیده تا همه جا بوی قتلگاه! حسین!
دوباره فاطمه دارد بُنَیّ میخواند
گرفته زمزمه دارد بُنَیّ میخواند
لباس دوخته بودم کجاست پیرهنت؟!
گرفت پهلوی من وقت دست و پا زدنت!
هرآنچه نیزه که آمد دراآمد از پشتت!
عقیق رفته که رفته!کجاست انگشتت؟؟
#شب_جمعه
#سیدپوریا_هاشمی
مولا علی (ع)
لم داده ام به تکیه گه لن ترانی ات
من سخت راحتم که ندارم نشانی ات
اول تو از پیاله ی هستی چشیده ای
ما نیز میخوریم زجام دهانی ات
عکس مرا بگیر و ببر تا درخت سیب
ای روح آب ، من به فدای روانی ات
در لیلة المبیتِ دلم ، زخم کم بزن
شانه مزن به گیسوی عنبر فشانی ات
وقتی به فتح مکه رسیدی مرا بکُش
با ذوالفقار نه ، به لبِ ذوالمعانی ات
احمد به آفتابِ غدیرت رسیده است
ای باغ من ، فدای پیمبر رسانی ات
لفظی بریز و آینه ها را تکان بده
محشر کن ای کلام تو عالم تکانی ات
ما سُرمه میخوریم ، اگر منبری تویی
ما ترمه میشویم و عبای یمانی ات
قدِّ تو گر چه چون پسرانت بلند نیست
پیداست رفعت تو از این ‹‹مهر››بانی ات
خورشیدبان تویی که به زهرا مراقبی
ای من فدای مهر تو و مهرَبانی ات
تو صیغه ی اُخُوَّت ما را به خود بخوان
در رکن کعبه یاد اویس یمانی ات
قنبر به خود لیاقت قنبر شدن نداشت
افتاد بین جذبه ی قنبر کشانی ات
دلها ترک ترک شد و باران نمی زند
پس کو عصای موسَوی ابر رانی ات؟
در صورتم دو برکه هویداست با علی
یعنی منم همیشه غدیر نهانی ات
بگذار تا برات سر و دست بشکنیم
هر چند دستمان نرسد بر گرانی ات
رو کرد مصطفی ورق آخرین خویش
احمد ! فدای آن ورق امتحانی ات
تو روی دست آمده ای پس میا به زیر
رو دست خورده اند رفیقان جانی ات
تو کوهی و به دوش خودت کاه میکشی
بار مرا ببر به همان کهکشانی ات
حیف از تو که به روی زمین پای خود نهی
بالا مکان بمان به همان لا مکانی ات
منبر چو شد برای تو دست رسول عشق
نوبت رسید بر نوه ی ارغوانی ات
آمد علی اصغر و معنی شکفته شد:
من هم علی شدم که کنم هم عنانی ات
#محمد_سهرابی
صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)
پیمانه خالی است و کرم بی نهایت است
اما همین گدایی ما اوج عزت است
کودک به غیر خانه ی بابا نمی رود
یعنی همیشه خانه ی عشّاق هیئت است
اینجا حسینیه است در این خانه ی حسین..
حتی نفس کشیدن ما هم عبادت است
آغوش اگر که باز کنی خوب ها چرا؟!
هر کس گناه بیشتر آورده دعوت است
خاکی شدم برای تو خاکم درست شد
زحمت برای روضه ی تو عین رحمت است
ما پرورش گرفته ی زهرای اطهریم
از مادر آنچه می رسد اصلاً محبت است
محشر همه به دور حسین جمع می شویم
فردوس بی حضور تو خاموش و خلوت است
نزدیک اربعین شده کاری بکن حسین
دیگر برات را بده وقت زیارت است
گودال سخت بود برای دلش ولی
اشک امام عصر برای اسارت است
#سیدپوریا_هاشمی
مرا که راهی بَزم عــــزای اربابم
برای زود رسیدن، کمی توان بدهید
اگر خــــــدای نکرده، در آخرِ خطم
به جانِ اشک سه ساله، مرا امان بدهید!
#علیاکبرلطیفیان
«کوفه!
آهنگرت را از کدام مادر زادی
که هرچه اسب میدود
نعلهایش بوی تن حسین را آه میکشد.
حسین
گوی خدا شد در چوگان عشق
و سهم تو آهن بود»😭
#محمدمهدی_رسولی
گلهای اهل بیت به گلزار می رسند
موعودیان به موعد دیدار می رسند
اینجا زمان وصل چه نزدیک حس شود
دلدادگان وصل به دلدار می رسند
این حاجیان که نیمه شب از کعبه آمدند
آخر همه به کوچه و بازار می رسند
این کاروان به قافله سالاریِ حسین
دارند با امیر و علمدار می رسند
گاهی دم از شریعه و گودال می زنند
گاهی به تلّ خاکی و هموار می رسند
ناگاه با برادر خود گفت خواهری:
این نخل ها به دیدۀ من تار می رسند
این باغهای کوفه چرا نیزه داده اند
این میوه ها چه زود سرِ بار می رسند
یک دختر جلیله به بابا خطاب کرد:
این نامه ها که از در و دیوار می رسند...
