eitaa logo
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
3.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
4هزار ویدیو
40 فایل
امام صادق علیه السّلام: هیچ چشمى نیست که براى ما بگرید، مگر اینکه برخوردار از نعمتِ نگاه به کوثر مى شود و از آن سیرابش مى کنند. [جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 554] 💠کانال اشعار مدح و مرثیه اهلبیت علیهم السلام ارتباط: @Raihanatoll_Nabii
مشاهده در ایتا
دانلود
خواندی مرا برادر و، دانستم از جنان پیش از من آمده به سراغ تو مادرم #شب_تاسوعا #حاج_علی_انسانی
حضرت اباالفضل العباس(ع)_مرثیه ای از همه بریده بریده بریده تر   بنگر به پای تو نفس من بريده تر از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین     از تو دو دیده خونی و از من دو دیده تر  بالای پیکر پسرم خم شدم ولی     پائین جسم تو شده ام قد خمیده تر من با اميدِ ديدنِ رويت دويده ام اما عمود زن به سراغت دويده تر داري براي مشكِ حرم ضجّه ميزني  مشكت دريده ، بين دو ابرو دريده تر رنگِ تمام منتظرانت پريده است اما رباب از همه رنگش پريده تر
«اما مقاتل همه‌چیز را ننوشته‌اند در هیچ مقتلی نخوانده‌ام کاروانت رسیده بود هفتاد منزل پیش از آن که راه بیفتد در هیچ مقتلی نخوانده‌ام کدام کلمه در گلویت به پایان رسید؟ کدام کلمه با حلقومت بریده شد؟ و خونت به‌جای کدام کلمه جاری شد؟»😭 #سیداکبر_میرجعفری
دیشب نگاهِ ساقی و امشب نگاهِ‌ شمر خیلی میانِ دیشب و‌ امشب ، تفاوت است😭
سوارِ نیزه ی سیّاری ای سر میان کوچه و بازاری ای سر گهی کنج تنوری، گاه در دِیر عجب گشت و گذاری داری ای سر😭 #حیدر_محمدنژاد
در این روزهایی که عزادار حسینیم چه شاعرانی که سوار بر بال شایعه با هشتگ شام غریبان امام حسین،برای ماجرای سراسر کذب و تحریف شده ی دختر آبی مرثیه سرایی کردند و چه مسئولان و بازیگرانی که به این بهانه در لفافه و آشکارا به امام حسین توهین کردند.و این حادثه را بهانه ای کردند برای جلو بردن اهداف کثیف سیاسی خود. میبینید با چه شیادهایی روبرو هستیم؟ دختری که به اذعان خانواده اش بیماری اعصاب و سابقه ی خودکشی داشت ،شده اسطوره ای که نعوذبالله از امام حسین جلوتر افتاده. اینکه به غلط بعضی ها میگن سیاست پدر و مادر نداره و شیطانیه ،هر سیاستی نیست .کار این دسته از آدمهاست که مصداق کامل سیاست شیطانیست. خدایا امورات این ملک و مملکت رو هیچگاه به دست این افراد نسپار که دین و دنیامون رو به طرفة العینی پامال میکنند.
