#طنز
تنها فایده ای که فامیل برام داشت این بود که وقتی مدرسه دیر میرفتم میگفتم یکیشون مرده !
میترسم بمیرم و آخرش نفهمم این پتو و تشک هایی که مامانم گذاشته تو کمد و نمیذاره هیچ کس بهش دست بزنه کی قراره استفاده بشه...!
#طنز
#تیکه_کتاب
فقط یک نفر را میشناسم که سنجیده رفتار میکند ؛
خیاطم ،
هربار که مرا میبیند از نو اندازه گیری میکند،
بقیه به عقاید کهنه خود دربارهی من پایبندند ...
📘بشر و فوق بشر
👤جورج برنارد شاو
اگـرڪسےازٺدرخواسـتڪمڪ
ڪرد،بدونقبلش،ازخُـدادرخـواست
ڪردهوخُـداآدرستـوروبہـشداده:)!💚🍃
#انگیزشی
درسته که ماه محرم و صفر تموم شد
اما خوشحال نیستم
چون عزاداری از
خیلی چیزها حتی از همه اش
که بگذریم از ثواب و ...
خیلی حال آدمو خوب میکنه
من هنوز حال و هوای
محرم رو دارم . . .
پرسید ناهار چه داریم؟!
مادر گفت: باقالی پلو با ماهی
با خنده رو کرد به مادرش و گفت:
ما امروز این ماهیها را میخوریم
و یک روزی این ماهیها مارا..!
چند وقت بعد در عملیات والفجر۸
درون اروندرود گم شد..!
#شھیدغلامرضاآلویی
نه که از محبت شما
بیخبر باشم نه..
آدم از یک جایی به بعد
خودش خجالت میکشه..
#شهدا
پهلوان حسن یزدانی شما قبلا اینجا مدال طلای خودتو گرفتی... برای ما شما همیشه قهرمانید♥️
#سردار
میشه بری فردا بیای ....
مامور سرشماری:
سلام مادرجان
ميشه لطفا بیای دم در؟
سلام پسرم...
بفرما؟
از سرشماری مزاحمت میشم.
مادر تو این خونه چند نفرید؟
اگه ميشه برو شناسنامههاتونو بیار که بنویسمشون...
مادر آهسته و آروم لایِ در رو بیشتر باز کرد...
سر و ته کوچه رو یه نگاهی انداخت...
چشماش پراشک شد و گفت:
پسرم، قربونت برم، ميشه مارو فردا بنویسی...!!!؟؟؟
مأمور سرشماری، پوزخندی زد و گفت:
مادر چرا فردا؟
مگه فردا میخواید بیشتر بشید؟
برو لطفاً شناسنامت رو بیار وقت ندارم.
آخه...!!!
پسرم 31 سالِ پیش رفته جبهه...
هنوز برنگشته...
شاید فردا برگرده...!!!
بشیم دو نفر...!!!
میشه فردا بیای؟؟؟
توروخدا...!!!
مأمور سرشماری سرشرو انداخت پایین و رفت...
مغازه دار ميگفت:
الان 29 ساله هر وقت از خونه میره بیرون،
کلیدِ خونشرو میده به من و میگه:
آقا مرتضی...!!!
اگه پسرم اومد، کلیدرو بده بهش بره تو...
چایی هم سرِ سماور حاضره...
آخه خستس باید استراحت کنه...
شهدا شرمنده ایم..... ✘
شهدا...
شرمنده ایم...
#گمنام
#شهدا0120
#قاسم_بن_الحسن