...آن هیجده هزار نفر که نوشته اند:
آقا بیا ،کجا به تو ای یار می رسند
یک مادری به نغمه لالایی اش سرود
حتماً به داد کودک گهوار می رسند
ناگه سه ساله بر سرِ دوش عمو گریست
این خارها به پای من انگار می رسند
حالا حسین یک یکشان را جواب داد:
اینجا به هم حقایق و اسرار می رسند
اینجا زمین قاضریه ، دشت کربلاست
جایی که تیرهای هدف دار می رسند
اینجا به غیر نیزه تعارف نمی کنند
از شام و کوفه لشگر جرار می رسند
سر نیزه ها به پیکر من بوسه می زنند
شمشیرهای تشنه و قدار می رسند
ذبح عظیم پیش تماشای زینب است
شمر و سنان به قهقهه این بار می رسند
حلق علی و قلب من و سینة یتیم
این نقطه ها به حرمله انگار می رسند
اینجا ترحمی به یتیمان نمی شود
زیور فروش های تبه کار می رسند
سرهایتان به سنگ ، همه آشنا شود
بس هدیه ها که از در و دیوار می رسند
جمعی برای بردن خلخال و گوشوار
جمعی برای غارت گهوار می رسند
#محرم_الحرام
#محمود_ژولیده
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
#محرم_الحرام
#محتشم_کاشانی
حضرت قاسم ابن الحسن(ع)
تا نیزهای غریب عنان مرا گرفت
پهلوی من نشست و نشان مرا گرفت
میرفت تا که فاش؛ پدر خوانمت عمو!
سُمّ فرس رسید و دهان مرا گرفت
گویند بو کشیدن گل؛ مرگ مؤمن است
بوی خوش دهان تو جان مرا گرفت
من سینه ام دُکان محبّتفروشی است
آهنفروش از چه دُکان مرا گرفت
دشمن که چشم دیدن ابروی من نداشت
سنگی رها نمود و کمان مرا گرفت
از پیرهای زخمی جنگ جمل رسید
هرچه رسید و عمر جوان مرا گرفت
لکنت نداشت من که زبانم ز کودکی
مومِ عسل چگونه زبان مرا گرفت؟
چون کندوی عسل بدنم رخنه رخنه است
این نیشهای نیزه توان مرا گرفت
پر شد ز خاک سُمّ فرس چشم زخم من
ریگ روان، همه جریان مرا گرفت
#محرم_الحرام
#محمد_سهرابی
حضرت اباالفضل العباس(ع)_مرثیه
ای از همه بریده بریده بریده تر
بنگر به پای تو نفس من بريده تر
از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین
از تو دو دیده خونی و از من دو دیده تر
بالای پیکر پسرم خم شدم ولی
پائین جسم تو شده ام قد خمیده تر
من با اميدِ ديدنِ رويت دويده ام
اما عمود زن به سراغت دويده تر
داري براي مشكِ حرم ضجّه ميزني
مشكت دريده ، بين دو ابرو دريده تر
رنگِ تمام منتظرانت پريده است
اما رباب از همه رنگش پريده تر
#الان_انکسر_ظهری
#حبیب_نیازی
دیشب نگاهِ ساقی و امشب نگاهِ شمر
خیلی میانِ دیشب و امشب ، تفاوت است😭
#شام_غریبان_حسین
#علی_مقدم_عاصی
در این روزهایی که عزادار حسینیم چه شاعرانی که سوار بر بال شایعه با هشتگ شام غریبان امام حسین،برای ماجرای سراسر کذب و تحریف شده ی دختر آبی مرثیه سرایی کردند و چه مسئولان و بازیگرانی که به این بهانه در لفافه و آشکارا به امام حسین توهین کردند.و این حادثه را بهانه ای کردند برای جلو بردن اهداف کثیف سیاسی خود. میبینید با چه شیادهایی روبرو هستیم؟
دختری که به اذعان خانواده اش بیماری اعصاب و سابقه ی خودکشی داشت ،شده اسطوره ای که نعوذبالله از امام حسین جلوتر افتاده.
اینکه به غلط بعضی ها میگن سیاست پدر و مادر نداره و شیطانیه ،هر سیاستی نیست .کار این دسته از آدمهاست که مصداق کامل سیاست شیطانیست.
خدایا امورات این ملک و مملکت رو هیچگاه به دست این افراد نسپار که دین و دنیامون رو به طرفة العینی پامال میکنند.
#خادم_کانال
نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم
تو را نه از صدای دلنشین روز های قبل
که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم
تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پاره پاره های دفترت شناختم
قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظه های آخرت شناختم
غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم
شکست عهد کوفه... این گناه بی شمار را
به زخم های بی شمار پیکرت شناختم
تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری
به چشم های بی قرار خواهرت شناختم
اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن...منم...سکینه..دخترت...شناختی
#رضا_حاج_حسینی