نه از لباس کهنه ات نه از سرت شناختم تو را به بوی آشنای مادرت شناختم تو را نه از صدای دلنشین روز های قبل که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را میان پاره پاره های دفترت شناختم قیام در قعود را، رکوع در سجود را من از نماز لحظه های آخرت شناختم غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را به روی نیزه، از سر منورت شناختم شکست عهد کوفه... این گناه بی شمار را به زخم های بی شمار پیکرت شناختم تو را به حس بی بدیل خواهر و برادری به چشم های بی قرار خواهرت شناختم اگرچه روی نیزه ای ولی نگاه کن مرا نگاه کن...منم...سکینه..دخترت...شناختی
صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع) نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟ تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری- جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت از این عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم جهان را جان بده، پلکی بزن، یا حی یا قیوم خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می زد حدود ساعت سه ، جان من می رفت آهسته برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود ولی از پا نیفتادم ، شکستم بی صدا در خود شکستم بی صدا در خود که باید بی تو برگردم قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید
چشم تو سمت من، دل من گير نيزه هاست اين سينه پاره پاره ی شمشير نيزه هاست عشقت مرا به كوچه و بازار مي كشد زينب اسير رشته زنجير نيزه هاست سرخي معجر من و پيشانيت حسين اثبات آيه آيه تفسير نيزه هاست اي لاله اي كه خون چكد از ساقه ات هنوز اين زخم هاي وا شده تقصير نيزه هاست قرآن مخوان دوباره كه يكبار  ديده ام آن سنگ ها كه بابت تقدير نيزه هاست قرآن مخوان كه پيرزني روي بام ها در انتظار پاسخ تكبير نيزه هاست اين گيسوان پخش شده بين كوچه ها از ردپاي رأس تو در زير نيزه هاست حالا به اين بهانه نگاهش به سوي ماست نامحرمي كه چشم و دلش سير نيزه هاست در بين راه نيزه تو ايستاده بود جا ماندن كه باعث تأخير نيزه هاست؟ گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد اين خواب هم تجسم تصوير نيزه هاست  
صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع) بر فرض از دلیل و از اثبات بگذریم قرآن تویی چگونه از آیات بگذریم؟ روشن ترین دلیل همین اشک جاری است گیرم که از متون و عبارات بگذریم ما را نبود تاب تماشا، عجیب نیست از صفحه های مقتل اگر مات بگذریم تفصیل بند بند مصیبت نمیکنیم انگشترت... ، ز شرح اشارات بگذریم یک خط برای روضه ی گودال کافی است: زینب چه دید وقت ملاقات؟ بگذریم ما تیغ غیرتیم که از هرچه بگذریم از انتقام خون تو هیهات بگذریم
حضرت زینب(س) در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت وقت طواف چهارمش خاکسترش ریخت فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت از زینبش زهرای دیگر ساخت زهرا مادر تمام خویش را در دخترش ریخت او «زینت» است و بی نیاز از زینتی هاست پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم نهج البلاغه بود که از منبرش ریخت وقتی دهان وا کرد، از بس که غیورند مولا صدای خویش را در حنجرش ریخت در کوفه حتی سایه اش را هم ندیدند فرمود: غُضّوا, چشم ها در محضرش ریخت زن بود اما با ابهّت حرف می زد مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت وقتی که وا شد معجرش، بال فرشته پوشیه های عرش را روی سرش ریخت یک گوشه از خشمش اباالفضل آفرین است گفتیم زینب، صد ابوالفضل از برش ریخت هجده سر بالای نیزه لشگرش بود تا شهر کوفه چند باری لشگرش ریخت با نیزه می کردند بازی نیزه داران آن قدر خون از نیزه ها بر معجرش ریخت به مرقدش تازه نگاه چپ نکرده صد لشگر تازه نفس دوروبرش ریخت آن قدر بالا رفت و بالاتر که حتی در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت
