✅ #سختی_های_سفر_شام
🔹به نقل از حباببنموسی، از امام صادق علیهالسلام ، از پدرش امام باقر علیه السلام، از امامسجاد علیهالسلام :
🔸ما را از کوفه به سوی یزیدبنمعاویه بردند. راه های کوفه، پر از مردم گریان بود و بیشترِ شب گذشته بود؛ ولی از فراوانی مردم، نتوانسته بودند ما را عبور دهند.
🔹باخود گفتم: اینان، همانها هستند که ما را کشتند و اکنون میگِریند.
📚شهادت نامه امام حسینعلیهالسلام ص۵۱۱
▪️به نقل از الطبقات الکبری(الطبقه الخامسه من الصحابه): ج۱ ص۵۰۱ح۴۶۳
✅ @hosenih_maghtal
✅ #سختی_های_سفر_شام
🔹حرم پیامبر خدا صلوات الله علیه را آوردند تا از دروازهای به نام "توما" وارد دمشق کردند وسپس آنها را آوردند تا بر راهپلهء درِ مسجد، آنجا که اسیران را نگاه میدارند، ایستادند.
📚شهادت نامه امام حسینعلیهالسلام ص۵۱۹
به نقل از کتب:
▪️الفتوح ج۵ ص۱۲۹
▪️مقتل الحسینعلیهالسلام،خوارزمی ج۲ ص۶۱
✅ @hosenih_maghtal
✅ #سختی_های_سفر_شام
🔹سر حسین علیهالسلام ونیز زنانش و مردان اسیر خاندانرا حرکت دادند و چون به دمشق رسیدند،
😭امکلثوم به شمر _که از افراد آن گروه بود_ نزدیک شد وبه او گفت: در خواستی از تو دارم.
🔸گفت: درخواستت چیست؟
🔹گفت: هنگامی که ما را به شهر آوردی، ما را از دروازه ای ببر که تماشاگر کمتری دارد وبه آنها بگو که این سرها را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند که از کثرتِ نگاههایشان به ما، در این حال، خوار شدهایم.
🔹شمر، از سرِ سرکشی و ناسپاسی، در پاسخ در خواست او فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان، حرکت دهند و به همان حال، آنها را از میان تماشاگران عبور دادند تا آنها را به دروازه دمشق رساندند و بر راه پلهء مسجد جامع،
😭آن جا که اسیران را نگاه می دارند، ایستادند.
📚شهادت نامه امام حسین علیهالسلام ص۵۱۸
به نقل از کتب:
▪️الملهوف ص۲۱۰
▪️مثیرالاحزان ص۹۷
✅ @hosenih_maghtal