eitaa logo
کانال حسینیه مجازی اباعبدالله الحسین ع
5.1هزار دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
14.8هزار ویدیو
776 فایل
کانال آموزش فرهنگ ایرانی اسلامی سیاسی اجتماعی وابسته به مرکز فرهنگی ونیکوکاری بیت المهدی عج کمک نقدی بشماره 6037697429548081 حسینیه مجازی
مشاهده در ایتا
دانلود
11.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جهت تقویت 👇👇 عمل و هیجان و سرگرمی و شادی دستور کار ی شنیداری 👂 ی دیداری 👀 بازی کلاسی https://eitaa.com/hosiniya
چهل سال تلاش کردند، کسی به ایران سلاح نفروشه حالا دارن تلاش می‌کنن ایران به کسی سلاح نفروشه... این یعنی درایت باهوش‌ترین رهبردنیا! https://eitaa.com/hosiniya
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
¬اِ‌ی‌خوش‌آن‌خَستہ ڪه‌ازدوست‌جَوابی‌دارَد°♥️° {نہ‌سآعَتےونہ‌سآلےڪه‌قَرטּهآست‌حُسِیـטּ تویےڪه‌مِثݪ‌خُداوَنــــد‌لُطفِ‌مآدامی} <اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنی‌الشَفاعَهَ‌الْحُسَیْنِ‌یَوْمَ‌‌‌الْوُرُودِ> صَلَّی‌ْاللّٰھ‌ٌعَلَیڪ‌َیٰااَبٰاعَبدِالله🌻 https://eitaa.com/hosiniya
✿‍✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿‍ داســتــان مـعـنــوی ✧✾════✾✰✾════✾✧ یک عروس و داماد تهرانی که تازه عروسی کرده بودند تصمیم می‌گیرند بنا به اصرار آقا داماد بیایند مشهد ولی عروس خانم با این شرط حاضر میشه بیاد مشهد که فقط برن تفریح و دیدن طرقبه و شاندیز و اصلاً داخل حرم نروند و زیارت نکنند چند روزی هم که مشهد بودند را با تفریح و بازار و خرید گذراندند تا اینکه روز آخر شد و چمدان‌هایشان را داخل ماشینشان گذاشتند و از هتل خارج شدند وقتی به میدان پانزده خرداد یا به قول مشهدی‌ها میدان ضد رسیدند آقا داماد وقتی گنبد و گلدسته آقا رو دید ماشین را نگهداشت و سلامی به آقا داد و مشغول دعا بود که عروس خانم هم دستشو از ماشین بیرون آورد به تمسخر گفت: امام رضا بای بای خیلی مشهد خوش گذشت بای بای داماد ماشین را روشن کرد از مشهد خارج شدند، توی راه بودند که عروس خانم خوابش برد تقریباً نزدیک ظهر بود و چند کیلومتری داشتند تا برسند به نیشابور که ناگهان عروس گریه‌کنان از خواب پرید و زار زار گریه می‌کرد! از شوهرش پرسید که الان به کجا رسیدند؟ شوهرش هم جواب داد نزدیک نیشابور هستیم عروس هم در حالیکه گریه می‌کرد و رنگ پریده بود گفت برگردیم مشهد داماد هر چی اصرار کرد که چرا؟ ما صبح مشهد بودیم واسه چی برگردیم عزیزم؟ عروس گفت: فقط برگردیم مشهد برگشتند به مشهد و وقتی رسیدند به نزدیک حرم عروس اصرار کرد که بروند حرم داماد با ادب هم اطاعت کرد ولی با اصرار فراوان دلیل گریه و اصرار برگشتن و حرم رفتن را از خانمش جویا شد که عروس خانم اینطور جواب داد: وقتی در ماشین خواب بودم خواب دیدم که داخل حرم امام رضا ایستاده و یکی از خادم‌ها هم داره اسامی زائرین را برایشان می‌خوانند و امام رضا هم تائید می‌کند و برای زوارش مهر تائید می‌زنند تا اینکه امام رضا گفتند: که پس چرا اسم این خانم (عروس) را نخواندی؟ خادم هم جواب داد که آقاجان ایشان این چند روزی که مشهد آمده بودند به زیارت شما نیامده و اعتنایی به حرم و زیارت شما نداشتند آقا... امام رضا جواب داد که اسم ایشان را هم داخل لیست زائرین ما بنویسید این خانم وقت رفتن و خروج از مشهد از من خداحافظی کردند و تشکر کردند پس ایشان هم زائر ما بودند 💚 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ https://eitaa.com/hosiniya ╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