به کوله بارم قول دادم که ... قصد سفر در اربعین دارم😭😭 #آه_کربلا #رضا_قاسمی
آمیزه ی مبهمِ دوا و دردیم ما بین شب و روز غروبی سردیم با دست دعا، زدیم پل برگردی با پای گناه ، راه را سد کردیم😔 اللهم عجل لولیک الفرج #حیدر_محمدنژاد
کم کم بدل به قلعه ی متروکه می شود شهری که کوچه هاش به نام شهید نیست #امیری_اسفندقه
‌🇵🇸‌ حسینیهٔ دل‌‌
کم کم بدل به قلعه ی متروکه می شود شهری که کوچه هاش به نام شهید نیست #امیری_اسفندقه
گرفتند انتقام کوچه ها را شکستند ازدحام کوچه ها را سفرکردند و ما با نیشخندی عوض کردیم نام کوچه ها را  
یادمان باشد اگر مجلس روضه برپاست اقتدارِ عَلَمِ عشق به خونِ شهداست #هفته_دفاع_مقدس #قاسم_نعمتی
“اسارت” پر می کشد دلم به تمنای نیزه ات دنیای دیگری شده دنیای نیزه ات جانی بده دوباره... به من نه به دخترت تا جان نیامده به لبش پای نیزه ات ترسانده است فاطمه ی کوچک تورا خون های جاری از قدوبالای نیزه ات یک بوسه بود سهم من از آن گلوی خشک باقیش گشته قسمت لبهای نیزه ات با دست‌خط نیزه و خون گلوی تو افتاده است هرقدم امضای نیزه ات لج کرده است تیزی سرنیزه با سرت چیزی نمانده از تو و دعوای نیزه ات چرخیده است دیده ناپاکشان به ما این قوم پست بعد تماشای نیزه ات
صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)_مرثیه ای نیزه دار! آینه بر نیزه می بری خواهی چگونه از وسط شهر بگذری!؟   از کوچه های ساکت و خلوت عبور کن خوب است اندکی به اباالفضل بنگری   کمتر بخند! قاری قرآن دلش شکست بر آیه ها قسم که تو بی دین و کافری   دیدی حسین فاطمه خیر کثیر داشت! حالا تو صاحب دو سه تا کیسه ی زری   با رقص نیزه ی پدرم قصد کرده ای در پیش چشم عمه لجم را درآوری   داری گل سری که عمویم خریده است بی آبرو! برای که سوغات می بری؟   حس می کنم به دختر خود قول داده ای از کربلا براش دو خلخال می خری   برگرد و زود مقنعه ی عمه را بده! در حجره های شهر حراج ست روسری
صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)_مرثیه دستی که سمتِ طشت طلا چوب می زند چوبِ حراج بر غمِ ایوب می زند پایِ سربریده ی خورشید مُلک ری پیوسته حرفِ گندم مرغوب می زند رویش سیاه! کاسه صبرم لبالب است در کاخ شام،معجر زینب معذب است بیهوده خسته می کند این چوب را یزید این سر همیشه روی لبش ذکر یارب است تکلیفِ طشت واین همه باران چه می شود؟ پایانِ ماجرایِ اسیران چه می شود؟ گیرم حسین پاره ی قلبِ نبی نبود! پس احترام قاری قرآن چه می شود؟ ای خیزران! عجول تر از خنجری چرا !؟ مانند تیر حرمله ناباوری چرا !؟ قرآن که خواند، شک به مسلمانیش نکن! در انتظار معجزه ای دیگری چرا !؟ آهسته تر بزن! به پیمبر گناه نیست! لب های سنگ خورده ی او روبراه نیست داری درست جایِ همان نیزه می زنی! این مجلس شراب کم از قتلگاه نیست آتش به باغِ سوخته ی خواهرش نزن طعنه به مویِ مملؤ خاکسترش نزن باشد، به گریه هایِ حرم اعتنا نکن باشد بزن، ولی جلویِ مادرش نزن این سر به جبر نیزه ی اشرار آمده با داغ دست های علمدار آمده زخم زبان به پیری او می زنی چرا!؟ همراه زینب از سر بازار آمده
4_567232508261827126.mp3
7.09M
خرابه چراغونه امشب قناری غزل خونه امشب موهام فرش مهمونه امشب دلم خونه امشب... #محمود_کریمی
السلام علیک یا رقیة بنت الحسين (ع) نیست قدر تار مو در این دو تمثال اختلاف فاطمه بوده ولی با پانزده سال اختلاف ماه شعبان رفت بر دوش عمو، افتاده است بعد از آن در بحث استهلال تا حال اختلاف نام او نور و حضورش در خرابه قطعی است آفتاب است و ندارد این به دنبال اختلاف   در مقاتل، هم رقیه آمده هم فاطمه اوست هر دو، من ندیدم بین اقوال اختلاف آمد و رفت و... فقط این بین روی سنّ او با تمامی نظرها داشت غسّال اختلاف زیر چشمش...داغ را اهل لغت فهمیده اند بعد از آن افتاد در معنای گودال اختلاف
#حب_الحسین_یجمعنا