eitaa logo
کانال حسینیه مجازی اباعبدالله الحسین ع
5هزار دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
15هزار ویدیو
787 فایل
کانال آموزش فرهنگ ایرانی اسلامی سیاسی اجتماعی وابسته به مرکز فرهنگی ونیکوکاری بیت المهدی عج کمک نقدی بشماره 6037697429548081 حسینیه مجازی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 پارکینگ‌های کشورهای پیشرفته این شکلیه! 👌 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ╲╭┓ ╭🌍╯😰 https://eitaa.com/hosiniya ┗╯╲
🔸 قبلا مردم جای پاک کن از نان برای پاک کردن نوشته استفاده میکردند؛ تا اینکه در سال 1770 یک مهندس انگلیسی حواسش نبود و به جای نان با تکه ای لاستیکی نوشته اش را پاک کرد. 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ╲╭┓ ╭🌍╯😰https://eitaa.com/hosiniya ┗╯╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک ترفند مفید برای کاشت رز آبی ویژه دوستداران گیاهان .. 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ╲╭┓ ╭🌍╯😰 https://eitaa.com/hosiniya ┗╯╲
خطرِ ریزش.mp3
1.64M
💐   💥 خطرِ ریزش! ✖️ چی میشه آدم‌هایی که یک عمر در مسیر خدا حرکت کردن، سرِ بزنگاه از صراط مستقیم منحرف میشن؟! ☀️ ❀ ╰━━❀🕊❀🌼❀🕊❀━━╯ https://eitaa.com/hosiniya
8.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 همان عاملی که در منافقین عام و خاص داخلی نبود و باعث شد به انقلاب آسیب وارد شود، در مردم بود، و نگذاشت انقلاب، مسیرش را گم کند❗️ 💠https://eitaa.com/hosiniya
شیخ رضا زروندی_۲۰۲۲_۱۲_۰۵_۲۱_۱۷_۵۶_۱۷۳.mp3
5.96M
✍️ چرا زیر زبان آقای قاضی کبود بود؟ ✍️ چطوری زبان را کنترل کنیم؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 💠https://eitaa.com/hosiniya
انسان شناسی ۱۷۴.mp3
12.48M
۱۷۴ یه سؤال کلیدی : ✖️ عشق، باعث میشه انسان بسمت عمل صالح بره؟ ✖️ یا اصلاحِ عمل، انسان رو بسمت شروع تپش‌های عشق و قدرت گرفتنش به پیش می‌بره؟ 💠https://eitaa.com/hosiniya
السلام علیک یا سیدهٔ النسا ٔ العالمین
✏️ حکایت می کنند که روزی مردی ثروتمند سبدی بزرگ را پر از گردو کرد، آن را پشت اسب گذاشت و وارد بازار دهکده شد، سپس سبد را روی زمین گذاشت و به مردم گفت: «این سبد گردو را هدیه می دهم به مردم این دهکده، فقط در صف بایستید و هر کدام یک گردو بردارید. به اندازه تعداد اهالی، گردو در این سبد است و به همه می‌رسد.» مرد ثروتمند این را گفت و رفت. مردم دهکده پشت سر هم صف ایستادند و یکی‌یکی از داخل سبد گردو برداشتند. پسربچه باهوشی هم در صف ایستاد. اما وقتی نوبتش رسید در کنار سبد ایستاد و نوبتش را به نفر بعدی داد. به این ترتیب هر کسی یک گردو برمی‌داشت و پی کار خود می‌رفت. مردی که خیلی احساس زرنگی می‌کرد با خود گفت: «نوبت من که رسید دو تا گردو برمی‌دارم و فرار می‌کنم. در نتیجه به این پسر باهوش چیزی نمی‌رسد.» او چنین کرد و دو گردو برداشت و در لابه‌لای جمعیت گم شد. سرانجام وقتی همه گردوهایشان را گرفتند و رفتند، پسرک با لبخند سبد را از روی زمین برداشت و بر دوش خود گذاشت و گفت: «من از همان اول گردو نمی‌خواستم. این سبد ارزشی بسیار بیشتر از همه گردوها دارد.»این را گفت و با خوشحالی راهی منزل خود شد. ➥ https://eitaa.com/hosiniya